دلائل عدم بیعت دراویش با مهندس جذبی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گویا با انتخاب علیرضا جذبی بهعنوان قطب فرقه سلطان علیشاهی فصل جدیدی از تفرقه و خودسریها در این فرقه شروع شده است. مدتی بعد از شروع قطبیت جذبی، درویشی دیگر از این فرقه به نام محمد اسماعیل صلاحی مدعی قطبیت شد و جذبی را دروغگو خواند. بعد از آن نیز برخی از مشایخ و ماذونین یا حاضر به بیعت با جناب جذبی نشدند یا اینکه با تأخیر با جناب جذبی بیعت کردند. یکی از افراد سرشناس در این فرقه که حاضر به بیعت با جذبی نشد، شخص مصطفی آزمایش مأذون این فرقه در پاریس است، که حاضر نشد طوق بندگی و سرسپردگی به مهندس جذبی را به گردن خویش بیاندازد و علناً با بیعت با جناب جذبی اعلام مخالفت کرد.
مصطفی آزمایش و همسرش شرمان بهشتی جزو اولین دراویشی بودند که مخالفت خود در بیعت با جانشین نورعلی تابنده را اعلام و ناقوس تفرقه را به صدا درآوردند. شرمان بهشتی همسر مصطفی آزمایش اخیراً به تشریح این اقدام خود پرداخت و علل مخالفت خود در بیعت با جناب سید علیرضا جذبی را بیان کرد. ایشان در سخنانی میگوید: «مقوله ایمان، یک امر تقلیدی نیست و باید با صفای باطن و یقین قلبی صورت بگیرد. یعنی وقتی من میگویم سرسپردم، میخواهم از جان و مال خودم چشمپوشی کنم و با تردید و دلی چرکین که نمیشود سرسپرد. اصلاً اگر تجدید بیعت، امری الزامی است چرا حق انتخاب برای ما گذاشتند. خوب هرکسی یکبار برای همیشه مشرف میشد و کافی میبود. لذا تجدید بیعت امری اجباری نیست و تا صفای باطن وجود نداشته باشد، یک اقدام بیمحتوا میشود. گفته میشود برای تشرف و تجدید بیعت، نص صریح و اثر صحیح لازم است. من این لیاقت را نداشتم که اثر خاصی را حس کنم ولی در مورد صراحت نص، با مشکلاتی برخورد میکنم که بعداً به آن اشاره میکنم.»
بعد از آن خانم شرمان بهشتی به این مطلب اشاره میکنند که در اسفند 96 به طرز عجیبی دائماً در فضای مجازی عکس مهندس جذبی منتشر شده است و گویا اینکه قصد داشتند حضرت آقا را در حاشیه قرار دهند. همچنین حضرت آقا در حبس خانگی بودند و آزادی گفتار و عمل نداشتند. همچنین هر بار که حضرت آقا که صحبتی از جانشینی مهندس جذبی میکردند همراه با اما و اگرها یا در شرایطی بود که برای من ایجاد ابهام یا سؤال میکرد.
خانم شرمان بهشتی به این مطلب اشکال وارد کردند که چرا برای اولین بار کلمه ثابت علیشاه توسط جناب آقای کاشانی در تاریخ 14 شهریور 98 ذیل امر غیرمهمی مانند قرائت اجازه نماز شخصی از دراویش برده شده. اما این اشکال، اساسی و منطقی نیست. چراکه طبق گفته خود خانم بهشتی شخص نورعلی تابنده تقریباً سه ماه قبل از صدور این اجازه نماز، در سخنانی جناب سید علیرضا جذبی را بهعنوان جانشین خود معرفی کرده بود. درنتیجه این عمل جناب کاشانی امری خلاف و اشتباه نبوده است و این اقدام جناب کاشانی را باید از روی ادب و احترام به جناب علیرضا جذبی دانست.
ایشان به امر اذعان میکنند که نورعلی تابنده چندین مرتبه به جانشینی جناب علیرضا جذبی اشاره کرده است ولی در سومین مرتبه که قصد داشتند به جانشینی ایشان اشاره کنند در تاریخ 13 تیرماه سال 98 گفتند که من حق ندارم کسی را به عنوان جانشین انتخاب کنم ولی ممکن است جناب جذبی را جانشین خودم کنم و ممکن هم هست که خدا یک درویش وارسته دیگر را به عنوان جانشین معرفی کند. خانم شرمان بهشتی یکی از دلایل مخالفت خود در بیعت با سید علیرضا جذبی را همین صحبت تابنده میداند و معتقد است که حتی تا این زمان هم نورعلی تابنده نسبت به انتخاب علیرضا جذبی مردد بوده است.
در انتها نیز خانم شرمان بهشتی در سخنانی عجیب به جمعبندی سخنان خود پرداختند و گفتند که اگر از من پرسیده شود که هماکنون قطب طریقت نعمت اللهی گنابادی چه کسی است؟ من جواب میدهم که حضرت آقا طبق صحبت خودشان جناب سید علیرضا جذبی را جانشین کردند و به من هم دستور دادند که احترام ایشان را باید رعایت کنم. اما اگر از من پرسیده شود که نماینده الهی در این سلسله چه کسی است، که مطابق الهام غیبی معین شده باشد و خلیفه خدا روی زمین باشد و ودایع الهی به او سپرده شده باشد؟ میگویم با تمام توجه به این ابهامات و مطالبی که اشاره کردم نمیدانم او کیست! مسلماً به جسم زنده است و لابد صلاح نیست در این موقعیت معرفی شود و نیاز نیست مریدانی اطراف این شخص باشد. اما اگر هرکسی ادعایی داشته باشد اینطوری نیست که خودش شخصاً بیاید خودش را معرفی کند و حتی اگر دست خط، هم نشان بدهد کافی نیست، بلکه باید افراد موجه و معتبری که در بین فقرا شناخته شده هستند و مورداحترام و معتمد هستند این شخص را معرفی کنند.
این جمعبندی خانم شرمان بهشتی یعنی زیر پا گذاشتن فرمان نورعلی تابنده چراکه حتی خود ایشان هم تاکید کردند که نورعلی تابنده حداقل چهار مرتبه بهصورت شفاهی در سالیان متمادی و به عناوین مختلف به جانشینی سید علیرضا جذبی اشاره کرده است. همچنین جمعبندی آخر ایشان با تمام اصول و قواعد صوفیه در انتخاب و شناخت جانشین قطب در تضاد است و گویا اینکه دیر یا زود باید منتظر سومین نفر از مدعیان قطبیت در این فرقه باشیم.
افزودن نظر جدید