شیطان و فرشته از دیدگاه پائولو کوئلیو
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «فراتر از نیروهای طبیعی که ما را احاطه کردهاند و یاریمان میدهند، دو نیروی بنیادی روحانی هم کنار ما وجود دارند. فرشته و شیطان. فرشته همواره ما را حفظ میکند و موهبتی است الهی. لازم نیست او را برانگیزی. تا زمانی که زیبا به جهان مینگری، فرشتهات همواره مرئی است. فرشته تو همین رود است، آن کارگران در مزرعه، و آن آسمان آبی و این پل هم چهرهی فرشته توست. اجداد ما او را فرشته نگهبان، فرشته حامی یا فرشته محافظ مینامیدند.
شیطان هم یک فرشته است. امّا نیرویی آزاد و طغیانگر است ترجیح میدهم او را پیامآور بنامم. چون مهمترین راه ارتباط تو با جهان است. عرصه فعالیت او تنها در سطح مادی است و زمین قلمرو اوست. اگر او را به حال خودش بگذاریم به پراکندن خویش میل دارد. اگر برانیمش، تمامی حسنهایی را که همیشه میتواند به ما بیاموزد از دست میدهیم. اگر شیفتهی نیرویش شویم، ما را تسخیر میکند و از نبرد نیک بازمان میدارد. پس تنها راه رویارویی با پیامآورمان پذیرفتن او به عنوان یک دوست است. شنیدن توصیههای او، در هنگام لزوم درخواست کمک از او»[1].
در این عبارتها مطالب درست و نادرست با هم مخلوط شده است. آقای پائولو یک چهرهی صحیح و یک چهره غلط از فرشته ارائه کرده است. چهره صحیح آن، عبارت است از اینکه فرشتگان نیروهای روحانی بوده و به انسان کمک میکنند. فرشتگان ذاتاً موجودات پاکی بوده و برای انسان موهبتی الهی هستند. چهره ناصحیح ارائه شده از فرشته، مرئی دانستن آنها و در پارهای از امور جسمانی دانستنشان است. فرشته ذاتاً مرئی نیست زیرا موجود مجرد و ماوراء ماده میباشد. ولی قدرت دارد که برای بشر تمثل کند. بر اساس آیات و احادیث، گفته شده است که ملائکه اصناف گوناگون دارند. مانند ملائکه آسمانها، زمینها، ملائکه باران و... اینها همه حافظین نظام هستی و مربی آن هستند ولی نمیتوان گفت: دریا و درخت و پل و کارگر فرشته است.
در خصوص شیطان هم اشتباه کرده است. زیرا فرشته و شیطان ماهیتاً جدا هستند. شیطان از جنس جنّ است که جنّ موجودی دو بعدی است. یعنی مرکب از جسم روح میباشد. همانگونه که انسان چنین است. در حالی که فرشته یک موجودی تک بُعدی و مجرد است. در کتابهای آسمانی مانند تورات و انجیل و قرآن، شیطان در اثر عبادت تکامل کرده و در میان صنفی از اصناف ملائکه (احتمالاً ملائکه آسمان اول) زندگی میکرد که وقتی دستور سجده بر آدم رسید، همه سجده کردند مگر ابلیس که تکبر کرد و از میان ملائکه به زمین سقوط کرد. آیات فراوانی در قرآن کریم، انسان را از نزدیک شدن به شیطان بر حذر داشته است. زیرا شیطان از آن روز با آدم و اولاد آدم دشمن شده است. در وجود آدمی نیز از هر دو نوع (فرشته و شیطان) وجود دارد. نفس امارهی انسان صفت شیطانی دارد که معمولاً آدمی را به بدی و پستی و پلیدی امر میکند. عقل انسان جنبه ملکوتی و فرشتهخویی دارد که انسان را همیشه به پاکی و تعالی میخواند در حالی که پائولو میگوید باید با شیطان دوست شد. شناخت غلط کوئلیو از شیطان که او را به عنوان یک فرشته دانسته است باعث شده است تا بگوید: «یک شیطان هرگز وعدهی دروغین نمیدهد»[2].
درحالیکه یک شیطان هرگز وعده راستین نمیدهد. زیرا اگر وعدهی راستین بدهد دیگر شیطان نخواهد بود. کار او اغوا کردن است. اغوا از راستگویی حاصل نمیشود بلکه از دروغ حاصل میشود. عقیده کوئلیو در مورد شیطان گاهی ضدونقیض میشود. یکجا آن را فرشته معرفی میکند، جای دیگر آن را وسوسهگر میداند، در مورد دیگر آن را در قالب سگ معرفی کرده و سگ را سمبل شیطان بلکه خود شیطان دانسته و میگوید: «... اولین بار که با هم ملاقات کردیم، گفتم در چشمهای آن کولی، نام شیطانی را که با او روبرو میشوی، خواندهام. وقتی فهمیدم آن شیطان یک سگ است تعجب کردم ، اما چیزی به تو نگفتم»[3].[4]
پینوشت:
[1]. خاطرات یک مغ (جادوگر)، صص ۸۵ و ۸۴ .
[2]. خاطرات یک مغ، ص ۸۳ .
[3]. خاطرات یک مغ، ص ۶۸ .
[4]. جهت مطالعه بیشتر به کتاب، آب و سراب تألیف قادر فاضلی مراجعه شود.
افزودن نظر جدید