نقد ادعای قرآن بسندگی
وظیفه مفسران اين است که به احاديث پیغمبر اکرم (ص) و ائمه اهل بیت (ع) که در تفسیر قرآن وارد شده، ورود کرده و پس از آن، طبق دستوری که در کتاب و سنت احراز شده، به تفسیر قرآن بپردازند و از رواياتی که در تفسیر وارد شده، استفاده کنند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «قرآنیون» جریان فکری نوظهوری است که قرآن را یگانه منبع تشریع دین میدانند و مرجعیت دینی سنّت را به کلی منکرند.
"قرآنیون" معتقدند که اين کتاب آسمانی (قرآن) مستقل است و بر اين باورند که قرآن باید از قیود سنتی رها شود و در نگاه آنان قرآن کریم، يگانه حجت شرعی است و برای تفسیر آن نیاز به هیچ چیزی غیر از قرآن نیست و بايد قرآن به واسطه قرآن تفسیر شود. این تفکر حتی در میان افرادی که وابستگی فرقهای به قرآنیون ندارند نیز رواج يافته است.
قرآنیون ادعا دارند که هر کسی بخواهد به فرامین و دستورات الهی عمل کند، بايد تنها به قرآن اکتفا کند؛ زيرا فقط مصحف شريف است که تنها منبع موثق و کاملی است که مسلمانان در آن اختلاف نظر ندارند. این گروه معتقدند که در قرآن، آيات ناسخ و منسوخ وجود ندارد.[1] دلیلی که برای این مسئله میآورند جامعیت قرآن است.
پیروان این فرقه با تفسیرهای نامناسب کتاب خدا را در بردارنده هر چیزی معرفی میکنند.
در پاسخ به این ادعا میتوان گفت:
جامعیت قرآن در معارف دين و هدايت انسانها به اجمال پذيرفته شده است، اما آيات مورد استناد "قرآنیون" برای اين مدعا دلالت روشنی ندارد.
همچنین در مقابل اين آيات، آيات ديگری وجود دارد که بر ضرورت اطاعت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در اوامر و نواهی و احکام اشاره دارد، مانند آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ [نساء/59] ای اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند، اطاعت کنید.» و آیه «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا [احزاب/36] و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند، اراده و اختیاری نیست و هر کس نافرمانی خدا و رسول او کند، دانسته به گمراهی سختی افتاده است.»
خداوند در این آیات، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را مفسّر و مبین آيات قرآن معرفی کرده است. با توجه به اين آيات میتوان دريافت، بخشی از آنچه که خداوند در قالب دين برای انسان خواسته است، با رجوع به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به دست میآيد.
درست است که قرآن مبیّن و مفسّر خويش است، ولی در بسیاری از موارد و در توضیح بسیاری از آيات، احکام و داستانها، رجوع به روایات لازم، بلکه واجب است.
مرحوم علامه طباطبايی، در تفسیر المیزان در بیان ضرورت بهرهگیری از روايات صحیح در تفسیر قرآن چنین آوردهاند: «روشی که در روايات بدان ترغیب شده، همان تفسیر از طريق قرآن است و آنچه از آن نهی و منع شده، تفسیر از غیر طريق قرآن است؛ اما اين روش در صورتی مورد قبول خواهد بود که بر اساس تفحص و جستجوی کافی در روايات نقل شده از نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام) باشد و پس از تحصیل ذوق و معلومات برگرفته از روایات، به تفسیر کلام خداوند پرداخته شده باشد.»[2]
وظیفه مفسران اين است که به احاديث پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) که در تفسیر قرآن وارد شده، ورود کرده و پس از آن، طبق دستوری که در کتاب و سنت احراز شده، به تفسیر قرآن بپردازند و از رواياتی که در تفسیر وارد شده، استفاده کنند.
پینوشت:
[1]. صبحی منصور، احمد، القرآن الکریم هو المصدر الوحید الاسلام، فصل اول.
[2]. طباطبايی، سید محمدحسین، الميزان فی تفسيرالقرآن، ج3، ص90.
افزودن نظر جدید