وهابیت
اعتقادات باید از مسیر درست آن به باورهای دینی تبدیل گردد وگرنه از ناحیهای دیگر باعث ضربه به اعتقادات خواهد شد. مثال آن روایت جعلی در مورد ارزش روز عرفه است که به جسمانیت خداوند ختم شده است.
خداوندی که همواره باید در آسمان دنیا باشد تا پاسی از شب را در هر نیمکره زمین باشد قطعا نمیتواند هر شب از جایی به آسمان دنیا بیاید و این دلیلی است بر بطلان بعضی احادیث و روایات ساختگی که به پیامبر نسبت میدهند.
اعتقاد به جسمانیت خداوند موضوعی است که بدون در نظر گرفتن پیامدهای منفی آن از سوی بعضی فرقه هایی که خود را منسوب به اسلام میدانند نشر میشود.
شبههای که مخالفین ومعاندین بر مذهب تشیع وارد میکنند: میگویند درکتب روایی شیعه تناقض و اختلاف فاحش به وفور یافت میشود و برای تایید حرفشان نقل قولی هم از عالم بزرگ شیعه میآورند، مانند کلام شیخ طوسی در مقدمهی کتابش به نام « تهذیب الاحکام » در حالی که معاندین با تقطیع مطلب قضیه را به نفع خود وارونه جلوه داده اند چون در مقدمه کتاب، شیخ طوسی علت نقل وشبهه شدن تعارض احادیث وحل مشکل را کاملا توضیح میدهد.
ابن تیمیه حرانی سرسلسله وهابیت وجود بعضی از اعضای بدن انسان را برای خداوند کمال دانسته و بعضی دیگر را برای خداوند نقص میداند!
وهابیت و فرقههای نظیر آن در اعتقاد به جسمانیت خداوند تمسک به ظاهر بعضی از آیات قرآن مجید مینمایند که تمسک به بعض دیگر از آن آیات را هتک حرمت به خود میدانند.
اهالی آفریقا میگویند این کتاب مایه نجات ما شد ما کوچکترین اطلاعی از این گروه ویرانگر نداشتیم ما در مقابل وهابیت هیچ وسیله و ابزار دفاعی نداشتیم. اگر این کتاب «الوهابیت فی المیزان» حضرت آیت الله العظمی سبحانی نبود بسیاری از ماه گمراه شده بودیم.
موضوع اعتقادات اساسیترین رکن در پذیرش و قبول هرچیزی مخصوصا در حوزه دین میباشد؛ از این رو در پرستش و اعتقاد به خداوند مسئله اول این است که ما باید اعتقاد به کدام خداوند را داشته باشیم؟ آیا خداوندی که نسبت به بعضی از امور نادان و جاهل باشد را میتوان معبود خود قرار داد؟ متاسفانه وهابیت چنین خدایی را معبود خویش قرار داده و در مسیر باطل قرار گرفتند.
همه انسانها برای رسیدن به کمال مطلوب و سعادت اخروی نیازمند رهبر و راهنما هستند. غالبا مشکل همه مردم پیدا کردن یک مرشد و یک انسان کاربلد است که بتوان با تکیه بر آن در مسیر هدایت قرار گرفت. مهمترین کار در این عرصه تعیین ملاکها و ارزشهایی است که بر پایه آن بتوان آن الگوی و رهبر مناسب را انتخاب کرد و دنباله رو او بود.
وهابیت را میتوان گروه «یک بام و هوا» دانست که از طرفی خود را پیرو دین اسلام دانسته و آیات الهی را از حفظ میدارند و آیا وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ را بارها میخوانند و ترجمه میکنند و از طرفی فاصله انسان تا خداوند را به اندازه فاصله 7 آسمان از ما میدانند و بلکه بیشتر. و این معنای همان یک بام و دو هواست که جهالت و کجفهمی این فرقه ضاله را اثبات میکند.
اعتقاد به وجود خداوند و صفات باری تعالی باید از روی شناخت صحیحی باشد که به ذات کبریایی او لطمهای وارد نیاید، ولی متاسفانه شاهد بیان و نشر روایاتی از وهابیت هستیم که بینیاز بودن خداوند را به زیر سؤال برده و او را در حد یک انسان معمولی که دارای مسکنی برای زندگانی خود دارد تنزل داده است باید از آفت ایشان به خداوند پناه ببریم.
قرآن به عنوان اولین منبع علم و معرفت، حیات برای مردگان را پس از مرگ ثابت کرده است. خداوند در قرآن میفرماید: هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. بنابراین وقتی شهدا زنده هستند به طریق اولی پیغمبرنیز زنده است. توسل به شخص زنده و قادر نیز جایز است.
وهابیان برای شناخت مشرک از موحد، ملاکهایی را تعریف کردهاند. در صورتی که کسی ملاکهای وهابیت را قبول نداشته باشد، از دیدگاه وهابیان کافر و مشرک است. از ملاکهای وهابیت در مبحث توحید و شرک، سلطه غیبی است. آنان سلطۀ غیبی را مختص به خداوند میدانند و اگر کسی سلطۀ غیبی را برای غیر خداوند در نظر بگیرد، مشرک است.
بن باز: دعا از مصادیق عبادت است و چون عبادت منحصر در خداوند است، پس هر کس غیر خدا را بخواند، غیر خدا را عبادت کرده است. بنابراین هر کس بگوید: یا رسول الله، یا نبی الله، یا محمد به فریادم برس. مرا دریاب، مرا یاری کن، من را شفا بده، امتت را یاری کن، بیماران را شفا بده، گمراهان را هدایت فرما و... مشرک است.