وهابیت
محمّد صالح ابن عثیمین از سران وهابیت: «برپايى مراسم جشن تولّد براى کودکان، از دشمنان به ارث رسيده است و هر کس چنین کند، كاری خلاف شرع مرتكب شده و اين كار به بدعت نزديکتر است». وی کشتار زنان و کودکان را مباح شمرده است که در این راستا، مرکز صدور فتوای مصر، ابن عثیمین را به گمراهی متهم کرد.
نقد افکار ابنتیمیه به عنوان نظریهپرداز وهابیت، از جایگاه والایی برخوردار است. «سمهودی» با نگاشتن کتابی، تحت عنوان «وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی» به سوی نقد افکار ابنتیمیه گام برداشته است. وی در ابعاد مختلفی همچون حیات برزخی و زیارت قبور، افکار ابنتیمیه را نقد کرده و در جهت تثبیت حیات برزخی و زیارت قبور بر آمده است.
گروههای تکفیری همچون القاعده، بوکوحرام، طالبان و داعش، دست به اقدامات خشونت باری زدند که بهجای پیشبرد و رسوخ اسلام در قلب مردم جهان باعث ترس و هراس جوامع بشری خصوصاً کسانیکه با اسلام حقیقی آشنایی چندانی نداشتند، شدند. دشمنان اسلام از گروههای تکفیری بهخوبی در جهت اسلام هراسی استفاده نمودند و تکفیریها تمام قد در خدمت اسلامستیزان هستند.
وهابیت از آغاز تولد، همواره مورد طعن و نفرین دیگر گروههای مسلمان بوده است. امروزه با گسترش افکار وهابیت و تاثیر آن بر گروههای تکفیری، این گروه به جرثومه فاسد و تباهی امت اسلامی تبدیل شده است. به همین علت، وهابیت در صدد است تا از هر راهی همچون تطمیع، دروغ، حیله و نیرنگ در میان اهلسنت، برای خود کسب مقبولیت نماید.
علمای اهل سنت هندوستان شاخه بریلویها طی کنفرانسی با محکومیت شدید وهابیت، خواستار حذف عناصر وهابی از دولت شدند. آنان در طی بیانیهای که در این کنفرانس خوانده شد خاطر نشان کردند: وهابیت بخشی از سیاستهای کثیف آل سعود بوده و هیچ ربطی به اسلام ندارد. آنها همچنین اعلام کردند که داعش در هندوستان با نامها و عناوین مختلفی فعالیت دارد.
نگاه وهابیت به اهلسنت، نگاه به مشرکین است. به همین دلیل، اهلسنت به دنبال نقد افکار اسلامستیز وهابیت هستند و در این میان علمای معاصر به خصوص «عبدالرحمان ملازهی (چابهاری)» از جایگاه ویژهای برخوردارند. وی در سخنرانی که در به صورت مکتوب موجود است، وهابیت را همچون خوارج دانسته و اهلسنت را جدای از وهابیت میخواند.
اتهامزنی، از جمله راهبردهای وهابیان در برابر دیگر گروههای مسلمان است. به عنوان مثال، عقیده شیعه در مهدویت و بحث غیبت حضرت در سرداب سامرا و پیوند آن با جمع خواندن نمازها، محملی برای تهمتزنی از سوی وهابیت واقع شده است. طبیعی است که چنین تهمتهایی، راه را برای تکفیر شیعه از سوي وهابیت هموار میسازد.
محمد بن عبدالوهاب موسس فرقه وهابیت با خیال واهی خود تصمیم گرفت که توحید را به مسلمانان بیاموزد، و این سرآغاز فتواهای تکفیری او شد. تکفیری که باعث گردید جان و مال مسلمانان به راحتی هتک شود و دشمنان قسم خورده اسلام در آسودگی به چپاول منابع مسلمین بپردازند. ولی بزرگان اهل سنت با رد تفکرات وهابیت خود را از این گروه جدا میدانند.
زیارت قبور مسلمین خصوصاً قبر پیامبر اسلام و ائمه معصومین (علیهم السلام) و اولیاء الهی باعث میشود که معارف توحیدی در روح و جان انسانها اثر بگذارد و انسان را در ارتباط با خالق هستی و بندگی محض او قرار دهد. اما برخی از انسانها این نوع تفکر را نمیپذیرند و آن را نوعی بدعت، شرک و کفر قلمداد میکنند.
داعش برای تایید خلافت خود به راههای گوناگون چنگ زده است. گاهی با مقدم بودن بیعت بغدادی از دیگر بیعتها، گاهی با این بیان که کار از کار گذشته است و بیعت با بغدادی شکل گرفته و دیگر نمیشود کاری انجام داد و گاهی نیز با فضیلتتراشی برای اهلشام و این در حالی است که همه این موارد، ترفندهایی بیش نیستند و همه مردود میباشند.
یکی از سران وهابیت که نقش مهمی در احیای تفکرات ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه و محمد بن عبدالوهاب داشته، عبدالعزیز بن عبدالله بن باز است که نزد وهابیان به مفتی اعظم مشهور است. وی در سال ۱۹۹۹ (یازدهم محرم ۱۴۲۰ هجری قمری) در سن نودسالگی، از دنیا رفت و ملک فهد و ولیعهدش عبدالله، در مسجدالحرام مکّه بر جنازه او نماز خواند.
وهابیت، ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم را شاهد بر دوستی و رابطه حسنه بین امیرالمومنین (علیه السلام) و خلیفه دوم مطرح میکنند، حال با فرض اینکه همه اشکالات به این مسئله را کنار گذاریم، و بر فرض که این ازدواج صورت گرفته باشد؛ طبق آیات قرآن، هرگز مدعای آنها را در حسنه بودن روابط ثابت نمیکند و دال بر فضیلت او نمیشود.
حضرت امام خمینی (ره) ضمن دعوت مسلمین، مخصوصا سران کشورهای اسلامی به وحدت، فرمودهاند: «دولت هاى استعمار طلب، دولتهایى که مىخواهند ذخایر مسلمین را ببرند، با وسیلههاى مختلف، با نیرنگهاى متعدد دول اسلامى را، سران دول اسلامى را اغفال مىکنند، گاهى به اسم شیعه و سنى اختلاف ایجاد مى کنند».
در طول تاریخ اسلام، اهلسنت، خلافت را امری مشروع و جائز دانستهاند. اما خلافت مورد ادعای داعش، نه تنها مورد قبول اهلسنت واقع نشد، بلکه از سوی سلفیان جهادی دیگر مورد طعن و رد قرار گرفت. یکی از مهمترین دلایل داعش بر خلافت بغدادی، رای اهل حل و عقد است که این دلیل، به شدت از طرف همفکرانش(سلفیان جهادی دیگر) طرد گشت.