دروغ پراکنی کانال رسمی دراویش گنابادیه
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - فرقه نعمتاللهی گنابادی از جمله فرقههایی است که علاوه بر انحرافات عمیق اعتقادی و مخالفت با اسلام واقعی همواره بر ضد منافع کشور و مبانی تشیع فعالیت داشته است. این فرقه از ابتدای پیدایش همواره در مقابل ایران آزاد و مستقل ایستاده و برای دشمنان اسلام و ایران جاسوسی کرده است. ملا سطان گنابادی به اتهام بابیگری از تهران گریخت و پسرش نورعلیشاه به اتهام جاسوسی برای دول غربی از بیدخت متواری شد. سلطان حسین تابنده به جرم خدمت به سلسلهی طاغوت پهلوی متواری بود و این شجرهی خبیثه در هر صباحی، داستان جدیدی برای مردم کشور خلق کردهاند.
در حال حاضر این فرقه در فضای مجازی آشکارا بر ضد انقلاب و جمهوری اسلامی فعالیت میکند. یکی از مهمترین دلایل رشد این فرقه را میتوان فعالیت تشکیلاتی و فرقهای آنان دانست. غائلهی دروایش گنابادی در خیابان پاسداران تهران که در اولین روز از آخرین ماه سال ۱۳۹۶ رخ داد و توجه تمام رسانههای دوست و دشمن را معطوف به منطقهی پاسداران تهران کرد، خود نمایانگر تفکرات و فعالیتهای فرقهای و تشکیلات سیاسی آنهاست.
با اینکه تمام فرقههای صوفیه دم از عرفان و معنویت میزنند اما منش و عملکرد آنان با مبانی عرفانی هیچگونه سازگاری ندارد. همانگونه که صوفی نباید هیچ تعلقی به دنیا داشته باشد، اما بر خلاف این اصل اولی، فلسفه وجودی فرقههای صوفیه به درآمدزایی و پرداختن به مسائل دنیایی و سیاسی تغییر ماهیت داده است.
فاجعهی خیابان پاسداران، یک حادثهی کاملاً سیاسی و از پیش طراحی شده بود که از سوی دراویش فرقهی گنابادیه اتفاق افتاد و تمامی مظلومنماییهای بعدی آنان، با هدف جلب توجه سازمانهای بینالمللی و قدرتهای غربی انجام گرفت، تا هم نظام جمهوری اسلامی را در نظر جهانیان زیر سؤال ببرند و هم خودشان را با تکیه بر قدرت افکار عمومی تبرئه کنند. اما این نیرنگ بینتیجه ماند و موقعیت خودشان را تضعیف و ماهیتشان برای مردم مسلمان ایران آشکارتر گردید.
نمونهای از مظلومنمایی و وجههسازی این فرقه، خاطرهایست که سردبیر سایت خبری سلسله گنابادیه از دیدار خیالی خود و سردار جانباز ابولفتوح میگوید. شخصی که به گفته وی جانباز جنگ تحمیلی ونماینده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی بوده !!! و پس از فاجعهی گلستان هفتم درباره اوضاع نامناسب دراویش و مشکلاتشان با او به درددل پرداخته است !
از محمد راجی میگوید، از خوش خلقی و شجاعت و از خودگذشتگیاش! حال آنکه اگر میزان و معیار، حال فعلی افراد باشد، درمیابیم افراد خوش سابقه در سپاه اسلام، مانند زبیرها هم میتواند روزی در دسته اوباش جای بگیرند و خون کسانی را بریزد که روزگاری در دفاع از ایشان جنگیده بودند!
و اما سردار جانباز ابوالفتوح، چنین شخصی هرگز وجود خارجی ندارد و اگر منظور گویندهی خاطره، سردار ابوالفتحی باشد که سالها پیش از جنایت گلستان هفتم و دیدار با جناب سردبیر به فیض عظیم شهادت نائل آمدهاند. ضمن اینکه با مرور کوتاهی بر زندگی این سردار رشید به تفاوت فاحش مبنای فکری این بزرگوار و دراویش گنابادی پی میبریم .
سردار شهید یوسفرضا ابوالفتحی مجاهد دلیر و بزرگواری که تمام زندگی خود را وقف این مرز و بوم کرده بود حتی در عزیزترین روز زندگیش، دست از مجاهدت برنداشت و در شب ازدواج فرزندش با شنیدن خبر گروگانگیری بعضی از مردم توسط اشرار، همان شب راهی منطقهی لارستان شد و در یازدهمین روز اسفند ماه سال 1378 بر اثر نقص فنی هلیکوپتر و سقوط در دریاچه مهارلو به جمع شهدای مظلوم نیروی انتظامی پیوست.
شهید ابوالفتحی، در طول انقلاب اسلامی و دوران جنگ، بارها آسیب دیده و جانباز شده بود. او در سال 1372 نیز در جریان آزادی گروگانها، جانباز شد .مسئولیتپذیری شهید ابوالفتحی همواره یکی از ویژگیهای برجسته وی بوده است. او وظیفه تامین امنیت مردم را که بر دوشش بود، با هیچ کار دیگری عوض نمیکرد و روز عروسی پسرش که از روزهای خوب زندگیاش بود، نیز نتوانست مانع رفتن به ماموریت شود.
شهید ابوالفتحی نسبت به بیت المال بسیار حساس بود به نماز اول وقت پایبند بود و قرارهای هفتگی با مردم داشت. با وجود نظامی بودن، بسیار مهربان بود. پایبندی ایشان به ولایت فقیه ستودنی است. بخشی از وصیتنامه شهید یوسفرضا ابوالفتحی که نشانگر روح بلند و عرفانی اوست را مرور میکنیم .
«به نام او آغاز میکنم تا شاید خوب از دلم برآید در این دنیای وانفسا که نفس کشیدن در آن دشوار است، با آن خونریزیها که ابرقدرتها و شیاطین بوجود میآورند و با دیدن زجرها و شکنجههایی که مردم مظلوم و مسلمان در اقصی نقاط جهان و خانوادههایی که بر اثر ستمی که به آنها وارد میشود، اشک یتیمان که در اثر بیسرپرستی دلشان پر خون است و لحظه خوش در زندگی خود ندارند؛ درحالیکه مسلمانان زجر کشیده در دیگر کشورهای جهان، زیر چکمههای ظلم و ستم ایادی شیطان دست و پا میزنند، باوجود این دنیای بی ارزش نشستن در گوشهای و در فکر خود بودن، گناه بزرگی است»
افزودن نظر جدید