تصوف
اگرچه امام خمینی (ره) که خود عارفی کامل بود و ازجمله علمایی است که در سخنان و کتب خود به دفعات به نقد فرقههای صوفیه نعمت اللهی پرداخته است، ولی گویا سیره و روش حسن مصطفوی که معروف به یادگار یادگار امام است، در برخورد و نقد دراویش، هیچ شباهتی با حضرت امام (ره) ندارد و ایشان تا به امروز تعامل و همراهی خاصی با این فرقه داشته، که اعلام آمادگی ایشان برای ریاست جمهوری، برای دراویش بسیار مطلوب میتواند باشد.
محمد اسماعیل صلاحی در برخورد با مشایخ فرقه سلطان علیشاهی برخورد دوگانهای داشته است. ایشان در واکنش به سخنان مسعود وحدت مبنی بر دعوت مریدان به تجدید بیعت با جذبی، او را شخصی لوده، مغرور و خودرأی خوانده بود ولی در مقابل از مصطفی آزمایش اعلام حمایت میکند. درحالی که آزمایش با تمام اقطابی که آنها را درک کرده است، حتی نورعلی تابنده اختلاف داشته است.
مسعود وحدت از مشایخ ماذون فرقه سلطان علیشاهی یکی از کسانی بود که در سخنان خود در فضای مجازی مریدان این فرقه را به تجدید بیعت با جذبی دعوت کرد و با استناد به سخنان بزرگان سلف خود، لزوم و اهمیت این موضوع را تشریح کرد. اما محمد اسماعیل صلاحی در واکنش به این امر در سخنانی توهین آمیز، افکار ایشان را "افکار بلشویکی" خوانده و ایشان را شخصی لوده خوانده، که لودگی را با فروتنی اشتباه گرفته است.
بهتر است سید حسن مصطفوی موضعش را با ائتلاف میان اصلاحطلبان و مرتدین سیاسی و مخالف امام(ره) مشخص کند و از حمایت افرادی و مسلکهایی که با عقاید شیعه دچار زاویه هستند دست بردارد. دیدار با نورعلی تابنده قطب سابق فرقهی گنابادیه که هم نظر سیاسی عضو جبههی نهضت آزادی بود که امام(ره) ایشان را منافق میدانست و هم از نظر اعتقادی خود را مهدی نوعی میدانست، چه توجیه معقولی میتواند داشته باشد؟
درویش صلاحی برای فرار از جنایت و خیانت خود دست به تحریف تاریخ و حتی احکام شرعی زده و حکم «ساب النبی» و فحاشی به پیامبر (صلی الله علیه وآله) را خلاف قرآن میداند! سابُّ النَّبی فردی است که به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) دشنام دهد یا چیزی به پیامبر نسبت دهد که موجب تحقیر و نقص او شود.
با وجود مخالفت آن عارف وارسته با دراویش و دکانداران و مدعیان معنویت، امروز سیدحسن مصطفوی که در چشم مردم یادگارِ یادگار امام(ره) محسوب میشود، رویهای بر خلاف آن حضرت در پیش گرفته و با قطب سابق این فرقه که عضوی از نهضت آزادی بوده و دارای انحرافات عقیدتی و سیاسی بیشماری است، دیدار میکند!
سید حسن مصطفوی ارتباط نزدیک با سرکردهی دراویش صوفی که مخالف امام و انقلاب بودند داشت. دراویشی که در حساسترین برهههای تاریخی در انقلاب مردم ایران، نه تنها همراهی نکردند که بدترین ضربهها را به امنیت کشور زدهاند و بارها دستشان تا مرفق در خون جوانان این مرز و بوم آلوده شده است.
ابن عربی در تأویل « أُغرقوا فَأَدخُلوا ناراً » غرق شدن قوم عصیانگر نوح را در طوفان، غرق شدن در بحار علم خداوند تعبیر میکند و وارد جهنم شدن را داخل شدن در نار محبت الهی! چطور میشود از این آیه چنین برداشتی کرد و چنین عاقبتی را برای قومی که از خداوند نافرمانی کردند و بطور سیستماتیک به گناه آلوده بودند و مورد نفرین پیامبرشان قرار گرفتند، متصور بود؟
اگر گوساله خداست چرا موسی(ع) گوساله سامری را ذوب کرد و در دریا ریخت؟ اگر اشیاء خدا هستند چرا علی (ع) بر دوش حضرت محمد (ص) رفت و بت ها را شکست؟ گویا همهی ادیان الهی ابراهیم (ع) را بعنوان بت شکن میشناسند!
در اسناد ساواک ارتباط اتباع این فرقه با انجمن فراماسون نیز به چشم میخورد. در سال 1344 ساواک از ارتباط این تشکیلات با دراویش گنابادی خبر داد و در گزارشی با موضوع "جمعیت فراماسونری در خراسان" نوشت: «...تصور میرود دراویش پیرو صالح علیشاه گنابادی نیز به جمعیت مزبور وابستگیهایی داشته باشند...»
از زمانی که سه نفر بر سر جانشینی رحمت علیشاه ادعای قطبیت کردند دیگر کسی چنین نزاعی را حداقل در سلسله سلطان علیشاهی مشاهده نکرده بود، تا اینکه درحالیکه جذبی بهعنوان قطب این فرقه معرفی شده بود، جناب صلاحی به یک باره ادعای قطبیت کرد و مدعی شد از جناب نورعلی تابنده فرمان قطبیت دارد. اما این ادعای صلاحی آنچنان که خودش ادعا میکند هم بی عیب و نقص نیست و قرائن و شواهد، خلاف ادعای او را میرسانند.
شاید بتوان سیدعلیرضا جذبی، قطب فرقه سلطان علیشاهی و جانشین منتخب نورعلی تابنده را ضعیفترین قطب فرقه سلطان علیشاهی خواند. قطبی که بعد از به قطبیت رسیدن، حدود یک سال سکوت اختیار کرد و هیچ صحبتی نداشت و تمام مدیریت او در این مدت در دو، سه بیانیه خلاصه میشود. عدم پاسخ به تفرقه افکنیهای امثال مصطفی آزمایش و همسرش و همچنین بی تفاوتی به ادعای قطبیت صلاحی از جمله ضعفهای مدیریتی ایشان بهشمار میآید.
نور علی تابنده قطب سابق طریقت درویشی گنابادیه، به عنوان انسان کامل و مهدی زمان! را در چهارچوب ویژگیها و توصیفات مذکور قرار دهیم. انسان کاملی که معصوم است! عالم به همه علوم عالم است، الهامات غیبیه را دریافت میکند، از باطن افراد مطلع است، عارف و زاهد زمانه است و ...وی اذعان میکند که نامههای دراویش را نمیخواند، چون فرصت نمیکند! و در جواب درویش بیچاره به دروغ میگوید: نامهها جواب ندارند!
نور علی تابنده قطب سابق فرقهی منحرف گنابادیه نیز در راستای نادیده گرفتن زن مسلمانی که الگویش، دردانه خلقت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ست؛ بیتوجه به روز میلاد آن حضرت و روز زن، روز 8 مارس را روز زن نامید. واضح است که تابنده معلومات و سواد دینی ندارد ولی ندانستن جایگاه ویژه زنان در اسلام و ارزش و کرامتی که اسلام برای زنان قائل شده است عجیب و دور از ذهن است.