راهکار قرآن در برابر تکفیر

  • 1394/11/24 - 14:28
مهمترین چالشی که جهان اسلام درگیر آن است، مساله تکفیر‌گرایی است. قرآن کریم برای جلوگیری از این پدیده راه‌های متفاوتی را پیش پای مسلمان قرار داده است. یکی از راه‌هایی که در سوره نساء بیان شده است «تاکید بر صبر در تکفیر دیگران» است. اما طریق دیگری که قرآن در علاج مقوله تکفیر بر آن تاکید می‌کند «عدم تردید در اسلام مسلمانان» است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروزه جهان اسلام با پدیده‌ی شوم تکفیر مواجه است که از طرفی منشا ناآرامی‌ها در جهان اسلام شده است و از طرف دیگر بستر را برای برچسب خشونت‌گرایی به دین اسلام مهیا ساخته است. یکی از عوامل مهم و یا به تعبیر دقیق‌تر، مهم‌ترین عامل در گسترش این پدیده، قرآن‌گریزی است. زمانی که قرآن از دایره تفکر و زندگی مسلمانان خارج گردد، پدیده‌هایی هم‌چون تکفیر، خشونت و... متولد می‌شوند. راه‌حل علاج تکفیر در قرآن آمده است که متاسفانه با دوری مسلمانان از این منبع وحیانی، آن‌ها گرفتار دام تکفیر شده‌اند.
اما قبل از بیان اصل مطلب که راه‌کار قرآن، برای جلوگیری از پدیده تکفیر چیست؟ بجاست تکفیر از نظر لغت و اصطلاح تعریف گردد. کفر در لغت به معنای پوشاندن شیء است. شب را کافر گویند، چون اشخاص را می‌پوشاند.[1] زبیدی و جوهری کفر را به ضد معنای ایمان معنا کرده و زبیدی یکی از معانی تکفیر را کافر دانستن دیگران معنا کرده است.[2] عبدالحمید می‌گوید: «به کسانی تکفیری می‌گویند که افراد سخت‌گیری هستند که اهل‌ معصیت را به کفر متهم کرده و عده زیادی را تکفیر و به قتل می‌رسانند».[3] اما کفر در اصطلاح به معنای عدم ایمان به خدا، عدم تصدیق پیامبر و انکار یکی از ضروریات دین است.[4]
اکنون که معنای تکفیر روشن گشت، راه‌کار قرآن در مقابل این مساله بیان می‌شود. یکی از راه‌های که قرآن برای جلوگیری از تکفیر نام می‌برد «عجله نکردن در حکم کردن بر دیگران» است. خداوند متعال در این‌باره می‌فرماید: «يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا ضرَبتُمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَ لَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ  كَذَالِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللَّهَ كاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا.[نساء/94] اى كسانى‌كه ايمان آورده‏‌ايد! هنگامى‌كه در راه خدا گام می‌زنيد (و به سفرى براى جهاد می‌رويد)، تحقيق كنيد! و به‌خاطر اين‌كه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنايمى) به دست آوريد، به كسى‌كه اظهار صلح و اسلام می‌كند نگوييد: «مسلمان نيستى» زيرا غنيمت‌هاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلًا چنين بوديد و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدايت شديد). پس، (به‌شكرانه اين نعمت بزرگ،) تحقيق كنيد! خداوند به آن‌چه انجام می‌دهيد آگاه است».
در شان نزول آیه بالا گفته شده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) پس از جنگ خیبر، اسامه را با عده‌ای از مسلمانان را به سوی یهودیانی که در یکی از روستاهای فدک زندگی می‌کردند، فرستاد؛ شخصی از این یهودیان به نام مرداس، اموال خود را در دل کوه مخفی کرد و به استقبال مسلمانان شتافت، در حالی‌که به یگانگی خدا و نبوت پیامبر شهادت می‌داد. «اسامه» به گمان این‌که این مرد یهودی، از ترس اسلام آورده است، او را کشت. هنگامی‌که این خبر به پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید، وی سخت ناراحت شد، تا این‌که آیه فوق نازل گشت.[5] با توجه به این آیه و شان نزولش، دانسته می‌شود که نباید در اجرای حکم، عجله کرد.
طبری نیز این آیه را مخصوص زمان جنگ دانسته و آن را به عدم عجله در تکفیر دیگران تفسیر کرده است.[6] افزون بر ایشان، بیضاوی نیز «فَتَبَيَّنُواْ» در آیه را عدم عجله در حکم کردن کسی‌که در جنگ، اظهار اسلام می‌کند، حمل کرده است.[7] با توجه به این بیانات باید گفت که تکفیر کردن با عجله سازگار نیست بلکه در تکفیر دیگران باید جانب احتیاط را رعایت کرد. چنان‌که‌ سعدی وهابی نیز به این مطلب اشاره کرده است.[8] غزالی نیز به رعایت احتیاط در تکفیر تاکید می‌کند و اشتباه در ترک قتل هزار کافر را از ریختن خون یک مسلمان آسان‌تر می‌داند.[9]
در باب فهم این‌که این آیه چه اندازه به عجله نکردن در تکفیر سفارش می‌کند، باید خواننده عزیز را به تاکید دوباره خداوند در پایان آیه اشارت دارد. خداوند برای عجله نکردن در تکفیر، در پایان آیه مورد بحث با آوردن عبارت «فَتَبَيَّنُواْ  إِنَّ اللَّهَ كاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا»، اهمیت این مساله را یادآور می‌شود.
نکته‌ی دیگری که از این آیه بدست می‌آید و به مثابه راه‌کار در نظر گرفته می‌شود «عدم شک در اسلام دیگران» است. خداوند در این آیه فرمود: «وَ لَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا[نساء/94] به كسى‌كه اظهار صلح و اسلام مى‏‌كند نگوييد: (مسلمان نيستى)». از این فراز آیه فهمیده می‌شود، زمانی‌که کسی اظهار اسلام کرد و شهادتین را بر زبان جاری ساخت، برای انسان حقی باقی نمی‌ماند که او را خارج از دائره اسلام بخواند. طبری در ذیل این فراز از آیه می‌گوید: «کسی‌که تسلیم شما شده است و با شما جنگ نمی‌کند و به ظاهر می‌گوید من از اهل دین شما هستم، نگویید مومن نیستی».[10] شوکانی با بیانی شیوا در تفسیر این آیه می‌نویسد: «نهی مسلمانان در این آیه از این است که بگویند تظاهر به اسلام کافر، به سبب پناهندگی و تقیه بوده است».[11]
بنابراین طبق این آیه دو راه‌کار به دست آمد. راه‌کار اول، «عجله نکردن در حکم کردن بر دیگران» و دیگری «عدم شک در اسلام دیگران» است. در پایان باید تاکید کرد که اعتقاد انسان، حمل بر ظاهر وی می‌شود و به باطن انسان مربوط نیست. چنان‌چه اهل‌سنت به این مطلب اشاره کرده‌اند.[12]

پی‌نوشت:
[1]. اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: محمد سید گیلانی، لبنان، دار المعرفه، ج1، ص433.
[2]. زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تحقیق: جمعی از محققین، دارالهدایه، بی‌جا، بی‌تا؛ ج14، ص50؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، تحقیق: احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ چهارم، 1407ق؛ ، ج2، ص807.
[3]. احمد عبدالحمید عمر، معجم اللغه العربیه المعاصره، عالم الکتب، چاپ اول، 1429ق؛ ج3، ص1943.
[4]. ایجی، عضد الدین، المواقف، تحقیق: عبدالرحمن عمیره، بیروت، دار الجیل، 1417ق؛ ج3، ص544. ابن‌تیمیه، کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن‌تیمیه، تحقیق: عبدالرحمن بن محمد بن قاسم عاصمی نجدی، ریاض، مکتبه ابن‌تیمیه، چاپ دوم، بی‌تا؛ ج12، ص335.
[5]. بغوی، حسین، تفسیر البغوی، تحقیق: خالد عبدالرحمن العک، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا؛ ج1، ص466؛ قرطبی، محمد، تفسیر القرطبی(الجامع لاحکام القرآن)، قاهره، دار الشعب، بی‌تا؛  ج5، ص336.
[6]. «(اذا ضربتم فی سبیل‌الله) یقول اذا سرتم مسیر الله فی جهاد اعدائکم(فتبینوا)یقول فتانوا فی قتل من اشکل علیکم امره فلم تعلموا حقیقه اسلامه و لا کفره و لا تعجلوا فتقتلوا من التبس علیکم امره». طبری، محمد، تفسیر الطبری(جامع البیان عن تاویل آی القرآن)، بیروت، دار الفکر، 1405؛ ج5، ص221.
[7]. بیضاوی، ناصر الدین، تفسیر البیضاوی(انوار التنزیل و اسرار التاویل)، بیروت، دار الفکر، بی‌تا؛ ج2، ص237.
[8]. سعدی، عبدالرحمان، تفسیر السعدی(تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان)، تحقیق: ابن‌عثیمین، بیروت،‌ موسسه الرساله، 1421ٔ؛  ج1، ص194.
[9]. شوکانی، محمد، نیل الاوطار من احادیث سید الاخیار شرح منتقی الاخبار، بیروت، دار الجیل، 1973م؛ ج7، ص353.
[10]. «و لا تقولوا لمن استسلم لکم فلم یقاتلکم مظهرا لکم انه من اهل ملتکم و دعوتکم لست مومنا». طبری، محمد، تفسیر طبری، همان؛ ج5، ص221.
[11]. شوکانی، محمد، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایه و الدرایه من علم التفسیر، بیروت، دار الفکر، بی‌تا؛ ج1، ص501.
[12]. غرناطی کلبی معروف به شاطبی، ابراهیم، الموافقات فی اصول الفقه، تحقیق: عبدالله دراز، بیروت،‌ دار المعرفه، بی‌تا؛ ج2، ص271. برگرفته از مقاله روش قرآن در علاج و جلوگیری از پدیده تکفیر، قم، انتشارات دارالاعلام لمدرسه اهل‌البیت، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌های تکفیری و افراطی، ج1، ص487.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.