نقد قرآنیون در زمینه تفسیر حروف مقطعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بیش از یک قرن پیش، یک جریان فکری تأسیس شد؛ که به «اهل الذکر و القرآن» مشهور گردید. این جریان، فقط بر یک منبع، آن هم قرآن کریم اعتماد و اتکاء دارند و میگویند حجیت حدیث، تنها برای کسانی که در عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میزیستند، جاری بود و شامل مسلمانان اعصار بعدی نمیشود.[1]
بدیهی است در تفسیر آیات قرآن کریم، یکی از منابعی که مفسر را یاری میکند، استفاده از احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت (علیهمالسلام) است. اما با دیدگاهی که این فرقه دارد، طبیعتاً از روایات، بهره نبردهاند؛ لذا روش تفسیری قرآن به قرآن را تنها راه کشف مقاصد کتاب، برشمردهاند.
بر اساس نظریه عموم قرآنیون، تمام آیات، تنها از طریق خود قرآن قابل فهم است و برای فهم مراد خدا از آن آیات، لزوماً نیازی به تبیین پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) نیست. این فرقه در نوشتهها و سخنان خود دلایلی را برای بینیازی از روایات، در تفسیر آیاتی همچون حروف مقطعه آوردهاند.
بزرگان این فرقه در مواجهه با حروف مقطعه، تلاش فراوانی کردند تا نشان دهند؛ حداقل در زمان نزول قرآن کریم، معانی این حروف، همچون سایر آیات، روشن بوده و تفاوتی میان این آیات (حروف مقطعه) با دیگر آیات نازل شده وجود نداشته است... پس به صورت قاطع حکم میکنند که مخاطبان قرآن چه مؤمنان و چه مشرکان، واقف به مراد و معانی این کلمات بودهاند و این ندانستن و جهل ما نسبت به این حروف (حروف مقطعه) سببش دوری عهد و بُعد زمان است که مقصد و مراد را نمیدانیم و ندانستن ما دلیل بر غیر مفهوم بودن این کلمات نیست.[2]
یوسف شعار از سردمداران فرقه قرآنیون در زمینه تفسیر و فهم حروف مقطعه میگوید: «همچنین است معانی "حروف مقطعه" که در اول سورههای قرآن قرار دارد و میتوان در سایه تتبعات و تحقیقات بیشتر به معنای آن پی برد و تنها چیزی که قابل توجه است و میتوان گفت که همین امر باعث عدم فهم معانی حروف مقطعه شده است این است که چنین حروف اختصاری در نظم و نثر آن عصر دیده نمیشود و ناچاریم بگوییم که شاید این حروف اختصاری را در آن دوره به کار نمیبردند. ... ولی آنچه مسلم است، این است که در مکالمه و محاوره آن عصر، چنین حروف اختصاری به کار میرفته که خدا نیز بیان کرده است. در هر صورت چون معانی این حروف مجهول مانده، اقوال مختلفی درباره آنها گفته شده است.»[3]
نقد ادعای قرآنیون:
حروف مقطعه، اساساً از جنس کلام نیست؛ بلکه حروفی است که کنار هم قرار داده شده و به نحو تقطیع، قرائت میگردد. لذا به صورت متعارف نمیتوان با آن همچون فهم کلمات و گزارهها رفتار و قواعد ادبی را جاری کرد. اصرار این فرقه بر تفسیر قرآن به قرآن برای این آیات، تلاشی بی سرانجام و بلکه عملی نامعقول و از سر تعصب است.
از سوی دیگر خدای حکیم، مراد و مقصودی را از نزول این آیات (حروف مقطعه) داشته است. از اینرو سیره عقلا حکم میکند که برای فهمیدن آن کلام، به سوی آورنده کلام بشتابیم و از ایشان حقیقت سخن را جویا شویم. مقصود خدای حکیم از این حروف، تنها از سوی کسانی قابل فهم و تبیین است که عالم به قرآن و علم آنان به سرچشمه وحی اتصال دارد. در کلام وحی نیز شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به عنوان معلم کتاب، به امت معرفی شده است. لذا بنا به دلیل نقل و عقل، ما موظف به رجوع به این بزرگان هستیم.
چنانکه در حدیثی از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میخوانیم: «هر کتاب و نوشته، بخشهای برگزیده و برجستهای دارد، و بخشهای برگزیدۀ قرآن، حروف آغازین سورههای آن است.»[4]
نتیجه: روایات تفسیری یکی از منابع مفسران، در تبیین آیات است، از اینرو دیدگاههایی که دربارۀ حروف مقطعه ارائه میشود و حاکی از چیستی یا چرایی این حروف است، ناشی از بهرهگیری از روایات تفسیری است.
پینوشت:
[1]. الهی بخش، خادم الحسین، القرآنیون و شبهاتهم حول السنه، ص19-21.
[2]. شریعت سنگلجی، کلید فهم قرآن، چاپ پنجم، تهران، انتشارات دانش، فصل فواتح سور.
[3]. یوسف شعار، تفسیر آیات مشکله، ص9.
[4]. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج2، ص250.
بحارالانوار، مجلسی، ج77، ص11.
افزودن نظر جدید