تابنده، مسئول تفرقه دراویش

  • 1400/01/17 - 09:55
سنگ بنای تفرقه در طریقت گنابادیه توسط خود تابنده نهاده شد. وی با اینکه سیاسی بود اما از سیاست پدرانش در فرقه داری تبعیت نکرد و میراث اجدادش را به تفرقه کشانید. به هر صورت گویا نورعلی تابنده آخرین بازمانده از قطبیت موروثی در فرقه‌ی گنابادیه موفق به دریافت شاره‌ی غیبیه نشد! و پس از مرگ وی در بین مشایخ و دراویش دون‌پایه نیز بر سر جیفه‌ی قطبیت، اختلاف افتاده است!

پایگاه جامع فرق ادیان ومذاهب - محمداسماعیل صلاحی قطب خودخوانده‌ی فرقه‌ی دراویش گنابادیه که پس از مرگ نورعلی تابنده با جانشین وی بیعت کرد و سپس مدعی جانشینی تابنده شد، در آخرین بیانیه‌ی خود در رابطه با این منظور، خواستار تعیین تکلیف دراویش در بحث قطبیت شد! وی با تاکید بر اینکه در هر زمان یک نفر قطب می‌باشد، خواستار برگذاری جلسه‌ای با حضور مشایخ صوفیه و خانواده‌ی تابنده شد. گویا طریقه‌ی تعیین قطبیت در فرقه‌ی گنابادیه به ابتذال کشیده شده که از باور به اشاره‌ی غیبیه به تعیین در مجلس خانوادگی تنزل یافته است.

صلاحی نوشت: «اعلام می‌نمایم که هریک از مشایخ و ماذونین وفقرای سابق که با فقیر تجدید عهد ننموده وطلب اثر نکرده و درصدد تحقیق برنیامده‌اند، از این تاریخ در سِلک فقرا نبوده و خود آقای جذبی نیز باید تکلیف خود را روشن دارند؛ چراکه موعد تحقیق با گذشت بیش از یکسال از رحلت حضرت آقا(نورعلی تابنده) منتفی گردیده است... غیر از فقیر و آقای مهندس جذبی کسی نصی  ولو مشروط در اختیار ندارد، بنابراین انتظار بیهوده نباید کشید وهرچه زودتر فقرا ومشایخ وماذونین باید تکلیف خود را در متابعت و مخالفت معلوم دارند؛ ۱۳فروردین۱۴۰۰- بنده کمترین؛ محمداسماعیل صلاحی، محبوبعلیشاه»

سنگ بنای تفرقه در طریقت گنابادیه توسط خود تابنده نهاده شد. وی با اینکه سیاسی بود اما از سیاست پدرانش در فرقه داری تبعیت نکرد و میراث اجدادش را به تفرقه کشانید. بنابر عقیده‌ی درویشی و طبق روال عملکرد اقطاب سابق، انتخاب قطب در تصوف با ادعای اشاره‌ی غیبیه صورت می‌گرفت؛ به این معنی که قطب حاضر که مدعی وصول به حق می‌باشد منتظر اشاره و الهامی از غیب می‌ماند تا جانشین خود را مشخص کند!

همان‌گونه که شیعه به عصمت ائمه (علیهم السلام) قائل بوده و معتقد به الهام و تحدیث بر ائمه از سوی ملک الهی است، دراویش نیز چنین ادعاهایی را برای خود مطرح کرده‌اند و می‌گویند: «در حضوروغیاب، زبان سر و سر را از اعتراض بر گفت و فعل شیخ ببندد که آنچه او کند، به تحدیث ملک و الهام دل کند... زیرا که اگر شیخ منصوب از طرف خدا باشد، یقین داند که او آنچه کند و گوید، موافق شرع و مخالف هوا باشد، اگرچه در نظر او مخالف نماید..!»[1]

شیعه انتخاب امام را از سوی خدا می‌داند، فرقه‌ی‌ مذکور نیز چنین سخنی را در مورد اقطاب و مشایخ خود طرح می‌کند. برای مثال در اجازه نامه‌های اقطاب اخیر این فرقه به تصریح آمده است که انتخاب این فرد به عنوان قطب من الله(از طرف خداوند) و به اشاره غیبیه بوده است. ملا سلطان گنابادی، بنیان‌گذار این فرقه در فرمان قطبیت فرزند خود می‌آورد: چون... در بقاع ارض و در جمله‌ ازمان، حکم: یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک جاری باشد. لهذا... نور چشم مکرم حاج ملا علی را به منصب ارشاد سرافراز نموده و... چون اشاره‌ غیبیه شده بود در این باب، تأخیر را روا نداشت![2]

جالب آنجاست که پس از ملاسلطان و با طراحی خود او، قطبیت در خانواده و فرزندان وی موروثی شد و سال‌ها اشارات غیبیه تنها فرزندان او را در می‌یافت و از میان ده‌ها شیخ و صدها مرید، این خاندان تابنده بودند که گاه ره صد ساله را یک‌شبه طی کرده و مورد انتخاب خداوند قرار می‌گرفتند. از این نکته می‌توان به اشرافیت وسلطنت درویشانه تعبیر کرد که انسان را به یاد نظام‌های شاهنشاهی قرون وسطی و دوره‌ای از رنسانس در غرب و یا سلسله‌های پادشاهی در شرق می‌اندازد. این موروثی کردن قطبیت صوفیانه به بهانه انتخاب الهی، چنان‌که دکتر زرین‌کوب می‌نویسد: «با آن‌چه مقتضای روح تصوف است، چندان توافق ندارد.»[3]

به هر صورت گویا نورعلی تابنده آخرین بازمانده از قطبیت موروثی در فرقه‌ی گنابادیه موفق به دریافت شاره‌ی غیبیه نشد! و پس از مرگ وی در بین مشایخ و دراویش دون‌پایه نیز بر سر جیفه‌ی قطبیت، اختلاف افتاده است!
پی‌نوشت:
[1]. گنابادی، سلطان محمد، سعادت نامه، تصحیح و تعلیقات حسینعلی کاشانی بیدختی، حقیقت، تهران ۱۳۷۹، ص 111
[2]. تابنده سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، نشر حقیقت، تهران، ص 126
[3]. زرین کوب عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، امیرکبیر، تهران، ص 347

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.