نقد نظریه صبحی منصور در بحث عدم حجیت سنت

  • 1400/11/20 - 09:14
یکی از جریان‌های حدیثی معاصر اهل سنت که در فضای تحولات فکری و فرهنگی دنیای جدید، در میان طبقات تحصیل کرده نفوذ کرده است، جریان اهل قرآن یا قرآنیون اهل سنت است که با قرآن‌بسندگی در دین و نفی حجیت سنت، سعی در انکار جایگاه سنت در شناخت دین را دارد. در مقابل می‌توان گفت این اعتقاد، یک برداشت شخصی و ذوقی است که هیچ مبنایی ندارد.
نقد نظریه صبحی منصور در بحث عدم حجیت سنت

حفاظت از قرآن جز با حفظ سنت، میسر نیست؛ زیرا قرآن شامل دو بُعد تنزیل و تأویل است و خداوند از طریق کاتبان و حافظان وحی، حفظ بُعد تنزیلی آن را تضمین کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از جریان‌های حدیثی معاصر اهل سنت که در فضای تحولات فکری و فرهنگی دنیای جدید؛ در میان طبقات تحصیل کرده نفوذ کرده است، جریان اهل قرآن یا قرآنیون اهل سنت است که با قرآن‌بسندگی در دین و نفی حجیت سنت، سعی در انکار جایگاه سنت در شناخت دین را دارد.
پیروان این جریان بر مبنای بی‌اعتباری سنت، با خودرأیی و برداشت‌های ذوقی از آیات، به جای پایبندی به شعارهای اساسی و اسلامی ناب در اصلاح‌گری و خرافه زدایی از دین به جریان‌های دین ستیز و بیگانه از اسلام خدمت کرده و در عمل به آنان نزدیک شده‌اند.[1]

قرآنیون اهل سنت بر این باورند که قرآن تنها وحی الهی است و سنّت، اجتهادات و برداشت‌های شخصی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) است و وحی هیچگونه دخالتی در آن ندارد و آنچه سنت خوانده می‌شود، قابل بازنگری بوده و برای مسلمانان الزام آور نیست.
احمد صبحی منصور یکی از بزرگان جریان قرآنیون اهل سنت می‌گوید: «با انحصار رسالت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) به تبلیغ وحی، معتقد گردیده است که اگر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) حق اجتهاد و تشریع در دین را داشت، دین باید دارای دو مصدر باشد و مصدر دوم نیز مانند قرآن مورد حفظ و صیانت الهی قرار گیرد، در حالی که این اتفاق روی نداده است و با تکمیل وحی، دین کامل گردید و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) پس از ادای امانت و تبلیغ رسالت خود، دار فانی را وداع گفت.»[2]

در مقابل این ادعای احمد صبحی منصور می‌توان گفت: اگرچه این ادعا درباره جعل و وضع و نقل ناقص اخبار، قابل پذیرش است، اما نمی‌توان کلیت سنت را مورد انکار قرار داد. تلاش‌های محدثان از زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای حفظ و کتابت حدیث و شکل گیری دانش‌هایی مانند "رجال" و "مختلف الحدیث" برای پاسداری از این حقیقت بوده است.
از این‌رو علامه طباطبایی کسانی را که به بهانه وجود روایات ساختگی، احادیث را به کلی کنار گذاشته‌اند، تخطئه کرده و کار آنها را سوء استفاده از وجود روایات ساختگی و تفریط نسبت به روایات دانسته است.[3]

استدلال دیگر در رد این نظریه این است که حفاظت از قرآن، جز با حفظ سنت میسر نیست؛ زیرا قرآن شامل دو بُعد تنزیل و تأویل است و خداوند از طریق کاتبان و حافظان وحی، حفظ بُعد تنزیلی آن را تضمین کرده است؛ اما اگر بُعد دیگر آن نیز تضمین نشود، متن قرآن گرفتار سوء فهم و تفسیر به رأی شده و غرض اساسی از حفظ الفاظ قرآن محقق نخواهد شد.

همچنین می‌توان گفت که اگر مبنای داوری دربارۀ سنت، تنها جوامع حدیثی اهل سنت باشد، به طور طبیعی شبهاتی مانند تأخیر در نگارش حدیث و عدم صیانت از سنت مطرح می‌شود؛ اما شیعه معتقد است که با وجود جلوگیری خلفا از کتابت حدیث، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل بیت (علیهم‌السلام) و یاران وفادارشان به پاسداری از سنت اهتمام کامل داشتند.[4]

پی‌نوشت:
[1]. دراسات فی القرآنیون وشبهاتهم حول السنة الهی بخش، خادم الحسین، ص213.
[2]. القرآن و کفی مصدرا للتشریع الاسلامی، احمد صبحی منصور، ص77.
[3]. المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی سید محمد حسین، ج1، ص240.
[4]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج9، ص632.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.