نقد سید مصطفی حسینی در زمینه قرآن بسندگی

  • 1400/10/08 - 10:26
سید مصطفی حسینی طباطبایی از سردمداران قرآنیون در کتاب «بررسی روایات ساختگی در کتب حدیث» به نقد روایات شیعه پرداخته و شیعیان را به پرهیز از روایات تشویق می‌کند. تعمیم ایشان از چند روایت به کل کتب حدیثی شیعه، نادرست است و نمی‌شود فقط به خاطر وجود چند حدیث ضعیف یا مجعول، حکم داد که تمامی روایات موجود در این کتب جعلی است.
نقد سید مصطفی حسینی در زمینه قرآنبسندگی

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در دوره معاصر ایران عده‌ای از علما و روشنفکران شیعی تحت تأثیر عواملی قرار گرفتند؛ از جمله:
- به وجود آمدن رویکرد انتقادی نسبت به عقاید و رسومات مذهبی در دوره معاصر.
- اصلاحات دینی ایجاد شده در ادیان دیگر که بر قابل فهم بودن کتاب مقدس برای همه مردم و انتقاد از حدیث دلالت داشت.
- افول جریان اخباری‌گری افراطی که به صحیح الصدور بودن همه احادیث معتقد بودند.
- پیدایش متفکران نواندیش اهل سنت که بر نقد متون حدیثی تأکید داشتند.
- تأثیر پذیری از جریان وهابیت و سلفی‌گری.

این عوامل سبب پیدایش جریان منتقدان حدیثی شیعه موسوم به فرقه‌ "قرآنیون" شد که حدیث را از منابع استنباط و تشریع دین نمی‌دانند.
سید مصطفی حسینی طباطبایی یکی سردمداران فرقه قرآنیون معاصراست که در کتاب «بررسی روایات ساختگی در کتب حدیث» به بررسی و نقد روایات شیعه پرداخته و شیعیان را به پرهیز از اخذ و عمل به چنین روایاتی تشویق می‌کند.
وی در ادامه ضمن برشمردن معیارهای اصلی خود در نقد حدیث، به معرفی روایاتی از مجامع حدیثی شیعه پرداخته که به گمان او، جعلی بودن آنها قطعی است.
کتاب‌هایی که ایشان مورد بررسی و نقد خود قرار داده است، عبارتند از: «الکافی، من لا یحضره الفقیه و سایر کتب شیخ صدوق، بحارالانوار و سایر کتب مجلسی، وسائل الشیعه، احادیث تفسیری و ادعیه.»[1]
ایشان به دلیل نقل برخی از احادیث ضعیف و یا مجعول در کتب مذکور، مؤلّفان کتب روایی را به ساده لوحی متهم کرده است. خصلتی که از این بزرگواران به دور است.[2]

وی فقط با نقد نمونه‌هایی چند از کتب حدیثی شیعه، آنها را بر کل کتاب‌های حدیثی تعمیم داده است و مخاطبان خود را به این نکته توجه داده است.
اما در مقام نقد و پاسخ به این ادعای بی‌اساس باید گفته شود که: اولاً تعمیمی که ایشان به کتب حدیثی شیعه وارد ساخته، نادرست است. زیرا نمی‌شود فقط به خاطر وجود چند حدیث ضعیف و یا مجعول حکم به این داده شود که تمامی روایات موجود در این کتب نیز مجعول است.
این عمومیت بخشیدن، نه تنها مصداق آشکار تحقیق و استقرای ناقص و غیر علمی بودن نقد روایات است، بلکه کاری به دور از اخلاق حرفه‌ای نیز محسوب می‌شود؛ زیرا روایات، از اساسی‌ترین میراث‌های قابل اعتماد در کشف آموزه‌های دینی و دستورات الهی‌اند و تضعیف آنها به این صورت، سبب بدبینی مخاطبان به این میراث بزرگ خواهد شد.

ثانیاً: قبل از نقد اینگونه روایات، فهم صحیح از روایت است که با رعایت قواعد فقه الحدیثی به دست می‌آید، که از سوی ایشان (سید مصطفی حسینی) توجهی به آن نشده است.
در این خصوص می‌توان گفت که بی‌توجهی و عدم فهم صحیح روایات، از سوی ایشان به خاطر عدم جمع آوری احادیث هم خانواده و یافتن احادیث مشابه در دیگر منابع حدیثی است.
همچنین می‌توان گفت که از قرائن عدم فهم حدیث، از سوی ایشان عدم توجه به دلالت یک حدیث است که به سبب بی‌توجهی به صدر و ذیل آن و در نتیجه برداشت نادرست از آن روایت بر می‌گردد. مانند تعبیری که نسبت به حدیث و دعای وارد شده برای ماه رجب بیان کرده است که خود دلالت بر عدم فهم حدیث و عدم توجه به صدر و ذیل روایت از سوی او است.[3]

پی‌نوشت:
[1]. حسینی طباطبایی، مصطفی، بررسی روایات ساختگی در کتب حدیث، ص45.
[2]. همان، ص95.
[3]. همان، ص135-136.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.