شبه معنویت های غربی
پائولو کوئلیو در این کتاب به ترویج جادوگری پرداخته و با بیان مسائلی ناتمام و ناقص در خصوص جادوگری، آن را یکی از راههای تکامل معرفی میکند که میتواند انسان را در حلّ مشکلات خود یاری کند. از آنجا که او بخشی از عمر خود را در راه جادوگری سپری نموده از این رو در بسیاری از آثار خود به ترویج آن میپردازد.
سکس در زندگی پائولو کوئلیو رکن اساسی دارد. کتاب زهیر مستقیم و غیر مستقیم بر محور سکس میچرخد. او برای توجیه افکار و اعمال خود حرفهای بیاساس ردیف کرده و سعی دارد که وجههی منطقی به خود بگیرد. چون سکس از جمله مسائلی است که در تمام ادیان الهی مذمت شده و حکم به تحریم آن داده شده است.
روابط نامشروع عموماً با بیغیرتی همراه است. از اینرو همیشه طرفداران بیبند و باری و لجام گسیختگی که برای خود حریم قائل نیستند برای دیگران و رابطه آنها با خانوادهی خودشان نیز حریمی قائل نیستند. آنکه نیمهی فوقانیاش (عقل) تحت تسلط هوای نفس است، نمیتواند خارج از منطقه شهوت و بیبند و باری حرف درست و اساسی داشته باشد.
پائولو كوئليو: دوستی داشتم که دائمالخمر بود. امّا هر شب سه بار دعای آوه ماریا را میخواند. مادرش از کودکی به این کار عادتش داده بود. حتی موقعی که مستِ لایعقل به خانه میآمد، و هر چند حتی به خدا هم اعتقاد نداشت، همیشه سه بار آوه ماریایش را میخواند. پس از مرگش، در یکی از مراسم سنت بودم و از روح پیشینیان پرسیدم دوستم کجاست؟ روح پیشینیان جواب داد که حالش خوب است و غرق نور.
پائولو كوئليو: فراتر از نیروهای طبیعی که ما را احاطه کردهاند و یاریمان میدهند، دو نیروی بنیادی روحانی هم کنار ما وجود دارند. فرشته و شیطان. فرشته همواره ما را حفظ میکند و موهبتی است الهی. لازم نیست او را برانگیزی. تا زمانی که زیبا به جهان مینگری، فرشتهات همواره مرئی است. فرشته تو همین رود است، آن کارگران در مزرعه، و آن آسمان آبی و این پل هم چهرهی فرشته توست.
پائولو كوئليو: دو نوع خدا وجود دارد. خدایی که معلمین ما به ما آموزش میدهند. خدایی که خود با ما صحبت میکند. خدایی که یاد میگیریم تا از آن بترسیم، و خدایی که با ما از رحمت و بخشایش صحبت میکند. دو نوع خدا وجود دارد: خدایی که در ارتفاعات و بلندیها وجود داشته و خدایی که در زندگی روزانهی ما مشارکت دارد. خدایی که از ما وصول کرده و خدایی که وامها و بدهیهای ما را میبخشد!
کتاب مکتوب یکی از نوشتههای پائولو کوئلیو است که به گفته خود، بخشی از تعالیم فرا گرفتهی خود را در این کتاب بیان کرده و با این کار به خوانندگانش تعلیم میدهد. این کتاب هم مانند سایر کتابهای پائولو دارای مطالب صحیح و ناصحیح است. در کتاب مذکور شخصی به نام گابریل در ۱۸۹۹ فرشتهای را در خواب میبیند که به او میگوید: خانهای از شیشه بساز و...
پائولو کوئلیو در قصه کیمیاگر در بعضی از موارد، قصه خود را بر موهومات سوار کرده و برای بیان مطالب خود از ابزار وهم و خیال بیش از حد استفاده کرده است. شاید مشغولیت فراوان به امر جادوگری و کیمیاگری، او را وهمگرا و خیالپرداز بار آورده است و به گفته خود در این امر جز اتلاف وقت و پشيماني هیچ حاصلی برای خود نداشته است.
نظریهپردازان قانون جذب با دیدن افراد موفقی که پیش از موفقیت، احساس یا مشاهدهای از موفقیت خود داشتهاند، به این نتیجه رسیدهاند که این مشاهده و احساس باعث رسیدن به موفقیت بوده، درحالیکه قضیه کاملا برعکس است و آن سرنوشت بوده است که پیش از وقوع مشاهده شده است که در مطالعات فراروانشناسی به آن روشنبینی آیندهنگر میگویند.
کتاب کیمیاگر همانند سایر کتابهای پائولو، کتاب قصه به سبک رمان است. در منطقه ارزشیابی و سنجش اعتبار کتاب، قصه و رمان بودن دو جهت منفی این کتاب محسوب میشود. زیرا قصه بودن صحتوسقم ماجرا را تضمین نمیکند. در قصه وظیفه نویسنده نقل قصه است چه صحیح و چه ناصحیح. ناقل آن در نقل حوادث دستش باز است که به دلخواه خود و به اقتضای قصه، اسب خود را جولان دهد.
کتاب کیمیاگر با یک خواب شروع میشود. همه کتاب در جهت رسیدن به گنجی است که در خواب دیده شده است. این کتاب در قالب رمان نوشته شده آن هم رمانی که با خواب شروع میشود. در عرصه ارزیابی اعتبار یک اثر، رمانتیک بودن آن از اعتبار علمی و حقیقی بودنش میکاهد، زیرا در قالب رمان، نویسنده خود را در چارچوب معینی محصور ندانسته و خیال او برای جولان دادن آزاد است.
در خانوادهای متوسط در یکی از شهرهای برزیل در سال ۱۹۴۷ میلادی به دنیا آمده و تحصیلات دوران ابتدایی و متوسط را به سختی به پایان رسانده و به قول خودش دیپلم را با رشوه گرفته است. دانشگاه را در رشته حقوق ناتمام رها کرده و چندین بار به علت دیوانگی در بیمارستان بستریشده و در نهایت از آنجا فرار کرده است.
شیطان پرستان با استفاده از موسیقی توانستند به نفوذ خود در اقصی نقاط جهان بیفزایند. بیشتر این اقدامات در فضای تأسیس و فعالیت گروه متالیکا دنبال شده است. در سال 1981 یک نوازندهی درام به نام «لاس الریچ» با انتشار آگهی فراخوان تشکیل گروه «هوی متال» را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افراد مختلفی شد. فعالیت این گروهها مانند دیگر...
سالهای پس از رنسانس را میتوان به سالهای افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی، اجتماعی و جنبههای متعدد روابط انسانی توصیف کرد. پس از برداشته شدن یوغ تعالیم متعصب کلیسای کاتولیک از گردن انسان غربی، چند کنش مهم فکری و فلسفی شکل گرفت که از جملهی آنها، رویکردهای متفاوت به مسئلهی انسان و رابطهی او با خداست که زمینههای...