دعای «اَللّهمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ...» دروغ است ؟!
یکی از شبهاتی ابن تیمیه در مبحث غدیر به شیعه وارد میکند این شبهه میباشد که حدیث موالاة «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» را ترمذی و احمد بن حنبل روایت کردهاند؛ امّا این بخش از جمله دعای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) «خدایا دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر که با او دشمن است.» بدون تردید دروغی است که به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نسبت داده شده است![1]
پاسخ:
روایت بیش از سی نفر از صحابه؛ ابن حجر هیثمی از بزرگان اهلسنت، اعتراف میکند که بیش از سی نفر از صحابه حدیث غدیر را همراه با جمله «الّهمّ وال من والاه...» نقل کردهاند. عجلونی نیز که از علمای بزرگ اهلسنت است در کشف الخفاء به این مطلب تصریح میکند: «حدیث «هر که من مولای اویم، این علی (علیهالسّلام) مولای اوست.» را طبرانی، احمد بن حنبل و ضیاء در کتاب المختاره از زید بن ارقم و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و سی نفر از صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با لفظ «اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه» روایت کردهاند؛ پس حدیث، یا متواتر است و یا مشهور.»[2] جمالالدین زیلعی، به نام بیش از ده نفر از صحابه که این دعا را در حدیث غدیر آوردهاند، تصریح کرده و میگوید: «تعداد دیگری از صحابه را دیدهام که آن را نقل کردهاند.»
اجماع علمای اهلسنت قبل و بعد از ابن تیمیه؛
علاوه بر آنچه گفته شد به سبب فراوانی علمای اهلسنت گفتارهای آنان در روایت دعای «اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه» که دقیقا مخالف ادّعای ابن تیمیه و پیروان وی میباشد به نام برخی از آنان در دو بخش علمای پیش از ابن تیمیه و پس از وی، در رسواسازی هر چه بیشتر ابنتیمیه و پیروان وی بسنده میکنیم: برخی از علمای پیش از ابن تیمیه که «اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه» را روایت کردهاند: «ابن ابی شیبه که مقام استادی بخاری را داراست در کتاب «المصنّف»؛ احمد بن حنبل در دو کتاب «مسند» و «فضائل الصحابه»؛ ابن ماجه قزوینی در «سنن» که یکی از صحاح سته اهلسنت است؛ ابوبکر بزّاز در «مسند»؛ نسایی در «سنن الکبری» و «خصائص امیرالمؤمنین»؛ ابویعلی موصلی در «مسند»؛ طحاوی در «شرح مشکل الآثار»؛ ابن حبّان در «صحیح» خود؛ طبرانی در «المعجم الکبیر» و «المعجم الاوسط»؛ ابوبکر آجری در کتاب «الشریعه»؛ حاکم نیشابوری در «المستدرک»؛ ثعلبی در «تفسیر» خود؛ جرجانی در «الامالی»؛ ابن عساکر در «تاریخ مدینه دمشق»؛ ابن اثیر جزری در «اسد الغابه»؛ مقدسی در «الأحادیث المختاره» و... .» برخی علمای پس از ابن تیمیه که «اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه» را روایت کردهاند: «مزّی دانشمند رجال سرشناس اهلسنت در «تهذیب الکمال»؛ ذهبی در «تاریخ الاسلام»؛ زیلعی در «التخریج»؛ یافعی در «مرآة الجنان»؛ ابن کثیر دمشقی در «السیرة النبویة» و «البدایة و النهایة»؛ ابن ابی بکر هیثمی در «مجمع الزوائد»؛ ابن ابی بکر در «موارد الضمان»؛ ابن حجر عسقلانی در «المطالب العالیه»؛ ثعالبی در تفسیر «الجواهر الحسان»؛ سیوطی در «الدرّ المنثور»، «جامع الاحادیث» و در «تاریخ الخلفاء»؛ ابن حجر هیثمی در «الصواعق المحرقه»؛ متقی هندی در «کنز العمال»؛ حلبی در «السیرة الحلبیة»؛ عاصمی در «النجوم»؛ عجلونی در «کشف الخفاء»؛ آلوسی در «روح المعانی».
تصریح بزرگترین شخصیت علمی وهّابیت در ردّ ابنتیمیه؛
اما از آنجا که محمد ناصر الدین البانی از اعتبار و جایگاه ویژهای نزد وهابیت عصر حاضر برخوردار بوده و برای وی احترام ویژهای قائلند، کلمات وی را همچون وحی منزل میپندارند و بنباز مفتی اعظم اسبق عربستان سعودی او را بخاری دوران میخواند، تلاش بیشتری در اثبات بخش مورد بحث ما کرده که به جهت اهمیت جایگاه وی بخشهایی از مطالب وی را بیان میکنیم: «این حدیث از زید بن ارقم، سعد بن ابی وقاص، بریده بن حصیب، علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، ابو ایوب انصاری، براء بن عازب، عبدالله بن عباس، انس بن مالک، ابو سعید و ابوهریره، روایت شده... ابوطفیل گوید علی (علیهالسّلام) مردم را در صحن مسجد جمع کرد و فرمود: «شما را به خدا سوگند هر که در روز غدیر خم، سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) درباره من را شنیده، برخاسته و شهادت دهد»، سی نفر از مردم برخاسته و شهادت دادند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دست علی (علیهالسّلام) را گرفته، خطاب به مردم فرمود: «هر که من مولای اویم، علی (علیه السّلام) مولای اوست؛ بارخدایا دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد...». من (البانی) میگویم: «این حدیث طبق شرط بخاری در تصحیح احادیث، صحیح است...» این حدیث را عبدالله بن احمد، از طریق یزید بن ابی زیاد و سماک بن عبید بن ولید عبسی از عبد الرحمن بن ابی لیلی، روایت کرده است. من (البانی) میگویم: «این حدیث با هر دو طریق آن، صحیح است.»[3]
پینوشت:
[1]. منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه، مؤسسه قرطبه، ج 7، ص 319. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. کشف الخفاء و مزیل الإلباس عما اشتهر من الأحادیث علی السنة الناس، عجلونی، بیروت، ج 2، ص 361.
[3]. السلسلة الصحیحة المجلدات الکاملة، محمد ناصر الدین البانی، ج 4، ص 249، ح 1750.
افزودن نظر جدید