چرا چهارده کلمه ؟!
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آقای علی يعقوبی يك سلسله بحثهايی را به نام نظام عالم ارائه كرده است، وی هدف خود از طرح اين سلسله بحثها را چنين بيان میكند: «میخواهيم اين را مطرح كنيم كه خداوند متعال نظام عالم را چگونه بنا كرده است، چه قوانينی، چه رفتارهايی و چه اجزايی در نظام عالم قرار داده است». آنچه بيشتر در اين سلسله بحثها جلوهگر بوده مسئله «نظام كلماتی» است. وی با مراجعه به آياتی از قرآن كه واژه كلمه يا كلام يا كلمات در آنها آمده است، نظامی برای صدور خلقت ارائه میكند كه پايه آن را واژه كلمه تشكيل میدهد. وی معتقد است نظام كلماتی، نظامی، درختی بوده و هرچه در عالم، بالاتر برويم تعداد كلمات كم میشود و هر كلمه چون جسم امام است و خود امام نيست كلمه از امام صادر میشود. خداوند اشياء را به واسطه اهلبيت و بعد به واسطه كلمات و سپس به واسطه اهلبيت و بعد به واسطه كلمات و سپس به واسطه چهارده كلمه صادر میكند و هر امامی مظهر يك كلمه بوده و در دنيا دقيقاً مطابق همان كلمه رفتار میكند. و يك كلمه نيز در همه عوالم وجود دارد و آن كلمه كلمه امامت است به عبارت ديگر «كلمات عالیترين و لطيفترين و بزرگترين عناصر قابل وصف در نظام عالم هستند كه در عالیترين نقطه قابل وصف در عالم قرار گرفتهاند».[1]
و اما اينكه چرا كلمات اصلی چهارده تا بوده؟ و يك كلمه نيز سيلان داشته؟ و آقای يعقوبی از كجا به اين مطلب رسيده است؟ نيز داستانی شنيدنی دارد. وی پس از دسته بندی آياتی که يکی از مشتقات واژه کلمه در آن آمده است به آيه «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا [البقرة/124] و پروردگار ابراهيم او را به کاری چند بيازمود و ابراهيم آن کارها را به تمامی به انجام رسانيد خدا گفت: من تو را پيشوای مردم گردانيدم» میرسد، و آيه را به سه قسمت «ابتلای ابراهيم به کلمات» و «اتمام کلمات» و «قرار دادن ابراهيم به عنوان امام مردم» تقسيم کرده و هر قسمت را تکلم خداوند و شیء صادر از خدا میداند: «آيه وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ» يعنی يک تکلم، يعنی ابتلاء به کلمات يک تکلم است. قسمت دوم آيه، يعنی اينکه خداوند کلمات را به صورت تام بر ابراهيم قرارداد اين هم يک تکلم است، خداوند جريانش را بيشتر کرد و کامل و کاملتر کرد تا به صورت تام بر ابراهيم قرارداد اين هم يک شیء صادر است پس اين هم تکلم است، محصولش کلمه است. «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» خداوند مفهومی را بر ابراهيم صادر کرد پس امامت هم میشود يک کلمه. [2]
يعقوبی سپس با رجوع به رواياتی که در ذيل اين آيه آمده و کلمات را به حضرات معصومين تفسير کرده است نتيجه میگيرد که پس تعداد کلمات چهارده تا است و امامت نيز ثمره تربيت و ابتلای ابراهيم به اين کلمات بوده و کلمه پانزدهم و بزرگترين کلمه از بين مجموعه کلمات به حساب میآيد: «در احاديث ذيل آيه ۱۲۴ سوره بقره میخوانيم که «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» يعنی خداوند ابراهيم را به ما چهارده معصوم مبتلی کرد تا اينجا تعداد کلمات چندتاست؟ طبق احاديث اهل بيت ۱۴ تا خب، از منظر کلماتی که نگاه میکنيم «قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» اين هم يک کلمه است پس چند تا کلمه میشود؟ ۱۵ تا کلمه. پس در نظام عالم که نگاه میکنيم در آن بالاترين عالم، يعنی عالم کلمات که نگاه کنيم تعداد کلمات چندتاست ؟ به استناد اين آيه، تعداد کلمات ۱۵ تاست»[3] وی سپس میگويد: «با توجه به اينکه امامت: ثمره ابتلاء ابراهيم به کلمات و اتمام کلمات است پس بايد شأن کلمه امامت از ساير کلمات بيشتر باشد. وی همچنين تلاش میکند برتری امامت بر ساير کلمات را از راه ديگری نيز اثبات کند: يک آيه داريم که «كَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا [التوبة/40] كلمه خداست كه برتر است» کلمات ۱۵ تاست. از اين کلمات کدام کلمه است که عليا است؟ وقتی خداوند متعال میفرمايد کلمه عليا منظور کدام يک از کلمات است؟ ما در قسمتهای قبلی بحث امشب، متوجه شديم که در بين کلمات شأن امامت از همه بالاتر است. حالا خودتان بگذاريد کنار اين آيه، «كَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا» از بين کلمات ۱۵ گانه کدام کلمه هست که شأنش از همه بالاتر است، فکر کنم شما هم اين نتيجه را میگيريد که کلمه امامت.»[4]
اما اينکه چگونه با اين سخنان میتوان برتری کلمه امامت بر ساير کلمات را اثبات نمود ما نيز در تعجب هستيم. و اين مسئله که چرا کلمات، اين چهارده کلمه (رحمت، فضل، وجود...) میباشد نيز داستانی شنيدنیتر دارد. آقاي يعقوبي پس از اينکه (با مراجعه به تفاسير) متوجه شد در روايات، کلمات به چهارده معصوم تطبيق داده شده است، تلاش کرده است با مراجعه به آيات و روايات و ذوقيات خود، ويژگي شاخص هر امام را استخراج کرده و آن را به عنوان کلمه اصلی معرفی کرده و آن معصوم را نيز مظهر و تجلی آن کلمه بداند. مثلاً چون که درباره پيامبر اسلام در قرآن آمده که رحمة العالمين «وَما اَرْسَلْناكَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمينَ [انبياء/108] ما تو را فرستاديم تا رحمتى بر اهل عالم باشی» است معتقد است کلمه منسوب به رسول خدا کلمه رحمت است و يا درباره نسبت کلمه رفعت به امام زمان، مسئله آيندهنگری و آيندهگرايی امام زمان (عليه السلام) را مورد ملاحظه قرار داده است. زيرا معتقد است رفعت عبارت است از سير در سرزمينهای آينده [5] وی حضرت عيسی (علیه السلام) را نيز مظهر کلمه رفعت میداند ولی معتقد است اصل تمام کلمه رفعت امام زمان (علیه السلام) است.
ايرادی كه بر آقای يعقوبی در اين بخش وارد بوده اين است كه طبق تفسيری كه وی از آيه 124 سوره بقره و تقسیم آن به سه بخش، تعداد كلمات يا بايد چهارده تا باشد و يا شانزده تا. زيرا وی اين آيه را به سه قسمت تقسيم كرده و هر قسمت را يك كلمه دانسته است، قسمت اول آن، ابتلای ابراهيم به كلمات و قسمت دوم، اتمام كلمات بر ابراهيم و قسمت سوم نيز امامت ابراهيم است. و اگر قرار است قسمت سوم از قسمت اول جدا شده و يك كلمه جداگانه محسوب شود پس بايد قسمت دوم نيز جداگانه محاسبه گردد كه در اين صورت تعداد كلمات شانزده كلمه خواهد بود. و اگر قرار است قسمت دوم جداگانه ملاحظه نشود نبايد قسمت سوم هم جداگانه محاسبه گردد كه در اين صورت تعداد كلمات چهارده كلمه خواهد بود نه بيشتر.
مسئله ديگری كه در بحث ابتلاء به كلمات مطرح میباشد اين است كه تعيين معصومين (عليهم السلام) در روايات به كلمات [6] از باب تطبيق است نه تفسير و مراد از كلمات در آيه مذكور چنانكه در تفسير الميزان نيز اشاره شده قضايايی است كه ابراهيم به آنها مبتلی شده است مانند ابتلاء به كواكب و آتش و هجرت.[7] شيخ صدوق نيز در معانی الاخبار غير از آنچه كه در اين روايت آمده وجوه ديگری نيز برای كلمات در آيه مباركه 124 سوره بقره ذكر میكند: «اما كلمات، يكی از آنها همانی است كه ذكر كرديم (يعنی مضمون روايتی كه معصومين را مصداق كلمات میداند) و يكی ديگر از آنها، يقين است و اين همان سخن خداست كه فرمود: «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ [الانعام/75] بدين سان به ابراهيم ملکوت آسمانها و زمين را نشان داديم تا از اهل يقين گردد». يكی ديگر از آنها، شناخت ابراهيم نسبت به وحدانيت و قدم خدا و پاك بودن خدا از تشبيه است. تا آنجا كه به ستارگان و ماه و خورشيد نگاه كرد و از غروب كردن آنها پی برد كه آنها حادث بوده و آفريدگاری دارند... يكی ديگر از آنها شجاعت ابراهيم در ابراز عقيده خويش است. و اين امر از آيه مباركه «إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ [الانبياء/52] آنگاه كه به پدرش (به پدر زن يا عمو يا جدّ مادريش آزر) و به قوم خودش گفت: اين مجسمهها چيست كه شما پيوسته با تعظيم و خضوع، ملازم پرستش آنها هستيد؟» به دست میآيد.[8] شيخ صدوق (رحمة الله عليه) در همين كتاب موارد ديگری را نيز به عنوان مصاديق كلمات ذكر میكند. [9]
ثالثاً: در روايات شيعه، كلمات به امور ديگری نيز تفسير شده است مثلاً از قول امام حسين به نقل از پيامبر نقل شده است كه جبريل هفت كلمه برای من آورد و اينها همان كلماتی است كه در آيه «و اذابتلي ابراهيم ربه بكلمات» آمده است و اين كلمات عبارتند از: «ياالله يارحمن يا رب يا ذالجلال و الااكرام يا نور السموات و الارض يا قريب يا مجيب».[10]
با توجه به آنچه ذكر گرديد چگونه آقای يعقوبی میتواند يكی از وجوهی را كه در تبيين آيه 134 ذكر شده است پايه يك جهانبينی قرار داده و يك نظام فكری بر آن پايه بنيان بگذارد؟ آيا نمیتوان اين نظام فكری را به خانه زيبايی كه بر ساحل ماسه زاری بناء نهاده شده و با كوچكترين موجی فرو میريزد تشبيه نمود؟ آيا نمیتوان بنايی را كه آقای يعقوبی به عنوان نظام عالم بر اين پايه نهاده است به خانه عنكبوت تشبيه نمود؟[11]
پینوشت:
[1]. سلسله جزوات نظام بشر، علی یعقوبی، جلسه 1، ص 15.
[2]. سلسله جزوات نظام عالم، علی یعقوبی، جلسه 7، ص6.
[3]. همان.
[4]. همان، جلسه7، ص7.
[5]. همان، جلسه43، ص2.
[6]. بحار الانوار، موسسه الرفاء، بیروت، 1403 ق، ج 12، ص 66.
[7]. الميزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبايي، انتشارات جامعه مدرسين، قم، ج1، ص269.
[8]. معانی الاخبار، شيخ صدوق، جامعه مدرسین، قم، 1379 ش، ص127.
[9]. همان.
[10]. بحارالانوار، موسسه الرفاء، بیروت، 1403 ق، ج90، ص272.
[11]. به سوی انحراف، حسین حجامی، نشر پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی، ص 94.
دیدگاهها
حق جو
1393/11/15 - 21:55
لینک ثابت
با سلام؛ بخشی از پاسخ های
حق جو
1393/11/15 - 22:02
لینک ثابت
... کلیّاتی در مورد جایگاه
علی
1394/07/10 - 08:28
لینک ثابت
امان از جهل
محمد
1394/08/01 - 14:55
لینک ثابت
اگر یه کم انصاف و البته یه جو
سلمان
1394/08/05 - 18:59
لینک ثابت
اما بنده از این بحث شما چند
افزودن نظر جدید