کتاب و سنت ملازم یکدیگرند
قرآنیّون سنت عملی پیامبر (ص) را قبول ندارند و میگویند: سنت پیامبر (ص) حجیت مطلق زمانی و مکانی ندارد که نتیجه این ادعا از حجیت انداختن قرآن است و قرآن را هم مختصّ همان عصر و مکان میکند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه قرآنیّون سنت عملی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را قبول ندارند و میگویند: «سنت قولی و عملی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حجیت مطلق زمانی و مکانی ندارد؛ چون آن حضرت احکامی را به تناسب آن عصر و زمان و نیز در فضای آن منطقه و در شرایط خاص صادر فرموده است و مقتضیات آن زمان و آن مردم و فضایی که آن احکام صادر شده، اکنون از بین رفته و سپری شده است و آن فضا، شرایط و آن احکام معلوم نیست که وفق مصالح کنونی و متناسب با نیاز زمان ما باشد، لذا میتوان گفت اطاعت از سنت متناسب با آن زمان صرفاً حجیت برای آن عصر و فضا داشته است و برای عصر ما الزامآور نیست.»[1]
طبق این پندار، فهم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از قرآن برای مسلمانان آینده الزامآور نیست و فضا، شرایط و مقتضیات آن عصر که قرن هفتم میلادی بوده است و احکام خاصّ خود را ایجاب میکرده، صلاحیّت حجیت برای عصر حاضر و قابلیت اجرا را ندارد.
صبحی منصور در ادامه نوشته است: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اجتهاد در تشریع نکرده، ولیکن موظف بوده که در اطاعت خدا و اعمال دستورهای او و اجرای شریعت او بکوشد، حتی مأمور بود که با مؤمنان در این مورد به رایزنی بپردازد، ولی آیا اجتهاد آن حضرت در مقام تطبیق احکام برای مؤمنانی که بعد از او آمدند، صلاحیت و (حجیت) دارد؟ آنچه به نظر میرسد آنکه اجتهاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در اِعمال و تطبیق احکام و نصوص شرعی، تابعی از امکانات بشری و شرایط زمانی و مکانی و مردم پیرامونش بوده است.»[2]
هرچند واضح است که آن شروط با شروط زمانی و مکانی عصر ما گوناگون است و در نتیجه اجتهاد آن حضرت در آن زمان و برای مردم آن عصر صورت گرفته و نمیتواند برای ما و مردم بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) الزامآور باشد.[3]
در پاسخ به این شبهات میتوان گفت:
با توجه به آیه: «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ... [نحل/44] (ما هر رسولی را) با معجزات و کتب و آیات وحی فرستادیم و بر تو این ذکر (یعنی قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به آنان فرستاده شده بیان کنی؛ برای آنکه عقل به کار بندند و تفکر کنند.» بدیهی است که واژه «النّاس» در آیه مقید به کسانی نیست که معاصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودهاند و یا اختصاصی به مردم مکه و مدینه ندارد، بلکه همه مردم تا روز قیامت را شامل میشود و حجیت کلام آن حضرت را برای تمام مردم شامل میگردد. قرآن، نياز به بيانِ پيامبر دارد. لذا جدا كردن قرآن از سنت و روايات جايز نيست.[4]
یکی از مهمترین مصادیق اعجاز قرآن کریم قابلیت تطبیق آن بر مصادیق و موارد مماثل آن در طی همه زمانها است؛ زیرا احکام، معارف و تعالیم قرآن با فطرت لایتغیّر انسانی کاملاً متلائم و سازگار است و همین خصوصیت درباره سنت نبوی نیز صادق است و طبق دلالت آیات قرآنی، دستورها و سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) همان فرمان و سنت خدای عزوجل است.
همچنین اگر گفته شود که سنت نبوی اختصاص به عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و مردم مکه و مدینه دارد، نتیجهاش آن است که قرآن هم، مختص همان عصر و مکان باشد؛ زیرا قرآن و سنت، طبق دلایلی که بازگو شد، از حیث حجیت و تشریع ملازم یکدیگر و عِدل هم هستند؛ مثلا در این آیه شریفه: «وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ [نور/56] و نماز را به پا دارید و زکات بدهید و رسول ما را اطاعت کنید، باشد که مورد لطف و رحمت شوید.»
در این آیه انجام نماز، پرداخت زکات و اطاعت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) قرین هم قرار گرفته است؛ حال اگر انجام نماز و پرداخت زکات صلاحیت استمرار زمانی و مکانی دارد و این دستورها برای همه مردم تا قیامت حجیت دارد. پس اطاعت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و سنت نبوی هم که قرین این اوامر قرار گرفته، صلاحیت فعلیت و حجیت برای تمامی مردم إلی یوم القیامه را دارد و در نتیجه کلام قرآنیون نادرست و مردود است؛ لذا (وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ) یعنی در جميع فرمايشات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مخصوصاً در امر ولايت و وصايت و امامت که موجب اكمال دين و اتمام نعمت و رضايت حق که دين اسلام باشد، اطاعت واجب و لازم است.[4]
پینوشت:
[1]. صبحی منصور، احمد، (2006 م)، القرآن و کفی، ص70.
[2].همان.
[3]. مطعنی، عبدالعظیم ابراهیم، (1420 ق)، الشّبهات الثّلاثون، قاهره، مکتبه وهبه، ص134.
[4]. تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم، ج4، ص526.
[5]. اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم، ص588.
افزودن نظر جدید