آیا مهندس جذبی توان مدیریت فرقه گنابادیه را دارد؟!
پایگاه جامع فرق ادیان ومذاهب - مهندس علیرضا جذبی با دست خطی از نورعلی تابنده پس از وی بر مسند قطبیت این فرقه تکیه زد. جذبی، ملقب به ثابتعلیشاه، در زمان محمدحسن گنابادی نوهی ملاسلطان در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۳۱، به دست مهدی سلیمانی از مشایخ فرقهی صوفیه، به درویشی روی آورد. بعد از مرگ صالحعلیشاه در زمان سلطانحسین تابنده گنابادی، به دست محمد خان راستی اراکی (درویش رونقعلی) تجدید عهد نمود. پس از مرگ رضاعلیشاه، در دورهی قطبیت فرزندش علی تابنده، جذبی به دست ماذون بیدخت محمد نورایی بیدختی، که از طرف محبوبعلیشاه مجاز به تجدید بیعت از درویشان سلسله نعمتاللهی سلطانعلیشاهی بود، تجدید عهد نمود. وی در زمان نورعلی تابنده قطب سابق این فرقه، از مشایخ گنابادیه به حساب میآمد.
جانشینی جذبی، افول عجیب طریقت گنابادیه را به منصهی ظهور گذاشت. مهندس جذبی ته تنها قادر به ادارهی طریقت نیست، بلکه احتمالا از عهدهی امورات خود هم بر نمیآید! وی به مدت یک سال پس از مرگ تابنده سکوت اختیار کرد. برخی سکوت وی را به پای احترام به مقام تابنده نوشتند و برخی آن را از آداب طریقتی بر شمردند. اما تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.
با شروع کرونا و اجبار مهندس جذبی به صحبت، وی به صدور بیانیهای اکتفا کرد و در آن به گونهای سخن گفت که مورد تمسخر دراویش نیز واقع گردید! او نوشت: «برای انجام عمل صالح کوشا باشند که در این موقعیت، در وهلهی اوّل دقّت در انجام دستورات بهداشتی میباشد و هر یک خود را بهفرض، مبتلا به این مرض دانسته و به هر نحو ممکن (مانند استفاده از دستکش، پوزبند و رعایت فاصله) از شیوع آن جلوگیری نمایند؛ که توجّه نکردن به این موضوع خود گناه بزرگی محسوب میشود.»
خود مریض پنداری در اوج بحران که همه نیازمند تقویت روحیه بودند، باعث شکست روحیهی دراویش گردید و اینکه جذبی واژهی «پوزنبد» را به جای ماسک به کار برده بود، نوعی بی حرمتی به دراویش به شمار میرفت؛ اما چون متعهد شدهاند در برابر قطب، به هر نحوی سکوت کنند، در مقابل این توهین اعتراضی نکردند.
جذبی در چند سخنرانی زیر دو دقیقه، تنها دراویش را به دعا و توبهی سحری فرا میخواند و از اطالهی کلام و سخنرانی مختصر هم عاجز و ناتوان است. باید دانست که وی جانشین افرادی است که خود را مجتهد و مفسر قرآن میدانستند! و در طول قطبیت شان تالیفات متعددی داشتند. در مورد ملاسلطان گنابادی صوفیه معتقدند که وی مورد تایید امام خمینی(ره) بوده در حالی که حضرت امام خمینی(ره) بعد از نام بردن از سه تفسیر، ازجمله تفسیر ملاسلطان میفرمایند: «اینها تفاسیری نوشتهاند و بعضیشان در آن فنی که داشتهاند، خوب نوشتهاند، لکن قرآن، عبارت از آن نیست که آنها نوشتهاند!»[1] کجای این مطلب تعریف و تمجید است؟ حضرت امام (ره) میفرمایند اصلاً اینها تفسیر قرآن نیست!
ناکامترین قطب این طریقت، علی تابنده فرزند رضاعلیشاه، کارمند بازنشسته اداره نفت بود که او هم با جمعآوری خاطرات پدر و بیان مهملات، صاحب تالیف به حساب میآمد و نورعلی تابنده هم هر هفته حداقل دو روز را به صورت مختصر برای دراویش زن و مرد به بیان قصه و نقل تاریخ (هر چند با تحریف) همت میگمارد. اما جذبی بشدت ناتوان از این معنی است و توان مدیریت طریقت را ندارد.
با وجود خدشه و تردید در قطبیت جذبی و همچنین عدم مدیریت لازم برای رتق و فتق امور فرقه، گمان قوی میرود که عمر این طریقهی منحرف به انتها رسیده و با ادعای قطبیت توسط مدعیانی مانند اسماعیل صلاحی، دیگر یکپارچگی فرقه دراویش داعشی گنابادیه ممکن نخواهد بود.
پینوشت:
[1]. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ چهارم، تهران، ص 94
افزودن نظر جدید