نقد ادعای برقعی در باب حدیث ثقلین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید ابوالفضل برقعی، از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است. وی در نیمه اول عمرش، مطالبی را همسو با تفکرات شیعه مینوشت، اما به نظر میرسد کتاب «منهاج السنة النبویة فى نقض کلام الشیعة و القدریه» از ابن تیمیه که حاوی انتقادات شدید به شیعه و متعصبانه خواندن اعتقادات آن است، موجب شد تا در سن 53 سالگی مدعی شود در شیعه، خرافات زیادی وجود دارد که خلاف متون دینی است و باید با این خرافات مبارزه کرد.
از آن به بعد، وی تا آخر عمرش نقدهای فراوانی علیه آموزههای مختلف شیعه مطرح کرد که برخی از این آثار، توسط عربستان سعودی، منتشر شده و برای ترویج آثار وی، هزینههای قابل توجهی صورت پذیرفت.
برقعی معتقد است برای رهایی از احادیث جعلی، باید به سراغ دو یادگار پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در حدیث ثقلین برویم و میگوید که مراد از ثقلین که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به مسلمانان سفارش کرده است، کتاب خدا و سنت است؛ نه عترت و اهل بیت (علیهمالسلام) که شیعه میگوید. چرا که حدیث ثقلین به صورت «کتاب االله و سنّتی» نیز نقل شده است که با مقام بیان حدیث، مناسبتر است.[1]
در پاسخ به این سخنان برقعی باید گفته شود که:
اولاً این نقل از حدیث ثقلین در شیعه نیست و اهل سنت نیز در کنار نقل شیعه، چنین نقلی را نیز آوردهاند.
آنچه که در منابع معتبر اهل سنت و شیعه آمده است: عبارت "عترتی اهل بیتی" است. برای نمونه، احمد بن حنبل از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از زید بن ارقم صحابی معروف، چنین نقل کرده است که گفت: «پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) در غدیرخم سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و پند و اندرز به حاضران فرمود: «ای مردم! بدانید که همانا من در آستانه دیدار با پروردگارم هستم و این در حالی است که دو شیء گرانبها را در میان شما باقی میگذارم؛ نخستین آن، کتاب خداست که مایه هدایت و نور است. پس بدان چنگ زنید و آن را دریابید. پس مردم را برای روی آوردن به قرآن تشویق کرد. سپس فرمود: و شیء گرانبهای دیگری که پس از خود به جا میگذارم، اهل بیت من است. من شما را به اهل بیتم توجه میدهم. این جمله را سه بار تکرار فرمود.»[2]
ثانیاً این حدیث در برابر آن همه روایات که با لفظ «اهل بیت» آمده و در آنها به اهل بیت تصریح و تأکید شده، نمیتواند قابل استناد باشد و گرچه در روایات متعددی در منابع اهلسنت، به «سنت» سفارش شده[3] اما نقلی که لفظ به لفظ با حدیث ثقلین مطابقت داشته باشد، در منابع معتبر اولیه نیامده است و شاید به همین دلیل، این نقل در نزاعهای کلامی بین مذاهب، محل توجه متکلمان اهل سنت، قرار نگرفته و در مقابلِ «عترت» به آن تمسک نجستهاند. مشابه این نقل در منابع شیعه نیز آمده است که در آن به جای عترت، «علی بن ابیطالب» ذکر شده با این توضیح که آن حضرت، به عنوان مبیّن قرآن پس از پیامبر است.[4]
پینوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول، عقیده، تحریردوم، ص60.
[2]. مسند أحمد، ط الرسالة، أحمد بن حنبل، ج18، ص114. «قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ: "إِنِّی قَدْ تَرَكْتُ فِیكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی، الثَّقَلَینِ، وَأَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ: كِتَابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ، وَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیتِی، أَلَا وَإِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا، حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»
صحیح مسلم، ج4، ص1873، ح36. « ... وَأَهْلُ بَیتِی أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیتِی، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیتِی، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیتِی...»
[3]. السنن الكبرى، بیهقی، ج10، ص195.
[4]. حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۷۸، قم ۱۳۶۸ ش.
افزودن نظر جدید