قرآن بدون سنت تفکیک بین ثقلین است
آیت الله جوادی آملی: «قرآن بدون سنت - اعم از قطعی و غیرقطعی- حجت نیست و حجیت قرآن بدون سنت، تفکیک آشکار بین ثقلین است.»
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ یکی از دلایلی که سید ابوالفضل برقعی (از بزرگان جریان قرآنیون شیعه) بر مدعای قرآن بسندگی خود و عدم نیاز به احادیث برای فهم قرآن میآورد، این است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه هدی (علیهمالسلام) فرمودهاند: هر خبری از ما به شما رسید، باید آن را با قرآن بسنجید؛ اگر موافق قرآن نبود، باطل است. پس اولاً باید مردم قرآن را بفهمند تا بتوانند اخبار را با آن تطبیق کنند و ثانیاً اگر قرار باشد خود قرآن با اخبار فهمیده شود، پس چطور قرآن را دلیل صحت یا بطلان اخبار قرار دهند؟[1]
وی این حدیث را در تأیید سخنش از وسائل الشیعه نقل میکند: «قال النبی: إنَّ على كلِّ حقّ حقیقة و على كلّ صواب نوراً، فما وافق كتاب الله فخذوه و ما خالف كتاب الله فدعوه.[2] به تحقیق بر هر حقی حقیقتی و بر هر صحیحی نوری است، پس آنچه موافق کتاب خدا باشد بگیرید و آنچه را مخالف کتاب خدا باشد واگذارید.»
به عقیده برقعی، مطالب اسلامی و روایات، یک «میزان» دارد که طبق بیانات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه هدی (علیهمالسلام) قرآن است. حال اگر این میزان (قرآن) خود قابل شناسایی و فهم نباشد، چطور میزان واقع شود؟
نقد:
در پاسخ میگوییم: اینکه یکی از بهترین راههای بررسی متن یک حدیث، ارجاع آن به قرآن است، سخن حقی است که هم از روایات مربوطه فهمیده میشود و هم علمای زیادی بر آن صحه گذاشتهاند؛ اما این موضوع جوانب و توضیحاتی دارد که خود نیازمند دقت و تأمل است.
آیت الله جوادی آملی: «هدف از عرضه سنت بر قرآن، برای ارزیابی اعتبار سنت، این نیست که سنت موافق با قرآن باشد، چون موافقت با قرآن شرط حجیّت سنت نیست؛ بلکه مخالفت با قرآن است که مانع اعتبار سنت است. پس منظور از عرضه سنت بر قرآن، عدم مخالفت سنتِ عرضه شده با قرآن کریم است، نه اثبات موافقت سنت با آن.»[3]
همچنین باید گفته شود که روشن بودن قرآن به معنای عدم ورود حدیث به دایره تفسیر نیست؛ زیرا سنت - اعم از قطعی و غیرقطعی- برای همیشه و نسبت به همه آیات، مرجع تعلیم و تبیین و شرح است. اما مرجعیت تعبدی در خصوص سنت غیر قطعی بعد از روشن بودن محتوای همه قرآن صورت میپذیرد.
آیت الله جوادی آملی: «قرآن بدون سنت - اعم از قطعی و غیرقطعی- حجت نیست و حجیت قرآن بدون سنت، تفکیک آشکار بین ثقلین است.»[4]
از مجموع مطالب فوق فهمیده میشود استدلال برقعی به لزوم عرضه روایات بر قرآن به جهت اثبات قرآن بسندگی، استدلال باطلی است.
پینوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، احکام القرآن، ص13.
[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج27، ص110.
[3]. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج1، ص139.
[4]. همان، ص140.
افزودن نظر جدید