تابنده
پس از مرگ تابنده، دراویش این فرقه به سه دسته تقسیم شوند. دستهی اول جذبی را با همهی ناتوانی مدیریتیاش قطب میدانند و با او بیعت کرده و جانفدای او هستند! دسته دوم گروه اندکی هستند که به ادعای اسماعیل صلاحی، درویش میبُدی که مدعی جانشینی تابنده است لبیک گفته و طرفدار او و نگاه تندی که بر علیه نظام و انقلاب دارد، شدهاند. دسته سوم دراویشی هستند که همصدا با مصطفی آزمایش لیدر غرب نشین و لیبرال این فرقه خواهند روشنگری در موضوع قطبیت هستند.
نورعلی تابنده نماز جمعه را عملی سیاسی خوانده و به دروغ ادعا میکند که در گذشته در ایران کسی نماز جمعه نمیخوانده است و علما نیز یا مخالف بودند و یا احتیاط میکردند و نمیخواندند. درحالیکه گزارشات تاریخی از برگزاری نمازجمعه از ابتدای دوره حکومت شاه اسماعیل اول صفوی تا به امروز را دارد. اگرچه نماز جمعه در برخی از شهرها به خاطر وابسته بودن به حکومتهای مختلف، با فراز و نشیبهایی همراه بوده ولی تقریباً در تمام ادوار تاریخی ایران اسلامی نماز جمعه برگزار شده است
دراویش صوفی در راستای نمایش حقد و کینهی خود نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی، به لجنپراکنی روی آورده و هرآنچه که در حق کشورهای مستبد جهان صادق است را در مورد انقلاب اسلامی بکار میبرند! ایشان با دروغگویی و رذالت در نقل اخبار، به امام خمینی(ره) توهین کرده و به ایشان تهمت خدعه میزنند.
نور علی تابنده قطب سابق فرقهی منحرف گنابادیه نیز در راستای نادیده گرفتن زن مسلمانی که الگویش، دردانه خلقت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ست؛ بیتوجه به روز میلاد آن حضرت و روز زن، روز 8 مارس را روز زن نامید. واضح است که تابنده معلومات و سواد دینی ندارد ولی ندانستن جایگاه ویژه زنان در اسلام و ارزش و کرامتی که اسلام برای زنان قائل شده است عجیب و دور از ذهن است.
درحالی که در فرمان قطبیت تمام فرزندان ملاسلطان گنابادی از واژه اشاره غیبیه استفاده شده و بدین وسیله انتخاب آنها را از طرف خداوند متعال قلمداد کرده است، ولی در سالیان اخیر و در دوره قطبیت نورعلی تابنده و مهندس جذبی این اشاره غیبیه دیگر رنگ و بو و کاربرد خود را از دست داده است و گویا این حضرات، دیگر مایل به استفاده از این واژه نیستند.
واقعهی سقیفه بنیساعده که مبتنی بر سنتهای قبیلهای در جاهلیت بود، اولین و بزرگترین انحراف و شکافی بود که بین مسلمانان به وجود آمد و بر اساس این اتفاق اکثریت مسلمین از پیمان خود مبنی بر اطاعت از جانشین منصوص رسول خدا سر باز زدند و عهد شکنی کردند. انحرافاتی مانند ایجاد و شکلگیری فرق منحرف در اسلام مانند تصوف از تبعات حتمی جریان سقیفه است.
دوران قطبیت نورعلی تابنده سرکردهی سابق دراویش فرقهی گنابادیه، دوران رسوایی تصوف در قالب فرقهگرایی و هتک عقاید صوفیگری و پشت پا زدن به میراث درویشی بود. یک قلم از عملکرد تابنده که موجب سقوط آموزههای اسلاف صوفیه شد، ورود صوفیگری به عرصهی سیاست بود.
با نگاهی گذرا به کارنامه محمدعلی طاهری و مرور اجمالی اعتقاداتش و وامهای فراوانی که عرفان ساختگیاش از عرفان تقلبی تصوف به عاریت گرفته میبینیم که واکنش او نسبت به مرگ بهنام محجوبی و اظهار تاسف او چندان هم عجیب نیست. با مشکوک خواندن مرگ وی و متهم ساختن سیستم قضایی ایران همنوا با ضد انقلاب بر علیه نظام اسلامی داد سخن میدهد تا بیش از پیش بتواند از غرب و دشمنان قسم خوردهی مردم ایران، امتیاز بگیرد.
با نگاهی گذرا به کارنامه محمدعلی طاهری و مرور اجمالی اعتقاداتش و وامهای فراوانی که عرفان ساختگیاش از عرفان تقلبی تصوف به عاریت گرفته میبینیم که واکنش او نسبت به مرگ بهنام محجوبی و اظهار تاسف او چندان هم عجیب نیست. با مشکوک خواندن مرگ وی و متهم ساختن سیستم قضایی ایران همنوا با ضد انقلاب بر علیه نظام اسلامی داد سخن میدهد تا بیش از پیش بتواند از غرب و دشمنان قسم خوردهی مردم ایران، امتیاز بگیرد.
علیرضا جذبی که از نظر سنی دو سال از تابنده بزرگتر است و پا جا پای تابنده گذاشته وضع بدتری دارد؛ زیرا این قطب عالم امکان! که باید محاط به همه علوم هستی باشد، از صحیح خوانی چند بیت شعر فارسی هم عاجز است که مورد تمسخر هر بیننده و شنوندهای از جمله دراویش این فرقه قرار گرفته است.
اسماعیل صلاحی، قطب خودخوانده، در جدیدترین اقدام، ضمن تعریف و تمجید از پهلوی مخلوع، به دیدار سلطان حسین تابنده با محمدرضا شاه و ارادات دربار به اقطاب صوفیه اشاره کرده و مدعی شده که حضرت امام خامنهای (حفظه الله) به دیدار با نورعلی تابنده رغبت داشتهاند؛ اما تابنده این دیدار را نپذیرفته و گفته «از نظر الهی وظیفهی آقای خامنهای است که به دیدار من بیاید!»
تجسم صورت قطب در نماز، یکی از انحرافات فرقهی صوفیهی سلطان علیشاهی است، که این اعتقاد رؤسای صوفیه مبنی بر تجسم صورت مرشد در عبادت، کاملا مخالف توحید خداوند متعال بوده و درواقع شرک نسبت به حقتعالی است.