پرسش و پاسخ
لعن و نفرین از ناحیه خداوند متعال به معنای دور ساختن کسی از رحمت خویش در دنیا و در آخرت عذاب و عقوبت است و خداوند نیز در چندین جای قرآن به این موضوع اشاره کرده است. این درحالی است که طاهری پای خود را فراتر از امر خداوند گذاشته و در شبهه عرفان خود، مخاطبینش را از این امر برحذر میدارد...
کانالهای تبلیغی تشکیلات بهائیت با انتشار مقالهای مدعی شدند که نحوهی انتقال رهبری پس از پیامبرخواندهی این فرقه، مطابق با خواست او صورت گرفته است. آری؛ گویا تشکیلات بیت العدل برای مشروع جلوه دادن خود و تصدیق پیشگوییهای خلاف واقع پیشوایان بهائی، راهی جز انتشار دروغهای فاحش و تحریف خواست آنان ندارد!
در مورد نظریهی وحدت وجود حکما و فلاسفه و مکاتب مختلفی مانند صوفیه و غیره نظرات مختلفی دادهاند. در این بین عرفای بزرگی مانند ملاصدرا برخی از اینها را تکفیر و تکذیب کرده. سرکردهی عرفان حلقه نیز در این رابطه نظریهای داده و گفته: «عالم وحدت به عالمی اطلاق میگردد که ادراکی بوده، در آن انسان به درک تن واحده بودن جهان هستی میرسد.»
یکی از شبهاتی ابن تیمیه در مبحث غدیر به شیعه وارد میکند این شبهه میباشد که حدیث موالاة «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» را ترمذی و احمد بن حنبل روایت کردهاند؛ امّا این بخش از جمله دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) «خدایا دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر که با او دشمن است.» بدون تردید دروغی است که...
ذکر و یاد خداوند بنیه و شاکلهی اصلی عبادت است؛ درحالی که شبهه عرفان پوشالی حلقه، مخاطبین را از این امر مهم باز میدارد. به این بهانه که شما تنها با حضور قلب دیگر نیازی به ذکر خداوند ندارید و یاد کردن شخص برای کسی است که حضور ندارد و غایب است. درصورتی که خداوند به صراحت در قرآن کریم به آن اشاره کرده...
از شبهاتی که در مبحث غدیر به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) علی (علیهالسّلام) را در مکّه معرفی نکرد؟ در این شبهه ابن تیمیه چنین آورد: «آنچه در روز غدیر اتفاق افتاد مشخص میکند پیامبر در صدد تبلیغ موضوعی دیگری بوده، چرا که اگر حضرت قصد داشت امامت علی بن ابیطالب...
جناب عبدالبهاء، از جهانگیری ادعای پیامبری پدر خود، با تعبیر برهان عقلی یاد کرده است. این در حالیست که اولاً: جهانگیری ادعای حسینعلی نوری، چگونه میتواند به عنوان دلیلی بر حقانیت او قرار گیرد؟! ثانیاً: بر فرض پذیرش این ادعا به عنوان برهانی عقلی، میبایست بدانیم که چنین دلیلی، حداقل در حق پیامبرخواندهی بهائیت صادق نیست.
ابن تیمیه از رهبران فکری وهابیت، در کتابش در دفاع از قاتل امام علی(علیه السلام) میگوید: «على بن ابى طالب را يكى از خوارج به نام عبد الرحمن بن ملجم در حالى كه از عابدترين انسانها و داراى مقام علمى بود به قتل رساند.» همانطور که میبینید چه طور ابن تیمیه، قاتل امام علی (علیه السلام) را ستوده است. این در حالی...
تصوف را باید جریانی فرا فرقهای دانست و این مطلب از ارتباط بزرگان صوفیه همچون صفی علیشاه و ظهیرالدوله بهعنوان قطب دوم فرقه صفی علیشاهی با تشکیلات فراماسونر کاملا روشن میشود. ارتباط صوفیان با فراماسونرها تا زمان پهلوی نیز ادامه پیدا میکند. چنانچه گزارشی از ساواک به وابستگی پیروان فرقه صوفیه سلطان علیشاهی با تشکیلات فراماسونر اشاره میکند.
سالهاست که وهابیت در پوشش تبعیت کردن از افکار و آراء سلف و پیروی از صحابهی پیامبر (ص) افکار فاسد خود را در میان مسلمانان تبلیغ میکند. در حالی که واکاوی افکار و عقاید سلف دقیقا ما را به عکس این ادعا میرساند چرا که علماء صدر اسلام حجاج بن یوسف را به خاطر اینکه مردم را از زیارت قبر پیامبر (ص) نهی میکرد کافر میدانستند.
عالمان شیعی از دیرباز، برای اثبات حادثه جانسوز هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) از منابع مورد قبول وهابیت استفاده کرده و مدارک محکمی ارائه دادهاند. شاید این سوال به ذهن خطور کند که چرا متقدمین آنان این حقیقت تلخ را کتمان نکردند و حتی معاصرین از آنها نیز در کتب و تالیفات خود به این ماجرا اشاره میکنند.
از منظر وهابیت یکی از موضوعاتی که سبب شرک شیعیان شده است، طواف حول قبر انبیاء الهی و اهلبیت (علیهمالسلام) است. از دید آنها طواف در اطراف قبر رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله) حرام است که در این خصوص میتوان به فتاوای برخی از علمای آنها ازجمله ابنتیمیه، شروانی، سمهودی و بهوتی و بسیاری دیگر اشاره کرد!
یکی از تهمتهای قدیمی و بزرگ، ( وهابیت ) به شیعیان، این است که میگویند : شیعیان به قرآنی غیر از قرآن موجود در دست مسلمانان معتقدند ، چرا که شیعه معتقد است حضرت علی علیه السلام بعد از رحلت رسول خدا به جمع آوری قرآنی اهتمام ورزید که مصحف علی نامیده میشد
عبدالبهاء با کپیبرداری از ادیان الهی و الگوگیری از اندیشکدههای غربی و تلفیق آنها با یکدیگر، تعالیمی به ظاهر بدیع اختراع و آنها را به پدر خود منتسب کرد. یکی از این تعالیم، مسئلهی لزوم مطابقت دین با علم و عقل است. این در حالیست که نه تنها این آموزه ابداع پیامبرخواندهی بهائیت نبوده؛ بلکه او اصلاً چنین آموزهای را باور نداشته است.