معیار بندگی در مکتب پائولو کوئلیو
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «دوستی داشتم که دائمالخمر بود. امّا هر شب سه بار دعای -آوه ماریا- را میخواند. مادرش از کودکی به این کار عادتش داده بود. حتی موقعی که مستِ لایعقل به خانه میآمد، و هر چند حتی به خدا هم اعتقاد نداشت، همیشه سه بار آوه ماریایش را میخواند. پس از مرگش، در یکی از مراسم سنت بودم و از روح پیشینیان پرسیدم دوستم کجاست؟ روح پیشینیان جواب داد که حالش خوب است و غرق نور. بیآنکه هرگز در زندگیاش ایمان داشته باشد، کردار نیکش، که فقط سه بار نیایش عادتی و اجباری بود، برایش رستگاری آورد»[1].
ارزش عبادت در ارادی و اختیاری بودن آن است. از اینرو در شریعت، شرط تکلیف، بلوغ به واسطهی عقل و رشد قرار داده شده است. کودک تا به رشد جسمی و بلوغ عقلی نرسیده باشد مکلف به اعمال عبادی نمیگردد. ازاینرو دیوانگان که بلوغ عقلی ندارند تا رفع دیوانگی و بهبود کامل مکلف نیستند. وقتی رشد جسمانی و بلوغ عقلی حاصل شود، تکلیف به امور عبادی آغاز میشود. ولی قبولی اعمال عبادی دارای شرایطی است. اینطور نیست که هر عملی از هر کسی به هر شکلی و به هر نیّتی مقبول خداوند سبحان باشد. بلکه شروطی دارد که مهمترین آنها عبارتاند از:
الف) اراده و اختیار: اعمالی که در شرایط جبر و اضطرار از آدمی سر میزند چه خوب و چه زشت، اعتبار ندارد. زیرا در هنگام اجبار، آنکه فعلی را انجام میدهد. خود در انجام آن نقشی ندارد. اگر کسی در بیابان گرفتار دزدها شد و تمام پولهایش را به آنها داد، او را آدم بخشنده نمینامند و اگر کسی تحت فشار عدهای دست به عمل ناشایستی زد او را مذمت نمیکنند، زیرا او در انجام آن کار مجبور بوده و اختیاری نداشته است.
ب) اخلاص: گذشته از اراده و اختیار، اخلاص شرط دیگر قبولی اعمال است. کسی که از روی ریا و خودنمایی یا از روی جهالت و غفلت دست به کاری میزند در نظر شریعت و اجتماع، نهتنها کار او مقبول نیست بلکه نوعی ضد ارزش نیز هست.
بنابراین، قبولی اعمال لازمهاش فراهم کردن شرایط آن است که اراده و اخلاص شرط اساسی آن است. البته عدهای عوامفریب، اینگونه حرف میزنند که آقای پائولو گفته است، کسی که دائمالخمر باشد و ذرهای ایمان نداشته باشد و در حال مستی چند بار نیایش کرده باشد، رستگار میشود. اگر چنین باشد، آنهائیکه تمام عمر از روی ایمان و اخلاص در نیایش بودهاند چه میشوند؟!
این قبیل حرفهای عوام فریبانه و عوام پسندانه برای دور ساختن مردم از شریعت است چون در هر شریعتی چه مسیحی و چه یهودی و چه اسلام، تکالیف متعدد فردی و اجتماعی وجود دارد و همهی این تکالیف برای تعالی بخشیدن به جوامع بشری و در نتیجه رستگاری آنها در دنیا و آخرت است. ازاینرو عدهای با سر هم کردن حرفهای بیاساس که خلاف عقل و دین است، این نکته را القاء میکنند که؛ رستگاری خیلی مهم نیست تا برای آن برنامه خاصی لازم باشد و به شریعت خاصی عمل کنی. بلکه با چند بار نیایش ولو در حال مستی و بدون اعتقاد و ایمان، رستگار میشوی. این فکر کوئلیو شبیه افکار اراذل اوباش خودمان است که دوازده ماه سال را به ابتذال سپری کردهاند و میخواهند در دوازده روز محرم با چند بار زنجیرزنی و قمهزنی شش دانگ بهشت را تصاحب کنند.[2]
پینوشت:
[1]. خاطرات یک مغ (جادوگر)، ص 68 .
[2]. جهت مطالعه بیشتر به کتاب، آب و سراب نوشته قادر فاضلی مراجعه شود.
افزودن نظر جدید