تفسیر
برقعی از چهرههای قرآنیون، معتقد است همه آیات قرآن، اعم از متشابهات و غیر آن به جز تأویلات، قابل فهم هستند و علم به تأویلات صرفاً در اختیار خداوند است. علامه طباطبایی در پاسخ به این ادعا میفرماید: «در برخی از آیات، علم غیب، شفاعت و ... نیز فقط در انحصار خداوند دانسته شده، اما با ادله دیگر (عقلی، قرآنی و روایی) ثابت میشود که از طرف خداوند، به دیگران قابل افاضه است؛ تأویل نیز از این دست علوم است که به «راسخون در علم» که رسول خدا (ص) و اهلبیت او هستند، داده شده است.
آقای علی يعقوبی يك سلسله بحثهايی را به نام نظام عالم ارائه كرده است، وی هدف خود از طرح اين سلسله بحثها را چنين بيان میكند: «میخواهيم اين را مطرح كنيم كه خداوند متعال نظام عالم را چگونه بنا كرده است، چه قوانينی، چه رفتارهايی و چه اجزايی در نظام عالم قرار داده است». آنچه بيشتر در اين سلسله بحثها جلوهگر بوده مسئله «نظام كلماتی» است.
از آنجایی که بسیاری از جزئیات احکام عبادات، در قرآن بیان نشده است، نیاز به یک مکمل برای مسلمانان بوده تا در مقام عمل، راهنمای آنها باشد؛ سنت نبوی همان چیزی است که مکمل، مفسر و مبیِّن وحی است.
علامه طباطبایی در مورد حجیت سنت و احادیث پیامبر (ص) می گوید: قول رسول خدا (ص) هم در بیان آیات قرآن و هم در تفسیر آن، چه آیاتی که نسبت به مدلول خود صراحت دارند و چه آنهایى که متشابهند، حجت است.
بسیاری از مفسران با توجه به اینکه سنت پیامبر (ص) و روایات معصومین (ع) پس از قرآن کریم دومین مرجع مهم و معتبر در شناخت آموزه های دینی است، در تفسیر، از قرآن و سنت بهره می جویند. اما جریانی به نام قرآنیون درصدد است که ملاک و محور تفسیر را، بیانات قرآن قرار دهد.
سنت، بعد از قرآن دومین منبع استنباط احکام نزد شیعه و اهل سنت بوده و بسیاری از احکام فقهی که توسط پیامبر اکرم (ص) تشریع شده در قالب احادیث و روایات به ما رسیده است؛ اما عدهای فقط قرآن را تنها منبع و مصدر تشریع دین میدانند، مانند فرقه قرآنیون که فقط قرآن را حجت میدانند و سنت را انکار میکنند.
مبین بودن قرآن بی تردید بدین معنا نیست که همه معارف قرآن برای همه مردم واضح و روشن است و نیازی به تفسیر و تبیین ندارد؛ بلکه معارف قرآن مراتبی دارد و هر کس به حسب استعداد و ظرفیت فکری و روحی خود از روشنایی و روشنگری این کتاب آسمانی، پرتو میگیرد.
جریان قرآنیون در مفهوم گیری از آیات، کلام الهی را بی نیاز از سنت دانسته و آیات الهی را برای همه قابل فهم می دانند؛ در صورتی که سعادت انسان در دنیا و آخرت وابسته به شناخت دقیق آموزههای اسلام و عمل به رهنمودهای آن است که این رهنمودها علاوه بر قرآن، به واسطه سنت هم بیان شده است.
جریان قرآنیون که قرآن را در بخش اعتقادات کافی و بی نیاز از سنت می دانند روش تفسیری قرآن به قرآن را شاخص فهم قرآن، قرار داده اند و چشم خود را بر روی بسیاری از روایات بسته اند و سنت را به طور جدی مورد نقد قرار دادند.
خداوند قرآن را به گونه ای نازل کرده که نور و هدایت است و بیانگر همه چیز؛ پس دلیل نیاز به تفسیر قرآن چیست؟ قرآن معارفی را كه بشر به آن نيازمند است، در حجم بسيار اندک از الفاظ، ارايه كرده است؛ اين امر سبب شده كه فهم بخشی از آيات، نيازمند دقت بيشتر و تحقيق عميق تری برای پی بردن به مقصود خداوند باشد. بنابراين ضرورت ايجاب می كند که تفسیری برای آیات قرآن وجود داشته باشد.
شاخصه عمومی جریان فکری «اهل الذکر یا اهل القرآن» اتکاء به قرآن کریم و بیاعتنایی به روایات، حداقل در مقام تبیین کتاب خدا است. از اینرو در تفسیر آیات الهی از روایات بهره نمیگیرند. آنها حتی در مورد حروف مقطعه قرآن که نمیتوانند از آیات دیگر تفسیرش کنند، دست به توجیه زده و آن را برای عصر نزول آیات، روشن دانستهاند.
ابن عربی نگاهی متناقض و متضاد با نگاه علمای شیعه به بحث ایمان فرعون دارد. او در کتاب خود به استناد آیهای از قرآن، فرعون را جزء مؤمنان به خدا معرفی میکند و بر این نظر تأکید دارد که خداوند روح فرعون را آنگاه قبض نمود که او ایمان آورده بود. این درحالی است که مفسرین شیعه خلاف این ادعا را قائل هستند و معتقدند که این آیه نشانگر بیایمانی و عدم قبول توبه او در لحظه مرگ است.
صوفیه در تفسیر و تاویل آیات قرآن بهجای استفاده از مبانی متقن عقلی و نقلی از فهم ذوقی و دلی خود استفاده میکنند و از ضابطۀ مشخصی تبعیت نمیکنند. متصوفه تفاسیر برخواسته از روحیه باطن گرایی، ذوقی و دلی را فهم حقیقی قرآن دانسته و آن را علم باطن میدانند.