وهابیت
سیره نبیاکرم (صلی الله علیه و آله) گویای این مطلب است که ایشان رحمتی عام برای همه عالمیان بود و همیشه از خداوند برای جمیع امت خود و مردمان عالم، خیر و صلاح و آمرزش طلب میکرد. اما این خیرخواهیهای پیامبر، گاهی اوقات شامل برخی افراد یا اقوام نمیشد و بالعکس پیامبر اکرم اقدام به لعن و طرد آنها مینمود.
حال که تمامی جهان اسلام به گونهای درگیر بحث تکفیر و خسارات جانی و مالی ناشی از آن شدهاند. به جاست که علاوه بر مسئولان، مردم کشورهای اسلامی، از هر فرقه و قشری که باشند، بدانند که آفت این فتنه تنها در منطقه ای خاص نمیماند، لذا برای مقابله با آن به پا خیرند و با هر عاملی که بوی تفرقه و مخالفت با وحدت میدهد مقابله کنند.
متاسفانه گروهک تروریستی داعش بدون آنکه اطلاعات درستی از اسلام داشته باشد به صورت گزینشی با آیات و احاديث برخورد داشته و این نوع از اخلاق و رفتاری را که داعش به عنوان اسلام بدان عمل میکند، به وضوح مخالف دین اسلام است و حتی با نص صریح آیات قرآن و سیره نبوی نیز در تعارض قرار داردو
یکی از راههایی که امروزه از سوی داعش برای جذب جوانان استفاده میشود، مطرح کردن خلافت اسلامی و وجوب کمک به آن است. اما نه تنها دلایل این خلافت از جانب اهلسنت مردود دانسته شده است بلکه هممسلکان داعش نیز، ادله خلافت را رد کردهاند. از جمله دلائل خلافت داعش، تغلب (زور) است که از سوی همفکران داعش مورد قبول نیست.
با نگاه به آیات قرآن و جریانی که ابن هشام نقل کرده است انگیزه مشرکان از پرستش بتها تقرب به خدا نبوده است. لذا استدلال وهابیت به قرآن برای اثبات چنین انگیزهای برای مشرکان، صحیح نیست چون قرآن مشرکان را در ادعای خود دروغگو معرفی کرده است. آیات دیگر قرآن نیز برداشت اشتباه وهابیت از یک قسمت آیه را تأکید میکنند.
از جمله مبانی وهابیت، تکفیرگرایی است. بدون شک، بیتوجهی به معارف قرآن و سیره بزرگان دین، به وجود آورنده این رویکرد در میان وهابیان شده است. قرآن کریم با تاکید بر برادری میان مسلمانان حتی در حال قتال (جنگ) درصدد است که از تکفیر که به مثابه محملی برای خشونت در نظر گرفته میشود، از هرگونه رفتار خشونتآمیز جلوگیری کند.
مصلح جهانی که در آخرالزمان به نام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور میکند نه تنها جامعه اسلامی بلکه جامعههای یهود و نصاری نیز منتظر آمدن این عدل گستر جهان هستند اما با تفاوت نظر در مصداق، اما جامعه اسلامی روایات فراوانی پیرامون مهدی موعود در کتابهای صحاح و مسانید اهل سنت وارد شده است.
در طول تاریخ همیشه بزرگان شیعه و سنی به تفسیر قرآن پرداخته اند، هر کدام دارای سبک و روش مخصوصی بودهاند. ولی هیچ گاه ازوجدانیات عدول و عبور نکردهاند. امری که متاسفانه در روش تفسیری ابن تیمیه به وضوح قابل دیدن است. وی با استفاده از اسرائیلیات و با نقض صریح آیات، آیات دیگر را تفسیر میکند و بر روش خود اصرار دارد.
یکی از دلایل وهابیون برای منع تبرک به آثار صالحین، اینست که تنها اشیائی را که با بدن پیامبر(ص) تماس داشته، متبرک میدانند. آنان به سنت صحابه تمسک می کنند که به آثار غیر مرتبط با بدن پیامبر، تبرک نکردهاند. این در حالی است که ادعای آنان بر خلاف سیرهی صحابه است. اضافه بر اینکه، ترک یک عمل توسط صحابه، دلیل بر حرمت آن عمل نیست.
قرآن کریم، شهدا را زنده دانسته است و از اینکه خداوند، حیات شهدا را در مقابل موت قرار داده است، معلوم میشود شهدا در حیات برزخی، اوصاف مردگان را ندارند، یعنی قادر به برقراری ارتباط با زندهها هستند پس میتوانند از طلب دعای ما آگاه شوند و با اذن خداوند به آن پاسخ دهند. این امر مورد تأیید سیره بزرگان دینی است.
اسلام دین رحمت و عطوفت و مهربانی و پیامبرش (صلی الله علیه و آله) نیز پیامبر رحمت و امتش یک امت میانه و معتدل معرفی شده و از مسلمانان خواسته شده که از افراط و تفریط و هر گونه خشونت، تعصب، افراط و تجاوز به مال و زندگی مردم پرهیز کنند، در حالیکه وهابیت و سلفیهای افراطی دیگر در پی معرفی اسلام به عنوان یک دین خشن و بیمنطق هستند.
مهمترین چالشی که جهان اسلام درگیر آن است، مساله تکفیرگرایی است. قرآن کریم برای جلوگیری از این پدیده راههای متفاوتی را پیش پای مسلمان قرار داده است. یکی از راههایی که در سوره نساء بیان شده است «تاکید بر صبر در تکفیر دیگران» است. اما طریق دیگری که قرآن در علاج مقوله تکفیر بر آن تاکید میکند «عدم تردید در اسلام مسلمانان» است.
ابنتیمیه حرّانی، به خاطر زدودن ننگ و عار از دامان یزید، دفاع از او را به جایی رسانده که حتی بدیهیترین وقایع تاریخی را انکار کرده و برای سبک کردن پرونده سنگین اعمال وی این چنین میگوید: «در قیام امام حسین، نه مصلحت دین و نه مصلحت دنیا وجود داشت؛ بلکه قیام او باعث گردید ظالمان سرکش، قدرت پیدا کرده و او را مظلومانه بکشند.»
خطر جریانهای تکفیری و آفات این جریان در بین کشورهای مختلف جهان اسلام و حتی تمامی دنیا بر کسی پوشیده نیست. همچنین حامیان داخل و خارجی این جریان نیز امروزه تا حد زیادی برای قاطبهی مسلمانان مشخص شدهاند. حال در این میان وظیفهی همهی مسلمانان خصوصاً نخبگان اعم از نخبگان دینی، علمی و سیاسی، مقابله با این جریان است.