دو نوع خدا در مکتوب پائولو کوئلیو

  • 1394/12/22 - 18:42
پائولو كوئليو: دو نوع خدا وجود دارد. خدایی که معلمین ما به ما آموزش می‌دهند. خدایی که خود با ما صحبت می‌کند. خدایی که یاد می‌گیریم تا از آن بترسیم، و خدایی که با ما از رحمت و بخشایش صحبت می‌کند. دو نوع خدا وجود دارد: خدایی که در ارتفاعات و بلندی‌ها وجود داشته و خدایی که در زندگی روزانه‌ی ما مشارکت دارد. خدایی که از ما وصول کرده و خدایی که وام‌ها و بدهی‌های ما را می‌بخشد!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «دو نوع خدا وجود دارد: خدایی که معلمین ما به ما آموزش می‌دهند. خدایی که خود با ما صحبت می‌کند. خدایی که یاد می‌گیریم تا از آن بترسیم، و خدایی که با ما از رحمت و بخشایش صحبت می‌کند. دو نوع خدا وجود دارد: خدایی که در ارتفاعات و بلندی‌ها وجود داشته و خدایی که در زندگی روزانه‌ی ما مشارکت دارد. خدایی که از ما وصول کرده و خدایی که وام‌ها و بدهی‌های ما را می‌بخشد. دو نوع خدا وجود دارد: خدایی که ما را با گناه‌هایمان شکست داده و خُرد می‌کند و خدایی که با عشق ما را آزاد می‌کند»[1].
مسئله شناخت خدا و شناخت روابط انسان با خدا در عین حال که یک مسئله ساده و فطری است، یک مسئله عمیق و پیچیده نیز هست. سادگی مسئله باعث شده است که همگان نسبت به خدا آگاه بوده و او را دوست داشته و به آن عشق می‌ورزند. ولی عمیق و وسیع و پیچیده بودنش باعث شده است که هر کسی از خدا برداشتی داشته باشد که غیر از برداشت سایرین است. افراد ساده و عوام یک نوع نگرشی دارند و افراد تحصیل کرده و خواص نوع دیگر. فلاسفه خدا را به گونه‌ای معرفی می‌کنند و عرفا به گونه‌ای دیگر. ریاضی‌دان به نوعی، فیزیکدان به نوعی دیگر... .
بنابراین هر کس در هر سطحی از بینش و دانش باشد به همان مقدار با خدا آشنا بوده و از خداوند ترسیمی متناسب با سطح دانش و بینش خود خواهد داشت. درحالی‌که خداوند سبحان پاک و مبرّا از آن است که در اندیشه ضعیف و محدود بنده‌اش جای گیرد. ازاین‌رو هرکس در مورد خدا هر چه بگوید سخن خدایی گفته است ولی خدا آن نیست که او می‌گوید. هر کسی از خدای خود سخن می‌گوید نه از خدای واقعی. زیرا خدای واقعی تماماً بر کسی به‌طور کامل قابل شناخت نبوده و آدمی به اندازه تلاش و توان و توفیق با خدا مرتبط شده و از او آگاهی می‌یابد.
قصه موسی و شبان در مثنوی مولوی بیان‌گر این نکته است که هر کس به مقدار درک و فهم خود از خدای خویش معنایی در جان خود ترسیم کرده است که بعضاً متفاوت و بعضاً، مطابق با معنای دریافتی اشخاص دیگر است. همه از یک خدا سخن می‌گویند و یک خدا را می‌جویند، ولی هر کس به زبانی و بیانی و نشانی متفاوت و گوناگون. به همین ترتیب نمی‌توان گفت: ما دو نوع خدا داریم. که آقای پائولو گفته است. بلکه ما دو نوع شناخت از یک خدا داریم. نه‌تنها دو شناخت بلکه هزاران نوع شناخت و هزاران چهره‌ی متفاوت از خدا در اذهان مردم حاصل شده است.[2]

پی‌نوشت:
[1] . مکتوب، صص ۷۹ و ۷۸ .
[2] . جهت مطالعه بیشتر به کتاب، آب و سراب تألیف قادر فاضلی مراجعه شود.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.