سنت مفسر قرآن است

  • 1400/11/25 - 09:48
قرآنیون معتقدند قرآن چنان كامل است كه تمام نيازهای دینی بشر در آن به صورت مفصل و مشروح آمده و نيازی به تفسیر، حتی تفسیر پیامبر (ص) ندارد. این دلیل مردود است؛ چون پاسخگويی قرآن به همه نيازها، آن هم به صورت مشروح و مفصل خلاف بداهت است؛ مثلاً قرآن درباره فروعی همچون نماز، زكات، روزه، حج، به كليات بسنده كرده و شرح و تبيين آن را به سنت واگذار كرده است.
نقد فرقه قرآنیون

آیات و روایات زیادى در حجیت سنت پیامبر (ص) و لزوم پیروى از آنها وارد شده است که دلالت دارد سنت مانند وحی حجت است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآنیون معتقدند قرآن چنان كامل است كه تمام نيازهای دینی بشر در آن به صورت مفصل و مشروح آمده و نيازی به تفسیر، حتی تفسیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ندارد. بنابراین با این ويژگی دیگر نيازی به سنت نخواهد بود.[1]

این دلیل از آن جهت مخدوش است كه پاسخگويی قرآن به همه نيازها، آن هم به صورت مشروح و مفصل خلاف بداهت است. به عنوان مثال قرآن درباره فروعی همچون نماز، زكات، روزه، حج، به كليات بسنده كرده و شرح و تبيين آن را به سنت واگذار كرده است.
باید گفت که جامعیت قرآن دست کم در حوزه‌های دینی و هدایتی به اجمال پذیرفته شده است. ضمن اینکه، آیاتی بر ضرورت اطاعت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در اوامر و نواهی و احکام اشاره کرده، مانند آیه «... فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا [نساء/59] پس اگر در چیزی، کار به نزاع کشد، آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید؛ اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و خوش‌عاقبت‌تر خواهد بود.»
آیات و روایات زیادى در حجیت سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و لزوم پیروى از آنها وارد شده است که دلالت بر وحى بودن سنت دارد؛ چنانکه در منابع حدیثى اهل سنت آمده است: «كَانَ جِبْرِيلُ يَنْزِلُ عَلَى النَّبِيِّ صَلى الله عَليهِ وسَلم بِالسُّنَّةِ كَمَا يَنْزِلُ عَلَيْهِ بِالْقُرْآنِ.[2] همانگونه که جبرئیل قرآن را بر رسول الله نازل می‌کرد، سنت را نیز بر ایشان نازل می‌ساخت.»

دلیل دیگری که قرآنيون بر مدعای خود می آورند این است که: وجود روایات جعلی و وجود دوره ممانعت از تدوین احادیث طی یک سده، جایی برای اعتبار روایات باقی نگذاشته است. از سویی دیگر، به استناد روایات موجود، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خود با ثبت و کتابت روایات مخالفت کرده است. این عمل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از عدم حجیت روایات از نگاه آن حضرت حکایت دارد.[3]

این دلیل قرآنیون نیز مردود است. زیرا گرچه بر اساس تاریخ  اهل سنت خلفا طی یک سده از تدوین حدیث ممانعت کردند، اما با این حال اهل بیت (علیهم‌السلام) و شماری از اصحاب، بر ثبت و تدوین سنت تأکید کرده و در سایه کوشش آنان و نیز تلاش محدثان بزرگ، بخش عمده سنت تدوین شد و به نسل‌های بعدی انتقال یافت.
از طرفی دیگر، روايات مورد ادعا درباره مخالفت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با کتابت حدیث، از سوی شماری از صاحب نظران اهل سنت از نظر سند مخدوش دانسته شده است و وجود شماری از روایات ضعیف یا جعلی در جوامع حدیثی به معنای بی اعتبار دانستن تمام روایات نیست. برای شناختن و تمییز این دست از روایات نیز معیارهایی ارائه شده  و منابعی برای معرفی آنها فراهم آمده است.
اینکه آنچه هیچ شبهه و تردیدى را بر نمى‌تابد، وجود نصوص فراوان و احادیث بسیارى است که نشان مى‌دهد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نگارش حدیث و ثبت و ضبط گفتار خود فرمان مى‌داد و بدان اهتمام مى‌ورزید. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گاه مستقیماً به کتابت حدیث امر کرده است و گاه چون از نگاشتن سؤال کرده‌اند، پاسخ مثبت داده است و گاه کاتبان و نگارندگان را ستوده است. حضرت على (علیه‌السلام) مى‌گوید پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «اکتبوا هذا العلم.[4] این دانش را بنویسید.»
پس از فتح مکه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در میان مردم به پا خاست و خطبه‌اى ایراد کرد. ابوشاة ـ مردى از یمن ـ برخاست و گفت: یا رسول اللّه، این خطبه را براى من بنویسید. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)  فرمود: «اکتبوا لأبى شاه.[5] براى ابوشاه بنویسید.» این حدیث را محدّثان بزرگ اهل سنّت نقل کرده و بر صحّت و استوارى آن گواهى داده‌اند.
عبداللّه بن احمد بن حنبل مى‌گوید: در کتابت حدیث، صحیح‌تر و استوارتر از این حدیث، روایت نشده است.[6]

پی‌نوشت:
[1]. الهی بخش، خادم حسین، (2005) دراسات فی فرق القرآنیون و شبهاتهم حول السنة، ص230، مکتبة الصدیق للنشر و التوزیع الطائف.
[2]. سنن الدارمی، دارمی، ج1، ص204. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. الهی بخش، خادم حسین، (2005) دراسات فی فرق القرآنیون و شبهاتهم حول السنة، ص231.
[4]. متقی هندی، کنزالعمّال، ج10، ص262.
[5]. صحیح البخارى، ج1، ص40و41.
[6]. مسند، أحمد بن حنبل، طبع شاکر، ج 12، ص 235.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.