نقد نظریه برقعی در زمینه قرآن بسندگی در تفسیر

  • 1401/03/09 - 11:53
بسیاری از مفسران با توجه به اینکه سنت پیامبر (ص) و روایات معصومین (ع) پس از قرآن کریم دومین مرجع مهم و معتبر در شناخت آموزه های دینی است، در تفسیر، از قرآن و سنت بهره می جویند. اما جریانی به نام قرآنیون درصدد است که ملاک و محور تفسیر را، بیانات قرآن قرار دهد.
قرآن ناطق مبین و مفسر قران صامت

در پاسخ به ادعای کسانی مانند سید ابوالفضل برقعی که مدعی عدم نیاز به سنت در فهم قرآن هستند باید بگوییم که نیازمندی قرآن به سنت در فهم و تفسیر، واقعیتی است که از خود قرآن برخاسته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید ابوالفضل برقعی یکی از بزرگان جریان قرآنیون معاصر شیعه، برداشت‌هایی از آیات قرآن دارد که بنا بر آن، نقدهایی را بر اعتقادات شیعه وارد کرده است.
وی در مقدمه کتاب خود می‌نویسد: «آنچه مایحتاج بشر بوده از معارف و احکام، همه و همه در قرآن بیان شده است و باید زحمت کشید و آن را از قرآن استخراج کرد؛ ولی عده‌ای از مردم بی اطلاع، زحمت نکشیده، می‌گویند: کجای قرآن فرموده نمازهای واجب پنج تا است و کجای قرآن فلان چیز را گفته؟ باید به ایشان گفت: بلی خدا دروغ نگفته، همه اینها در قرآن است؛ تو نمی‌توانی استخراج کنی، تو دانشت کم است و از قرآن بی‌خبری، بیا کتاب احکام القرآن را بخوان تا مطلع شوی.»[1] معنای این ادعا آن است که تمام احکام و جزئیات هم در کتاب خدا وجود دارد و هر فرد باخبری می‌تواند آن را بدون در نظر گرفتن سنت و غیره استخراج کند.

در نقد این سخنان برقعی باید گفت که:
این کتاب الهی به دلیل چند وجهی بودنش، چنان است که هر کس بر اساس دانش و توان خود از این سفره گسترده الهی خوشه چینی می‌کند. در طول تاریخ، صدها کتب تفسیری برای قرآن نوشته و بازهم نوشته می‌شود، اما نیاز بشر به تفسیر هنوز پا برجا است.[2]

منشأ و دلیل نیاز قرآن به سنت؛
منشأ این نیازمندی به سنت، گونه بیان و شیوه القای مطالب از سوی قرآن است. قرآن کریم، بنابر مصالح چندی که شاید یکی از آنها تضمین جاودانگی و تداوم حیات معارف و قانون‌گذاری‌های قرآنی باشد، به گونه‌ای کلی و بدون طرح جزئیات، به بیان مسائل پرداخته است، تا چون آفتاب بر همه لحظات تاریخ بتابد. این سبک، ناگزیر همراه با نوعی اطلاق و کلیت و شمول است که می‌بایست به وسیله سنت، قیدها و خصوصیات ثابت و متغیر آن بیان شود.

پس در مقابل کسانی مانند برقعی که مدعی عدم نیاز به سنت در فهم قرآن هستند باید گفت، نیازمندی قرآن به سنت در تبیین، واقعیتی است که از خود قرآن برخاسته است و به همین لحاظ می‌توان گفت همانگونه که سنت در اصل اعتبار و حجت بودن خود به قرآن متکی است قرآن نیز در تفهیم و القای معارف خود به سنت تکیه دارد و به آن محتاج است. جمله پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که فرمود: «إنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ.[3] من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند.» نیز همین واقعیت یعنی نیازمندی دو طرفه  کتاب و سنّت را که اهل بیت (علیهم‌السلام) بیانگر آن هستند را تأیید می‌کند.

پی‌نوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، احکام القرآن، ص16.
[2]. رضایی، اصفهانی، منطق تفسیر، ج1، ص29.
[3]. کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص294.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.