مباحث تاریخی
در قضاوت کردن بین دو نفر، عدالت کاملاً باید رعایت شود، حتی در صدا زدن اسم و احترام گذاشتن. در قضاوتی که یک طرف آن امیرالمؤمنین بود، تفاوت کلام خلیفه دوم در هنگام صدا کردن ایشان و واکنش و ابراز ناراحتی حضرت علی (علیه السلام) در برابر عمل خلیفه دوم ناشی از روح عدالت خواهی امیرمونان علی (علیه السلام) است.
بنی امیه خاندانی که همیشه از دشمنان سر سخت شخص رسول خدا بودند، اینان از آزادشدگان فتح مکه بودند و تا زمانی که پیامبر زنده بود همیشه در انزوا بودند اما بعد از رحلت پیامبر و به دنبال فرصت هایی که به دست آوردند چنان ضربات سهمگین به دین اسلام زدند که تا به امروز اعمال وقیحانه و جنایات آنان در میان مذاهب اسلامی وجود دارد.
علیرغم اینکه اصحاب پیامبر بعد از رحلت پیامبر در مقابل غاصبین خلافت به کمک اهل بیت نیامدند و خلافت را از آنان دور شد و مسیر اسلام ناب را به بیراهه کشانده شد، ولی از آنجایی که حق همیشه آشکار است، دشمنان اهل بیت داعیه دار حکومت، خود اقرار به این موضوع میکردند و همدیگر را سرزنش مینمودند که حق با اهل بیت بود، نه خودشان.
در ماجرای غزوه خیبر، یهودیان برای اینکه روحیهی نیروهای اسلام را تضعیف کنند، مهمترین قهرمان خود را به نام «مرحب» به میدان فرستادند، اما کسی از مسلمانان جرأت عرض اندام در مقابل او را نداشت، تا اینکه پیامبر گرامی اسلامی علی را به میدان فرستاد و چنان شمشیر را بر فرق مرحب کوبید، که کلاهخود و سر را درهم شکست.
زینب دختر پیامبر پس از گرفتار شدن شوهرش در جنگ بدر بهدست مسلمانان، برای آزادی او، گردنبندی را که در شب عروس از حضرت خدیجه هدیه گرفته بود فرستاد. اما پیامبر شوهرش را آزاد کرد و گردنبند را نیز برگرداند. ابن ابی الحدید معتزلی پس از این حکایت میگوید: ای کاش ابوبکر و عمر هم همان رفتار را با فاطمه زهرا داشتند.
فدک منطقهای حاصلخیز در منطقه خیبر بود که پیامبر آن را به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) بخشید. پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خلیفه اول این باغ را غصب کرد. وی گفت که پیامبر ارث نمیگذارد. این در حالی بود که حضرت فاطمه درخواست ارث نداشت، زیرا پیامبر فدک را در زمان حیاتش به او بخشیده بود و جزء اموال فاطمه محسوب میشد.
ابن ابی الحدید میگوید: از استادم ابن فارقی پرسیدم که چرا خلفاء فدک را از حضرت فاطمه گرفتند؟ مگر به صداقت حضرت زهرا ایمان نداشتند؟ استادم پاسخ داد: آنان میدانستند که حضرت فاطمه راست میگوید و این باغ از اوست ولی اگر آن روز به این جهت که او راستگوست سخن او را مىپذيرفتند فردا باید خلافت را به علی واگذار میکردند.
عمروعاص در ایام پیری و در سن 80 سالگی به سپاه معاویه ملحق شد، تا وی را در مقابل امیرالمومنین، علی (ع) یاری کند. اما همین شخص، وقتی لحظات آخر عمرش فرا رسید، به پسرش گفت: دوست داشتم که مرده بودم و دست به این کارها نمیزدم. اکنون نمیدانم در نزد خداوند چه عذری بیاورم. ای کاش، پشکلِ شتر جمع میکردم و این اموال را جمع نمیکردم.
علاقه مردم ایران نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) سابقه دیرینهای دارد، به همین سبب دشمنان ایشان که تاب تحمل این علاقه را نداشتند، با استناد به برخی منابع تاریخی بر آن شدند تا شبهه حضور حسنین را در فتح ایران مطرح کرده و ایشان را در قتل عام ایرانیان مجرم معرفی نمایند، و از این حضرات چهرهای خشن معرفی کنند.
از نظر الفاظ قرآنی «صاحب» به معنى همراه است اعم از خوب یا بد و حتی کافر، لذا خود ابوبكر نیز در هيچ كجا به فضيلت «یار غار» بودن با نبی اعتراف نكرده، چه بسا که حتی در بحث هجرت با نبی همراه نیز نبوده باشد، البته «یار غار» هرکه باشد مومن راسخی نبود که خداوند متعال حزن و پریشانی او را بهعنوان یک نقطه ضعف در قرآن متذكر شده است.
صحابهای که به ناحق خلافت را غصب کرد نیک میدانست که رهبری جامعهی مسلمین برازندهی او نیست، اما بهخاطر هوا و هوس دنیوی بعد از رحلت پیامبر اکرم با کودتایی این سمت را از اصلش دور کرد و خود بر گردهی مسلمین سوار شد و این در حالی بود که حتی خودش هم با صراحت تمام در میان مسلمین اقرار به اهلیت نداشتن خود برای خلافت داشت.
افرادی مانند عبدالله بن عمر، با وجودیکه از زبان پیامبر اکرم، سخنان بسیاری در فضایل اهل بیت شنیده بودند ولی باز هم نسبت به آنان کینه و عداوت داشته و با حرکات و سخنان خود، ماهیت درون خود را روشن میکردند، عبدالله بن عمر با امیرالمؤمنین بیعت نکرد و روایت جعلی کاتب پیامبر بودن معاویه را نقل کرد و به خاطر پول با یزید بیعت کرد.
امیرالمومنین(علیه السلام) عثمان را شایسته خلافت نمیدانست و از اینرو وقتی در شورای شش نفره دید که اکثریت با عثمان بیعت نمودند به آنان اعتراض نمود ولیکن پس از ایراد اعتراض، به خاطر حفظ مصالح اسلام و جلوگیری از ایجاد آشوب و درگیری، با عثمان بیعت نمود و در طول خلافت عثمان نیز برای مصالح اسلام و کاهش ظلم با او و خلافتش همکاری نمود.
عمر بن خطاب در نوع مهره چینیای که شورای شش نفره کرده است، کاملا مدیریت شده، وزنه حامیان خلافت عثمان را در کمّیت و کیفیت، سنگینتر از وزنه موافقان خلافت امیرالمومنین (علیه السلام) قرار داده است به طوریکه در میان اعضاء، فقط خود حضرت و زبیر موافق خلافت امیرالمومنین (علیه السلام) بودند و چهار نفر دیگر رأیشان به سود عثمان بوده است.