پرسش و پاسخ
نهاد بیت العدل در یکی از پیامهای خود، هدف از برگزاری ضیافتهای نوزده روزه را ایجاد اُلفت و محبّت دانسته است. این در حالیست که شوقی افندی در حکمی مخالف هدف ادعایی بیت العدل، حضور غیربهائیان را در این مجالس ممنوع دانسته است. لذا این تناقض بیانگر دروغین بودن برچیدن تعصبات دینی و نشانگر تشکیلاتی بودن بهائیت است.
نهاد رهبری بیت العدل در یکی از پیامهای خود، در عین تصریح به صدور 77/000 اثر از پیشوایان بابی و بهائی، با طرح بهانههایی نظیر مثمر ثمر نبودن این آثار و محدودیت منابع مالی و انسانی، از انتشار این آثار جلوگیری میکند. از اینرو پرفسور جوآن کول با انکار این دلایل، انتشار تنها 5 درصد از آثار بهائی را بخاطر تعمُد بیت العدل دانسته است.
پس از درگذشت کاظم رشتی (دومین پیشوای شیخیه)، علیمحمد شیرازی ادعای نیابت خاص خود را مطرح کرد. منابع بهائی مدعیاند که او سپس با سفر به مکه، در کنار کعبه ادعای مهدویت خود را مطرح ساخت و پس از بازگشت به ایران، مجدداً مدعی مقام بابیت برای خود شد. اما به راستی چه توجیهی برای ادعاهای متغیر اولین پیشوای بابیت و بهائیت وجود دارد؟!
یکی از بدعتهایی که احمد بصری وارد دین کرده است، نحوهی مسح پا در وضو است. وی قائل است در مسح پا از نُک انگشتان تا دو قوزک پا به صورت حلقوی مسح پا واجب است.و حال آنکه طبق آیات و روایات مراد از «کعبین» قوزک پا نیست بلکه همان برآمدگی بر روی پا است.
دومین پیشوای بهائیت، عبدالبهاء، با تقلید از آیهی قرآنی مدعیست که در درگاه الهی مرد و یا زن بودن ملاک برتری نبوده و میزان، اعمال صالح است. این در حالیست که او، بر خلاف ادعای خود به نبود مرد و زن نزد خدا، مرد را جنس برتر دانسته که زنان میبایست خود را با آن تطبیق دهند! با این حال، چگونه این ادعاهای متناقض قابل توجیه است؟!
نویسندگان بهائی، بیمبالاتی بهائیان را نسبت به احکام ساختگی بهائیت، تا زمان شوقی افندی، بسیار فجیع توصیف کردهاند. اما جهل یا بیمبالاتی بهائیان نسبت به احکام ساختگی پیشوایان بهائیت، یا ثمرهی کتمان عقیده و کوتاهی پیشوایان این فرقه در تبیین احکام ساختگیشان بوده و یا از جهت اقتدای پیروان، به پیشوایان بیمبالات بهائیت بوده است.
اسامه به شهادتین کسی که شهادتین را بر زبان جاری کرد، اعتنا نکرده و او را کشت. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) اسامه را احضار کرد و او را سرزنش کرده و فرمودند: آیا کسی را که «لا إله إلّا الله» گفت، کشتی؟ فردای قیامت چه جوابی داری؟
وقتی با دقت به مقوله وهابیت پرداخته شود، می توان دریافت که شایسته نیست آن را یک جریان فکری خاص قلمداد کرد. بلکه بیشتر به صورت یک حزب قدرت طلب خودنمایی میکند.
برای اثبات این مسئله که وهابیت کنونی دنبالهرو منافقانی هستند که به ظاهر ادعای اسلام داشتند ولی در باطن به دنبال از بین بردن آن بودند و در دشمنی خود با اسلام و قرآن و پیامبرصلی الله علیه و آله و اهل بیت او بسیار سرسخت عمل میکردند، دو شاهد میآوریم:
ابن عثیمین یکی از مفتیان وهابی است. او بسیاری از مسلمانان را مشرک و کافر میداند. به نظر او کسیکه به زیارت اموات برود، او را عبادت کرده است، پس مشرک و کافر است.
قرآن یگانه کتاب آسمانی تحریف نشده است که هم اکنون به همان صورت اولیه در اختیار همه مسلمانان جهان قرار دارد. قرآن تنها کتابیست که سراسر آن صحیح است و غیر از آن، همه کتابها بدون استثناء قابل نقد و بررسی هستند. قرآن سند عقیده و شریعت است که باید مسلمانان هر دو اینها را از آن کتاب دریافت کنند.
عبدالبهاء، با حکم الهی قصاص به مخالفت پرداخته و حق قصاص را از متعدیعلیه و ولیدم ساقط دانسته است. این در حالیست که اولاً: قانون قصاص به عنوان عاملی بازدارنده، ضامن امنیت جامعه، اجرای عدالت و جایگزین انتقام کور است. ثانیاً: پیامبرخواندهی بهائیت، صراحتاً از حکم قصاص نفس در برابر نفس و حتی قصاص نفس در برابر خانه سخن گفته است.
عبدالبهاء، در عین حالی که بیت العدل را معصوم پنداشته، با طرح صورت امکان گناه و خطای اعضای این نهاد، ولی امر را مسئول اخراج اعضای خاطی دانسته است. اما به راستی چگونه از نهادی معصوم میتواند خطا سر بزند؟! از طرفی، با قطع سلسلهی ولیامرها در بهائیت، چه کسی مسئول رسیدگی به فساد اعضای بیت العدل میباشد؟!
پیامبرخواندهی بهائیت، بوسیدن دست دیگران را ممنوع و حرام اعلام کرده است. اما جالب است بدانیم، در حالی بوسیدن دست دیگران در بهائیت حرام اعلام شده که بوسیدن دست پیشوایان بهائی و ظالمین و قاتلین و متجاوزین، از این حکم استثنا شده است. آری؛ گویا تنها پیشوایان بهائی و منافع اربابان سلطهطلب آنان، از این احکام ساختگی مستثنی هستند.
حسینعلی نوری، از یکسو به خاتمیت پیامبر اسلام اعتراف و از سویی دیگر، ادعای پیامبری داشته است! اما حل این تناقض، از سه حال خارج نیست: 1. او ادعای پیامبری خود را فراموش کرده 2. اعتراف او، مصداق وعدهی الهی به آشکارسازی مَکر کفار، به وسیلهی خودشان است 3. به این نکته پی برده که اغنام او، ظرفیت پذیرش خداییاش را نیز دارند.