وهابیت
اکنون که استعمار برای نابودی جهان اسلام کمر همت بسته، امت اسلامی هم باید بیدار بوده و با بصیرت کامل به دنبال راهی برای مقابله با این خطر هولناک باشد. لذا باید با تکیه بر عامل اتحاد و اتفاق، به تقویت عامل اقتدار خود پرداخته از سوی دیگر متوجه اموری باشد که دشمنان اسلام به عنوان عاملی برای زشت جلوهدادن اسلام از آن استفاده میکنند.
آنچه را که امروز از رفتار تأسف بار داعش شاهد هستیم، نتیجه عقاید خشک و البته دوگانه ابنتیمیه حرانی است که سالها پیش با بیان عقایدی مبنی بر اعتقاد به جسمانیت خداوند، عدم تجویز شفاعت و استغاثه و خواندن نماز و طلب شفاعت در کنار قبور اولیاء و حتی قبر نبی مکرم اسلام و پایین آوردن قدر و منزلت پیامبر در حد یک انسان معمولی است.
داعش در جهت نمایاندن خود به عنوان طلایهدار اسلام، تبلیغات زیادی نموده است، ولی متاسفانه کارهای آنان سنخیتی با اسلام، قرآن و سیره نبوی نداشته و بلکه اعمال ارتکابی آنان بر خلاف موازین و دستورات دینی است. ازجمله سر بریدن انسانهای بیگناه و غارت و چپاول اموال و تجاوز به زنان، که باعث انزجار و اسلامهراسی شده است.
توسل به پیامبر اکرم و اهلبیت مطهرش (صلیالله علیه و آله) از سنتهایی بوده است که از ابتدا اسلام تاکنون بین مسلمین مرسوم بوده، آنچنانکه علماء بزرگ اسلام (از هردو فرقه شیعه و سنی) در کتب خویش به ذکر آن پرداختهاند. که در ادامه به گوشهای از رفتار صحابه و بزرگان اهل سنت در این زمینه اشاره میکنیم كه دال بر مشروعيت توسل میكند.
جهان اسلام همه روزه از سوی دشمنان قسم خورده و جهانخواری که جز به ضعف و ناتوانی ملت مسلمان و به تاراج بردن منابع و ثروتهای آن نمیاندیشند، تهدید میشود، لذا به جاست که مسلمین در شناخت این دشمن خطرناک دقت نظر به خرج داده و دسیسههای آن را خنثی سازند، تا خدایی ناکرده همدست با دشمنان، علیه دوستان خود متحد نگردند.
عدالت صحابه به عنوان یکی از مولفههای اساسی در چارچوب فکر وهابیت، به این معناست که تمام یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) عادل هستند. وهابیت با استفاده از این مبنا در جهت تطهیر عملکرد صحابه برمیآید و آن را به مثابه جانپناهی برای دیگر عقاید خود قرار داده است. اما همین عدالت صحابه، موجب به نقد کشیدن رفتار خلیفه سوم شده است.
مسلمانان به جهت متبرک بودن حریم قبور انبیاء و اولیاء الهی به مشاهد آنان رفته و مشغول نماز و دعا میشوند تا خدا به واسطه اولیائش آنها را از وسوسههای شیاطین دور کند. اما وهابیون با ادعای اجماع غیر مستند مخالف این عمل می باشند. ابن تیمیه در عبارتی قول به افضلیت نماز کنار قبور انبیاء را مساوی شرک می داند. حال آنکه امری مشروع است.
نامگذاری نشان از گرایشها و تمایلات افراد دارد. نامگذاری با اسمی همچون عبدالحسین نوعی تعبیر استعاری و تشبیهی است که برای اظهار ارادت است. یعنی همچنان که در عبد و مولای عرفی، عبد مطیع محض مولای خود است، من هم مطیع اوامر امام هستم. چرا که ائمه، امام و هادی و خلیفه و جانشین پیامبر اکرم (ص) در تبیین دین و معارف و احکام دین هستند
آیا امیرمؤمنان (علیه السّلام) جهاد با مشرکان را واجب نمیداند؟! یا خلافت خلفا را مشروع نمیداند که خود را از جنگها کنار کشیده و خانهنشینی را اختیار نموده است؟ آیا امیرمؤمنان نشر اسلام در سایه شمشیر به نام فتوحات را جایز ندانسته و نمیخواهد آیندگان به آیین اسلام، به چشم دینی خشونتمحور نگاه کنند و عملکرد خلاف دین را به حساب اسلام بگذارند؟
عالم شیعی به مامور وهابي گفت: شما مدعى مسلمانى هستید، در حالیکه سیره صحابه را فراموش کردید، مانند توسل عمر به پیامبر را که در زمان خشکسالی میگفت: «خدایا ما در زمان پیامبر به او متوسل میشدیم و باران رحمتت را بر ما نازل میکردی. اینک به عموی پیامبر متوسل میشویم»! این توسل را چگونه توجیه میکنید؟ آیا او را هم مشرک و کافر میدانید؟
ربیع مدخلی یکی از سرکردگان وهابی است که با معصوم دانستن صحابه و بستن راه هرگونه انتقادی، پروژه همسانسازی مقام صحابه را با مقام اهلبیت کلیک زده است. او در این مسیر از هیچ راهی فروگذار نکرده است و حتی به دیگر عالمان اهلسنت همچون سید قطب که منتقد عملکرد خلفا بوده است، تاخته و آنها را کافر و زندیق میشمرد.
از آیات قرآن و سنت پیامبر روشن میشود که اصحاب و افرادی که به مصاحبت پیامبر نایل شدهاند، همه در یک سطح و یک نواخت نبودند، بلکه گروهی از آنان، انسانهایی پیراسته و در اوج شایستگی بودند که خدمات ارزنده آنها سبب بارور شدن نهال نوپای اسلام گردید و دسته دیگر از همان آغاز، افرادی دو چهره و منافق، بیمار دل و و یا گناهکار بودند.
اختلافی در حرمت بدعت نمیباشد بلکه آنچه در اینجا مهم است شناخت دقیق مفهوم بدعت میباشد. شايد تعریف سید محسن امین و آشتیانی که شبیه به هم است از بهترین تعاریف برای بحث بدعت باشد، زیرا بدعت را اینگونه آوردهاند: «داخل کردن آنچه نمیداند جزء دین است در دین، چه برسد به اینکه بداند جزء دین نیست.»
بدون شک اهلبیت (علیهم السلام) در نزد تمام اهلسنت مورد احترام خاص هستند. وهابیت با هدف قرار گرفتن این اعتقاد مسلمانان، جایگزینی همچون صحابه را برای اهلبیت (علیهم السلام) در نظر گرفته است. وهابيون کارهای برخی از صحابه را که مخالف با قرآن است، توجیه میکنند و به علمای اهلسنت، که عملکرد صحابه را مورد نقد قرار دادهاند، نسبت کفر میدهند.