آیا مسلمانان با خواندن کتاب اقدس باید بهائی شوند؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی برای توجیه حقانیت پیشوایان خود، کتُب به ظاهر آسمانی آنها را تنها دلیل حقانیتشان دانسته و برای اثبات این ادعا گفتهاند: «آیات، حجت بالغه است و میتوان در الزام منکرین حقانیت مظاهر الهیه، به آن استناد کرد و فیالمثل با احتجاج به آن، نصاری را به نبوت رسول الله (صلّی الله علیه و آله) دعوت نمود و حجج دیگر، قابل این تمسک نیست و دافع ایراد و اعتراض، نه».[1]
اما در پاسخ به این ادعای مبلّغان بهائی میبایست گفت:
اولاً: تمام فرقههایی که پس از اسلام به وجود آمده و نوشتهجاتی را به خدای سبحان منتسب کردهاند، ادعای نسخ اسلام و آوردن آیینی جدید را داشتهاند. بنابراین اگر ادعای نویسندگان بهائی پذیرفته شود، میبایست مشروعیت تمام این فرقههای باطل را پذیرفت! حال آنکه خود بهائیت هم مشروعیت هیچیک از آنها را نمیپذیرند.
ثانیاً: قبل از منتسب کردن نوشتههایی به خدای سبحان و قابل احتجاج دانستن و تمسک به آنها، باید وحیانی بودن و نزول آنها از جانب خدا اثبات شود و این، کار عقل است که با تأمل و تحقیق، حقیقت را دریابد. بنابراین ارائهی نوشتههایی و منتسب کردن آنها به خدای سبحان، نمیتواند دلیل بر صداقت مدعی پیامبری باشد. لذا حتی همین قرآنی که بهائیان مدعیاند تنها حجت برای ایمان آوردن اهلکتاب است و باید چشم و گوش بسته آن را پذیرفت، انسانها را به عقل و فطرت و تفکر رجوع میدهد؛ همچنان که میخوانیم: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا [نساء/82]؛ آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند».
ثالثاً: وجود پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) برای اثبات مشروعیت آیین خود، تنها به آیات قرآن استناد نکرده و دیگر معجزاتی نیز برای اثبات حقانیتشان آوردهاند.[2]
رابعاً: اگر نوشتهجات پیامبرخواندهی بهائیت الهی بود و اهل علم و عقل با خواندن آنها ایمان میآورند، دیگر چه نیازی به اصلاح این نوشتههای به اصطلاح الهی بود؟! همچنان که اعقاب مدعی پیامبری بهائیت، صراحتاً به اصلاح غلطهای نوشتهجات پیشوای خود، اعتراف کردهاند: «بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله به اطراف رفته لذا حسب الأمر به ملاحظه آنکه مغرضین را مجال اعتراض نماند مکرر در ساحت اقدس قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت».[3]
پینوشت:
[1]. مجلهی آهنگ بدیع، شماره: 10، دیماه 1342، صص 367-364.
[2]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: انکار معجزات پیامبر برای توجیه ناتوانی پیشوایان بهائی!
[3]. حسینعلی نوری، (اقدس) رساله سؤال و جواب، نسخهی الکترونیکی، صص 60-59.
افزودن نظر جدید