ماجرای قتل نورعلیشاه ثانی

  • 1400/01/16 - 11:57
بزرگان فرقه سلطان علیشاهی همیشه از ملاسلطان گنابادی تعبیر به شهید می‌کنند ولی ملاعلی گنابادی را شهید خطاب نمی کنند و به ندرت به ماجرای قتل او که توسط یکی از مریدان این فرقه در کاشان اتفاق افتاده است اشاره می کنند. زیرا پرداختن به این مسئله باعث ظاهر شدن زوایای پنهان این اتفاق و رسوایی هرچه بیشتر این فرقه خواهد شد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بزرگان فرقه گنابادیه در کتب و سخنان خود بارها به قتل ملاسلطان گنابادی اشاره کرده و او را شهید خوانده‌اند ولی می‌بینیم با اینکه فرزند وی ملاعلی گنابادی هم که سال‌ها بعد از پدر خود کشته می‌شود او را شهید خطاب نکرده و به‌ندرت به ماجرای قتل او پرداخته‌اند. مسکوت ماندن این امر رسوایی‌های است که پشت این مسئله است. سلطان حسین تابنده به‌طور مرموزانه‌ای به فرار ملاعلی گنابادی از گناباد و قتل او اشاره کرده و می‌گوید: «شدت عداوت آنان به‌قدری بود که امکان داشت به قتل آن حضرت منجر شود لذا حضرتش شبانه خائفاً یترقّب از بیدخت به‌طرف تهران حرکت نمود و چندی در آنجا سکونت گزید. بعداً برحسب خواهش فقراء سلطان آباد (اراک کنونی) بدان جا رفت و پس از مراجعت ازآنجا به تقاضای فقرای کاشان بدان صوب عزیمت نمود و چون ماشاءالله خان پسر نایب حسین که به کذب و ریا و برای استفاده مادی و پیشرفت‌های دنیوی حضورشان اظهار ارادت می‌نمود با رفتار و اعمال ناهنجار خود خاطر مبارکش را رنجه می‌داشت، و ایشان بارها او را نصیحت نموده بلکه مورد ملامت و تغیّر و تشدد قرار داد، که از طغیان و سرکشی و قتل نفوس و نهب اموال مردم و ظلم و جور دست بکشد و در او اثر نمی‌کرد. بالاخره حضرتش ناچار در مجالس عمومی از رفتار او اظهار تنفّر و انزجار فرموده وی را تبهکار و عاصی خواند، از این‌رو او افسرده شده و با آنکه به‌ظاهر اظهاری نمی‌کرد ولی تصمیم به قتل ایشان گرفت و با قهوه ایشان را مسموم نمود و ایشان به‌محض نوشیدن قهوه موضوع را درک کرده فوراً به تهران حرکت نمود، ولی متأسفانه پیش از رسیدن به تهران در سحر پانزدهم ربیع‌الاول 1337 در کهریزک رحلت فرمود. [1]

این توجیه سلطان حسین تابنده در حالی است که اولاً ایشان به علت فرار ملاعلی گنابادی از دست مردم که به سبب فسادها و کشتارهای زیاد او در انتقام کشته شدن پدر خود و غارت و غصب اموال مردم اشاره نکرده است.

ثانیاً گزارشات زیادی نشان می‌دهد که علت کشته شدن ملاعلی گنابادی فساد و اقدام به تجاوز به یکی از نوامیس مریدان خود بوده. چنانچه آیت‌الله شیخ محمد مدنی جریان قتل ملا علی گنابادی را این‌چنین نقل می‌کند که: «آقای قطب (سلطان حسین تابنده)، در کتاب خود مرقوم نفرموده‌اند که چگونه یک مرید، مراد خود را مسموم کرده است. ماشاءالله خان پسر نایب حسین کاشی، چه شد که رهبر خود را کشت؟ اما شرح ماجرا طبق گفته مرحوم پدرم و بعضی افراد دیگر به این طریق است: ماشاءالله خان بارها به همسرش گفته بود خودت را آماده کن یک سفری برویم گناباد و واصل بشوی؛ اما او می‌گفته که راه دور است و اذیت می‌شوم! شبی که حاج ملاعلی مهمان ماشاءالله خان شده بود، وی از این فرصت استفاده کرد و همسرش را برای پیوند ولایت و صوفیگری آماده کرد. خانم ماشاءالله خان برای غسل به حمام رفت، سپس با «جوزبوا» و انگشتر و سکه و نبات به خانه خلوت روانه شد اما بیچاره نمی‌دانست این پیوند از نوع دیگر است ناگهان حاج ملاعلی که مدتی جلای وطن کرده بود، با مشاهده خانم کاشانی به هیجان درآمد و با او معاشقه کرده و قصد تجاوز به او را داشت که خانم تسلیم نشده و خود را از اتاق بیرون انداخت و به شوهرش گفت: اگر می‌خواستی برای من رفیق بیاوری از همین کاشان یک جوان می‌آوردی، چرا این قلدر پشمو را آوردی؟ اینکه می‌خواست به من تجاوز کند! ماشاءالله خان با اسلحه در دست وارد اتاق شد و چون خواست شلیک کند، حاج ملاعلی به گریه افتاد که مرا نکش، بچه‌هایم یتیم می‌شوند. ماشاءالله گفت تو به ما وعده بهشت می‌دادی! حالا در خانه من می‌خواستی به ناموس من تجاوز کنی؟! حرکت کن از منزل من برو بیرون! حاج ملاعلی شبانه حرکت کرد و بر کالسکه سوار شد و به سمت تهران روانه شد. سپس ماشاءالله خان قهوه‌ای آماده و مسموم کرد و به چند نفر از سواران داد و گفت بروید راه را بر او بگیرید و با این قهوه کارش را تمام کنید. اگر قبول نکرد با گلوله به حسابش برسید. سوارها رفتند و قهوه را به خورد او دادند. کربلایی حسن ‌ملا، نقل می‌کرد در کالسکه، نورعلیشاه خشک شد و در کهریزک دیگی پر از آبجوش کردند و او را در میان آن انداختند تا مقداری بدنش راست شد. سپس در حرم حضرت عبدالعظیم در مقبره استاد و مرشد پدرش سعادت علی شاه دفن شد. [2]

گزارشات فاسد اخلاقی ملاعلی گنابادی باعث شده که جریان قتل او مسکوت بماند و از شهید خواندن او نیز پرهیز شود، چراکه پرداختن به این مسئله باعث ظاهر شدن زوایای پنهان این اتفاق و رسوایی هرچه بیشتر در این فرقه خواهد شد.
پی‌نوشت:
[1]. سلطان حسین تابنده، مقدمه کتاب صالحیه
[2]. خبرگزاری جوان آنلاین، کد خبر: 897777

بازنشر

دیدگاه‌ها

ماشا ء اله خان به چه منظور زهر در منزل نگهداری می کرد که بلافاصله پس از عزیمت نورعلی شاه آن را در قهوه ریخت ؟ یا ماجرا قهوه قجری با برنامه قبلی بوده است !!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.