قرآنیون
قرآنیّون سنت عملی پیامبر(ص) را قبول ندارند و میگویند: سنت پیامبر (ص) حجّیّت مطلق زمانی و مکانی ندارد. در مقام پاسخ به این ادعا میگوییم آیاتی که انسان را به صورت عام مورد خطاب قرار داده است، مقید به کسانی نیست که معاصر پیامبر (ص) بودهاند و یا اختصاصی به مردم مکه و مدینه ندارد، بلکه همه مردم تا روز قیامت را شامل میشود.
"قرآنیون" بر اين باورند که قرآن، کتابی جامع است و تمام تفاصيل و جزئيات دينی را شامل میشود و تنها منبع احکام شرعی است؛ اين اعتقاد که تفصيل همه احکام بايد در قرآن آمده باشد، باعث شد آنها برخی از مناسک که دليل قرآنی بر اثبات آنها نداشتند را انکار کنند.
«قرآنیون» قرآن را یگانه منبع تشریع دین میدانند و مرجعیت دینی سنّت را به کلی منکرند و معتقدند که اين کتاب آسمانی (قرآن) تنها منبع تشریع است؛ در مقابل این ادعا یاید گفت که روایات زیادی وجود دارد که سنت را در کنار قرآن، به عنوان منبع پاسخگویی به پرسشهای دینی نام برده است.
قرآنیون معتقدند قرآن چنان كامل است كه تمام نيازهای دینی بشر در آن به صورت مفصل و مشروح آمده و نيازی به تفسیر، حتی تفسیر پیامبر (ص) ندارد. این دلیل مردود است؛ چون پاسخگويی قرآن به همه نيازها، آن هم به صورت مشروح و مفصل خلاف بداهت است؛ مثلاً قرآن درباره فروعی همچون نماز، زكات، روزه، حج، به كليات بسنده كرده و شرح و تبيين آن را به سنت واگذار كرده است.
یکی از جریانهای حدیثی معاصر اهل سنت که در فضای تحولات فکری و فرهنگی دنیای جدید، در میان طبقات تحصیل کرده نفوذ کرده است، جریان اهل قرآن یا قرآنیون اهل سنت است که با قرآنبسندگی در دین و نفی حجیت سنت، سعی در انکار جایگاه سنت در شناخت دین را دارد. در مقابل میتوان گفت این اعتقاد، یک برداشت شخصی و ذوقی است که هیچ مبنایی ندارد.
برقعی میگوید: رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) فرمودهاند: هر خبری از ما به شما رسید، باید آن را با قرآن بسنجید، اگر موافق قرآن نبود باطل است؛ حال اگر قرار باشد خود قرآن با اخبار فهمیده شود، پس چطور قرآن را دلیل صحت یا بطلان اخبار قرار دهند؟ در پاسخ باید گفت: قرآن بدون سنت، اعم از قطعی و غیرقطعی حجت نیست و حجیت قرآن بدون سنت، تفکیک آشکار بین ثقلین است.
برقعی از بزرگان قرآنیون میگوید: «نباید با بهانه تأویل قرآن، آیات متشابه، عدم تفسیر به رأی و آیات متعارض در قرآن، مردم را از رجوع به قرآن بازداشت.» آیاتی که قرآن را "بیان للناس"، "هدی للناس" معرفی کرده، نشان از روشن بودن قرآن و بینیازی آن به حدیث است. مشکل برقعی این است که فقط آیاتی که به نفع نظر اوست میآورد و آیاتی را که روشنی را در سینه اهل بیت (ع) دانسته لحاظ نمیکند.
قرائنی مانند نزدیک بودن رحلت پیامبر (ص) و تأکید رسول خدا (ص) بر اولی به تصرف بودن خویش و تصدیق و بیعت جمعیت چند هزار نفری و تبریک گفتن عمر بر اینکه علی (ع) مولا و جانشین بعد از پیامبر (ص) است، همگی بیانگر این امر است که خطبه غدیر، دلالت بر امامت و خلافت بلافصل حضرت علی (ع) دارد.
فرقه قرآنیون جریانی است که قرآن را یگانه منبع تشریع دین میداند و مرجعیت سنّت را نسبت به معارف دینی، به کلی منکر است و قرآن را مبیّن و مفسر خویش میدانند؛ در نقد این اعتقاد میتوان گفت: درست است که قرآن مبیّن و مفسّر خويش است، ولی در بسیاری از موارد و در توضیح احکام و داستانها، رجوع به روایات لازم، بلکه واجب است.
حدیث، بعد از قرآن دومین منبع استنباط احکام نزد شیعه و اهل سنت بوده و بسیاری از احکام فقهی که توسط پیامبر اکرم (ص) تشریع شده، در قالب احادیث و روایات به ما رسیده است. اما عدهای فقط قرآن را تنها منبع و مصدر تشریع دین میدانند، مانند فرقه قرآنیون که فقط قرآن را حجت میدانند و سنت را انکار میکنند.
"قرآنیون" معتقدند قرآن تنها وحی الهی است و سنت، اجتهادات و برداشتهای شخصی پیامبر (ص) است و لزومی به تبعیت و توجه به آن نیست. در حالی که خداوند پیامبر (ص) را اسوه میداند و در تبعیت، به جهت خاصی از سنت اشاره نشده که بیانگر آن است که همه رفتارهای پیامبر(ص) در همه ابعاد زندگی ایشان تبعیتش لازم است.
قرآنیون استدلال میکنند که چون خداوند محافظت از قرآن را ضمانت کرده و نگهداری حدیث را برعهده نگرفته، قرآن تنها منبع تشریع دین است و نمیتوان احادیث را از مصادر تشریع دانست؛ اما روشن است که آنچه در قرآن آمده، در بسیاری از موارد کلیاتی است که نیازمند تفسیر است و بهترین مفسر قرآن احادیث نبوی و اهل بیت (ع) است.
یکی از مفاهیم مورد اعتقاد شیعه که "شریعت سنگلجی" آن را مردود و کفر میشمارد، واسطه قرار دادن اهل بیت (ع) و حاجت خواهی از آنان در زمینه دنیوی و اخروی است. درحالی که توسل، یکی از اعتقادات مهم مسلمانان است که ریشه در قرآن و روایات صحیح اهلبیت (ع) دارد.
سید مصطفی حسینی طباطبایی از سردمداران قرآنیون در کتاب «بررسی روایات ساختگی در کتب حدیث» به نقد روایات شیعه پرداخته و شیعیان را به پرهیز از روایات تشویق میکند. تعمیم ایشان از چند روایت به کل کتب حدیثی شیعه، نادرست است و نمیشود فقط به خاطر وجود چند حدیث ضعیف یا مجعول، حکم داد که تمامی روایات موجود در این کتب جعلی است.