تصوف
ناکامترین قطب این طریقت، علی تابنده فرزند رضاعلیشاه، کارمند بازنشسته اداره نفت بود که او هم با جمعآوری خاطرات پدر و بیان مهملات، صاحب تالیف به حساب میآمد و نورعلی تابنده هم هر هفته حداقل دو روز را به صورت مختصر برای دراویش زن و مرد به بیان قصه و نقل تاریخ (هر چند با تحریف) همت میگمارد. اما جذبی بشدت ناتوان از این معنی است و توان مدیریت طریقت را ندارد.
حمایت اقطاب گنابادی از سران فتنهی 88، خود نشانگر عداوت آنها با جمهوری اسلامی است. دراویشی که خود را سکولار میدانند و معتقد به جدایی دین از مباحث سیاست هستند و همه جا عنوان میکنند که فقرای گنابادی نباید در سیاست دخالت کنند، در سال ۸۸ نورعلی تابنده قطب ایشان تاکید میکند که امروز حمایت از کروبی در انتخابات وظیفه تمام فقرا است و باز هم چهره منافق این جماعت بیش از پیش برهمگان آشکار میشود. وی در انتخابات 92 و 96 هم از حسن روحانی حمایت نمود.
با مطرح شدن باب مذاکره درباره توافق نامه ایران و چین، رسانههای ضد انقلاب و معاند با جمهوری اسلامی شروع به تخریب این مذاکرات کردند. صلاحی نیز به همراه شبکههای معاند به تخریب این طرح پرداخته و ضمن محکومیت کشتار مسلمانان در چین به انتقاد از جمهوری اسلامی پرداخته است که چرا درباره این کشتارها ساکت هستند.
برخی شطح را فراتر از گفتار میدانند و تراوش شطح را در رفتار، پندار و رؤیا نیز برشمردهاند. شطح در رفتار در گریز از عرف و عادت و گاه عقل و شرع در پارهای از زندگی برخی صوفیه، کاملا آشکار است. شطح در پندار و رؤیا مربوط به چیزی است که در عالم رؤیا و تطبیق آن با عالم واقع، اتفاق افتاده است و شطح در گفتار، همان تلقی است که شارحان و مصنفان کتابهای صوفیه از شطح دارند.
ازجمله دراویشی که به این دیدار پاپ با آیت الله سیستانی واکنش نشان داد، محمد اسماعیل صلاحی، مدعی قطبیت در فرقه سلطان علیشاهی بود. او با این واکنش پرده از چهره منافقانه خود برداشت و وقیحانه از آیت الله شریعتمداری که بارها در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب به ملت و کشور ایران خیانت کرده بود حمایت کرد و شخص حضرت امام (ره) و انقلاب ایران را مقصر منزوی شدن ایشان میداند.
سنگ بنای تفرقه در طریقت گنابادیه توسط خود تابنده نهاده شد. وی با اینکه سیاسی بود اما از سیاست پدرانش در فرقه داری تبعیت نکرد و میراث اجدادش را به تفرقه کشانید. به هر صورت گویا نورعلی تابنده آخرین بازمانده از قطبیت موروثی در فرقهی گنابادیه موفق به دریافت شارهی غیبیه نشد! و پس از مرگ وی در بین مشایخ و دراویش دونپایه نیز بر سر جیفهی قطبیت، اختلاف افتاده است!
در کشور مردم سالار و مسلمانی مثل ایران که با هیچ یک از کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست نقش مردم در توسعه بسیار مهم است، چرا که این مردم هستند که با شرکت در انتخابات تصمیم میگیرند چه کسانی اداره امور را به دست بگیرند. قطعاً در انتخابات پیش رو مردم با نیمنگاهی به تجربهی تلخ ۸ سال گذشته هوشمندانهتر انتخاب خواهند کرد.
بزرگان فرقه سلطان علیشاهی همیشه از ملاسلطان گنابادی تعبیر به شهید میکنند ولی ملاعلی گنابادی را شهید خطاب نمی کنند و به ندرت به ماجرای قتل او که توسط یکی از مریدان این فرقه در کاشان اتفاق افتاده است اشاره می کنند. زیرا پرداختن به این مسئله باعث ظاهر شدن زوایای پنهان این اتفاق و رسوایی هرچه بیشتر این فرقه خواهد شد.
نمونهای از مظلومنمایی و وجههسازی این فرقه، خاطرهایست که سردبیر سایت خبری سلسله گنابادیه از دیدار خیالی خود و سردار جانباز ابولفتوح میگوید. شخصی که به گفته وی جانباز جنگ تحمیلی ونماینده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی بوده !!! و پس از فاجعهی گلستان هفتم درباره اوضاع نامناسب دراویش و مشکلاتشان با او به درددل پرداخته است!
سالها دراویش این فرقه با حمایت و هدایت تابنده به تحریک اتباع خود پرداخت تا آنجا که با جلب اشراری در منطقه کوار به ضرب و شتم شهروندان مبادرت کرده و نزدیک به ۱۶۰ نفر زن و مرد بیگناه و غیرنظامی شهر را روانهی بیمارستان کرد و تابنده با چشمپوشی بر این فاجعه به حمایت از آنان پرداخت. وی با صدور این بیانیه نیز تلاش کرد به انحراف افکار عمومی بپردازد.
سالها دراویش این فرقه با حمایت و هدایت تابنده به تحریک اتباع خود پرداخت تا آنجا که با جلب اشراری در منطقه کوار به ضرب و شتم شهروندان مبادرت کرده و نزدیک به ۱۶۰ نفر زن و مرد بیگناه و غیرنظامی شهر را روانهی بیمارستان کرد و تابنده با چشمپوشی بر این فاجعه به حمایت از آنان پرداخت. وی با صدور این بیانیه نیز تلاش کرد به انحراف افکار عمومی بپردازد.
واژهی اسلام رحمانی گرچه واژهای نوظهور در ادبیات دینی_سیاسی ایران است اما بنیادهای فکری، نظری و عملی این گفتمان ریشه و پیشینهای طولانی در عرفان مسلمین (تصوف) دارد .عموم فرقهها از جمله تصوف برای جذب افراد و پیروان ، دچار شریعتگریزی و اسقاط تکلیف میشوند و نیز تقابل و نزاع با محورهای انحراف در عالم مانند شیطان و عوامل آن را از دستور کار خود حذف میکنند و این روال را تجلی رحمانیت الهی و دین رحمانی تلقی مینمایند
مسلمانان از عهدهی اولین و بزرگترین امتحان تاریخ بشریت بعد از آخرین رسول الهی سربلند بیرون نیامدند و جز تعدادی اندک، همگی به غصب و ظلم گردن نهاده و مسیر اسلام راستین را از بستر خود خارج ساختند. نور علی تابنده قطب سابق دراویش فرقهی گنابادیه، با جعل و تحریف اکثر مسلمانان را تابع نظر و پیمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) میداند که کذب این موضوع با رجوع به منابع تاریخی و رجالی و روایات اهل سنت و شیعه، روشن میگردد.