نقش مرلین منسون در رشد شیطان‌پرستی

  • 1394/09/25 - 09:59
شیطان پرستان با استفاده از موسیقی توانستند به نفوذ خود در اقصی نقاط جهان بیفزایند. بیشتر این اقدامات در فضای تأسیس و فعالیت گروه متالیکا دنبال شده است. در سال 1981 یک نوازنده‌ی درام به نام «لاس الریچ» با انتشار آگهی فراخوان تشکیل گروه «هوی متال» را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افراد مختلفی شد. فعالیت این گروه‌ها مانند دیگر...

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ شیطان پرستان با استفاده از موسیقی توانستند به نفوذ خود در اقصی نقاط جهان بیفزایند. بیشتر این اقدامات در فضای تأسیس و فعالیت گروه متالیکا دنبال شده است.[1]
در سال 1981 یک نوازنده‌ی درام به نام «لاس الریچ» با انتشار آگهی فراخوان تشکیل گروه «هوی متال» را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افراد مختلفی شد.[2] فعالیت این گروه‌ها مانند دیگر گروه‌های هوی متال  به صورت غیر قانونی و زیرزمینی در ظاهر و در باطن با حمایت سازمان جاسوسی ایالات متحده‌ی آمریکا با شعارهای اجتماعی و اعتراضی ادامه و گسترش یافت. این گروه چند سال بعد پیشنهادهای «بلک متال» نیز عرضه کرد و ضمن ارائه آثار مختلف، زمینه را برای شکل‌گیری گروه‌های بعدی فراهم آورد.
متالیکا در حقیقت ضدارزش‌هایی را ارائه می‌کند که شامل بازگشت به تاریکی (محور اصلی تفکرات شیطان‌پرست)بی‌رحمی و تجاوزات جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است. خوانندگان این گروه روی صحنه و در کلیپ‌های خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوه‌های فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار می‌زنند و از کثیف‌ترین گروه‌های موسیقی جهان به شمار می‌آیند. متالیکا از همجنس‌بازی نیز دفاع می‌کند و آلبومی را در سالروز مرگ «کوئین» همجنس‌باز بنام آمریکایی منتشر کرد.[3]
دلایل استفاده از موسیقی
الف) جاذبه‌های مجازی و حاشیه‌ای موسیقی متالیکا مانند ایجاد فضا برای روابط آزاد دختران و پسران
ب) ارزان بودن و قابلیت دسترسی موسیقی با توجه به ارتقای تجهیزات فنی تکثیر و توزیع
ج) کاهش سطح حساسیت یا حساسیت‌زدایی از طریق نفوذ به خانواده‌ها، شرکت‌ها، اتومبیل‌های شخصی، رایانه‌های شخصی و در نهایت گوشی‌های تلفن همراه.[4]
استفاده از موسیقی و به تبع آن ظهور خوانندگان جدید همانند شیاطین نو، ظرفیت‌های جدیدی را در اختیار شیطان‌پرستان قرار داد. «مرلین منسون» نام مستعار «برایان وارنر» متولد سال 1969 از یک خانواده‌ی فقیر و سطح پایین فرهنگی در منطقه‌ی کانتون اوهایو آمریکا می‌باشد. وی پس از آشنایی با اسکات میچل گیتاریست فعال در برخی گروه‌های کوچک و نه چندان حرفه‌ای راک، گروه متالیکای خود را تشکیل می‌دهد. وی در این سال‌ها نام مرلین منسون را با ترکیب نام دو نفر دیگر بر خود می‌گذارد. پس از انجام اقدامات جسورانه‌ی گروه منسون در انتخاب رنگ‌بندی صحنه، نوع اجرا، گستاخانی در استفاده از الفاظ رکیک و ترویج فحشا در آثارشان، «ترنست رزنور» (یکی از فعالان گروه متالیکا در آمریکا) در سال 1993 زمینه تبادل نظر گروه منسون، که دچار تغییرات رادیکال‌تری نیز شده بود، را با مدیر یک شرکت فعال در حوزه موسیقی آمریکا به نام «تایتینگ ریکورد زلیپل» را فراهم می‌آورد.
منسون در این سال‌ها و به سرعت عصر توحش موسیقیایی‌اش را پشت سر گذاشت و به ستاره‌ی مبتذل، اما پر مخاطب رسانه‌های آمریکایی بدل شد.[5] ناگفته نماند که حضور معنادار روزنامه‌های آمریکایی در چهره‌سازی این عنصر نامطلوب فرهنگی نیز بی‌تأثیر نبوده که در جای خود مورد بحث قرار خواهد گرفت.
او در سال 1997 به یکی از خبرسازترین چهره‌های جهان بدل شد. اما آن‌چه باید ذکر شود، آن است که محصول این فعالیت‌ها شهرت و ثروت بسیار زیادی است که حداقل پنج نسل بعد از این خواننده‌ی متالیکا را بیمه کرده است و بسیاری از آگاهان نامبرده را از سوپرمیلیونرها یا بهتر بگویم میلیاردرهای جهان می‌شناسند که به کمک تسلط بر احساسات جوانان دورمانده از معنویت و به مدد کارهای شنیع توانسته است ثروت کلانی را جذب حساب‌های بانکی‌اش نماید.
سبک خاصی را نیز در ارائه‌ی آثار موسیقیایی به منسون نمی‌توان نسبت داد، اگرچه همان‌طور که اشاره شد پایه‌ی تم‌های آثار وی همان پایه‌های برگرفته شده از موسیقی متال است. هیچ عقیده‌ی ثابتی را نمی‌توان به منسون نسبت داد، او مظهر لاقیدی و بی عقیدگی محض است و آن‌جا که پای عقیده به میان کشیده می‌شود آن عقیده به شیطان و بزرگی این موجود رانده شده است. بی‌عقیدگی که در پلورالیسم یا نسبت‌گرایی نیز رخ می‌نماید امروزه شاخصه‌ی زیربنای بسیاری از مکاتب فکری است. بد نیست در اینجا متذکر شویم که منسون مصداق نسبیت‌گرایی در حوزه اخلاق است. در هر حال این شیطان مدرن به نظر گروهی یک متالیکا و به نظر گروهی دیگر یک پانکیسم است.
اما برخی عقاید محوری این شیطان دست‌آموز آمریکا به قرار ذیل است:
- هرکس او را نمی‌فهمد خودش دچار مشکل فکری است و کودن است.
- هرکس برداشت بدی از آثار وی دارد، خودش دچار رذایل اخلاقی است و براساس زاویه‌ی دیدش به کارهای او نگاه می‌کند.
- تکثر در قرائت‌ها و برداشت‌ها (پلورالیسم)
- اقتدار و قدرت وسیع شیطان از دیگر عقاید وی است.
- منسون در جای دیگر می‌گوید من از خدای مردمی متنفرم که از آن مردم تنفر دارم.
- ضدیت با مسیح نیز با توجه به گرایش کلی شیطان‌پرستان در عناد با دین مسیح در ساخت فکری بدون سازمان منسون جایگاه ویژه‌ای دارد.

پی‌نوشت:
[1]. نحوه‌ی شکل‌گیری شیطان پرستی در ایران، آفاق، شماره‌ی 86، ص 27.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. همان، ص 32.
[5]. همان، ص 33.
برای اطلاع بیشتر: قبیله حیله، محمد مهدی کافی، نشر علیون، 1389، ص 133.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.