معیار بندگی در مکتب پائولو کوئلیو

  • 1394/12/26 - 11:11
پائولو كوئليو: دوستی داشتم که دائم‌الخمر بود. امّا هر شب سه بار دعای آوه ماریا را می‌خواند. مادرش از کودکی به این کار عادتش داده بود. حتی موقعی که مستِ لایعقل به خانه می‌آمد، و هر چند حتی به خدا هم اعتقاد نداشت، همیشه سه بار آوه ماریایش را می‌خواند. پس از مرگش، در یکی از مراسم سنت بودم و از روح پیشینیان پرسیدم دوستم کجاست؟ روح پیشینیان جواب داد که حالش خوب است و غرق نور.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «دوستی داشتم که دائم‌الخمر بود. امّا هر شب سه بار دعای -آوه ماریا- را می‌خواند. مادرش از کودکی به این کار عادتش داده بود. حتی موقعی که مستِ لایعقل به خانه می‌آمد، و هر چند حتی به خدا هم اعتقاد نداشت، همیشه سه بار آوه ماریایش را می‌خواند. پس از مرگش، در یکی از مراسم سنت بودم و از روح پیشینیان پرسیدم دوستم کجاست؟ روح پیشینیان جواب داد که حالش خوب است و غرق نور. بی‌آنکه هرگز در زندگی‌اش ایمان داشته باشد، کردار نیکش، که فقط سه بار نیایش عادتی و اجباری بود، برایش رستگاری آورد»[1].
ارزش عبادت در ارادی و اختیاری بودن آن است. از این‌رو در شریعت، شرط تکلیف، بلوغ به واسطه‌ی عقل و رشد قرار داده شده است. کودک تا به رشد جسمی و بلوغ عقلی نرسیده باشد مکلف به اعمال عبادی نمی‎‌گردد. ازاین‌رو دیوانگان که بلوغ عقلی ندارند تا رفع دیوانگی و بهبود کامل مکلف نیستند. وقتی رشد جسمانی و بلوغ عقلی حاصل شود، تکلیف به امور عبادی آغاز می‌شود. ولی قبولی اعمال عبادی دارای شرایطی است. این‌طور نیست که هر عملی از هر کسی به هر شکلی و به هر نیّتی مقبول خداوند سبحان باشد. بلکه شروطی دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
الف) اراده و اختیار: اعمالی که در شرایط جبر و اضطرار از آدمی سر می‌زند چه خوب و چه زشت، اعتبار ندارد. زیرا در هنگام اجبار، آنکه فعلی را انجام می‌دهد. خود در انجام آن نقشی ندارد. اگر کسی در بیابان گرفتار دزدها شد و تمام پول‌هایش را به آن‌ها داد، او را آدم بخشنده نمی‌نامند و اگر کسی تحت فشار عده‌ای دست به عمل ناشایستی زد او را مذمت نمی‌کنند، زیرا او در انجام آن کار مجبور بوده و اختیاری نداشته است.
ب) اخلاص: گذشته از اراده و اختیار، اخلاص شرط دیگر قبولی اعمال است. کسی که از روی ریا و خودنمایی یا از روی جهالت و غفلت دست به کاری می‌زند در نظر شریعت و اجتماع، نه‌تنها کار او مقبول نیست بلکه نوعی ضد ارزش نیز هست.
بنابراین، قبولی اعمال لازمه‌اش فراهم کردن شرایط آن است که اراده و اخلاص شرط اساسی آن است. البته عده‌ای عوام‌فریب، این‌گونه حرف می‌زنند که آقای پائولو گفته است، کسی که دائم‌الخمر باشد و ذره‌ای ایمان نداشته باشد و در حال مستی چند بار نیایش کرده باشد، رستگار می‌شود. اگر چنین باشد، آنهائیکه تمام عمر از روی ایمان و اخلاص در نیایش بوده‌اند چه می‌شوند؟!
این قبیل حرف‌های عوام فریبانه و عوام پسندانه برای دور ساختن مردم از شریعت است چون در هر شریعتی چه مسیحی و چه یهودی و چه اسلام، تکالیف متعدد فردی و اجتماعی وجود دارد و همه‌ی این تکالیف برای تعالی بخشیدن به جوامع بشری و در نتیجه رستگاری آن‌ها در دنیا و آخرت است. ازاین‌رو عده‌ای با سر هم کردن حرف‌های بی‌اساس که خلاف عقل و دین است، این نکته را القاء می‌کنند که؛ رستگاری خیلی مهم نیست تا برای آن برنامه خاصی لازم باشد و به شریعت خاصی عمل کنی. بلکه با چند بار نیایش ولو در حال مستی و بدون اعتقاد و ایمان، رستگار می‌شوی. این فکر کوئلیو شبیه افکار اراذل اوباش خودمان است که دوازده ماه سال را به ابتذال سپری کرده‌اند و می‌خواهند در دوازده روز محرم با چند بار زنجیرزنی و قمه‌زنی شش دانگ بهشت را تصاحب کنند.[2]

پی‌نوشت:
[1]. خاطرات یک مغ (جادوگر)، ص 68 .
[2]. جهت مطالعه بیشتر به کتاب، آب و سراب نوشته قادر فاضلی مراجعه شود.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.