فراموش شدن اشاره غیبیه در فرقه سلطان علیشاهی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در تصوف مشهور و مرسوم است که در هر زمان فقط یک نفر میتواند قطب واقعی باشد. به همین علت، برخی از فرقهها داشتن اجازه و نص را برای مدعی قطبیت، شرط میدانند و معتقدند که اثبات قطبیت، فقط و فقط با داشتن اجازه و نص از طرف قطب قبلی که آنهم یداً به ید و صدراً به صدر باشد ثابت میشود. تمام فرق نعمت اللهی معتقدند که انتخاب قطب، در عصر غیبت به اشاره و انتخاب خداوند متعال و ائمه اطهار (علیهم السلام) است و از آن تعبیر به الهام الهی یا اشاره غیبیه میکنند. چنانچه مونس علیشاه اعتراف میکند و میگوید: «بعضیها لسانی و شفاهی سؤال نموده که وکیل و وصی شما کیست؟ گفتم که وکیل فقیر، نعم الوکیل است... و تا به حال امری از جانب حضرت ثامنالحجج به فقیر نشده است که باید پس از خود که را وصی قرار دهی و هرکس از قول فقیر نسبتی بدهد محض افتراء و کذب محض است». [1]
ملاسلطان گنابادی نیز در اجازهنامهای که در فرمان قطبیت فرزند خود میآورد او را بهعنوان قطب من الله و به اشاره غیبیه معرفی میکند و میگوید: «پوشیده نماند که چون هر یک از اولیای عظام را در زمان حیات و بعد از ممات، خلفا و نواب لازم که رشته دعوت منقطع بلکه در بقاع ارض و در جمله ازمان حکم «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک [مائده/67] ای پیامبر، آنچه بر تو نازل شده است به مردم برسان.» جاری باشد، لهذا... نور چشم مکرم حاج ملاعلی را به منصب ارشاد سرافراز نموده و... چون اشاره غیبیه شده بود در این باب، تأخیر را روا نداشت.» [2]
اما مثل اینکه در سالیان اخیر و در دوره قطبیت نورعلی تابنده و مهندس جذبی این اشاره غیبیه دیگر رنگ و بو و کاربرد خود را از دست داده است و گویا این حضرات، دیگر مایل به استفاده از این واژه نیستند. زیرا محمد اسماعیل صلاحی در تیرماه سال 97 در ضمن اعلام این خبر که نورعلی تابنده تا به امروز جناب جذبی را بهعنوان جانشین خود معرفی کرده است گفت: «جناب دکتر نورعلی تابنده به اینجانب و نیز به برادر مکرم آقای حاج محمد آقا تابنده بهصراحت فرمودند که چون این مقام، مسئولیت خطیری را به دنبال دارد لذا این منصب را به خانوادهام نخواهم داد تا از بار مسئولیت راحت باشند». این در حالی است که در فرمان قطبیت همه فرزندان و نوادگان ملاسلطان گنابادی به این مطلب اشاره شده است که انتخاب هر یک از آنان با اشاره الهی و اشاره غیبیه بوده است. برخی برای سرپوش گذاشتن بر این مطلب که نورعلی تابنده توجهی به اشاره غیبیه ندارد به این سخن نورعلی تابنده استناد میکنند که میگوید: «من تا زنده هستم حق ندارم کسی را به جانشینی خودم معین کنم ولی من احتمال میدهم که بگویم آقای جذبی جانشین من هستند. یا خداوند بعد از من یک درویش وارستهای را بگوید این جانشین من است.» اما این سخن نورعلی تابنده هم به معنی این است که اشاره غیبیهای برای قطبیت علیرضا جذبی در کار نبوده است. اگرچه تابنده با این سخنان میخواهد نشان دهد که ممکن است اشاره غیبیهای برای معرفی جانشین صادر شود ولی گویا تابنده از قبل، تصمیم خود را مبنی برجانشینی جذبی گرفته بوده و اشاره غیبیه جایی در تصمیم او نداشته است. لذا تابنده نیز باید همانند مونس علیشاه در معرفی قطب بعد از خود سکوت اختیار میکرد، چراکه تا آخر عمر خودش اشاره غیبیه برای معرفی قطب به او نرسیده بود و الا اعلام میکرد.
گویا جذبی نیز بهمانند نورعلی تابنده به مسئله اشاره غیبیه توجهی ندارد و در تماسی که صلاحی با مهندس جذبی داشته است، درباره فرمان قطبیت خودش که توسط نورعلی تابنده برای صلاحی صادر شده است، نظر ایشان را جویا میشود. جناب جذبی نیز میگوید: «فرمان را (دراویش) میخوانند هر کس اعتقاد دارد میآید خدمت شما، یکچیزی هم به من نوشتند من هم نسبت به همان عمل میکنم. دو فرمان است که برای دو نفر نوشته شده است اگر اعتقاد دارند باید عمل کنند. من نسبت به همان چیزی که به من دادند کار دارم. اگر برای شما هم چیزی نوشتند باید نسبت به همان عمل کنید. اگر به کسی دیگر هم نوشته باشند آنهم باید خودش به آن (فرمان) عمل کند.» این سخنان سید علیرضا جذبی در مقام قطبیت فرقه سلطان علیشاهی یعنی بیاعتنایی و بی تفاوتی تمام، به مسئله اشاره غیبیه و نادیده گرفتن تمام بافتههای اقطاب سلف خود درباره لزوم اشاره غیبیه و ضرورت آن در معرفی قطب بعدی.
پینوشت:
[1]. بلاغی، حجت علی (حجت علی شاه)، مقامات العرفا، انتشارات مظاهری، تهران، 1371، ص 509
[2]. تابنده گنابادی، حسین، نابغه علم و عرفان، تهران، انتشارات حقیقت، 1384، چاپ اول، ص 127 و 129
افزودن نظر جدید