آخرین سخنان عمروعاص
عمرو بن عاص در ایام پیری و در سن 80 سالگی در ازای حکومت مصر به سپاه معاویه ملحق شد، تا وی را در مقابل امیرالمومنین، علی (علیه السلام) یاری کند. اما همین شخص، وقتی لحظات آخر عمرش فرا رسید، به پسرش گفت: دوست داشتم که مرده بودم و دست به این کارها نمیزدم. اکنون نمیدانم در نزد خداوند چه عذری بیاورم. ای کاش، پشکلِ شتر جمع میکردم و این اموال را جمع نمیکردم. ای کاش سی سال قبل مرده بودم و با معاویه برای دنیایم همکاری نمیکردم و دینم را به دنیا نمیفروختم.(تاریخ یعقوبی، ج2، ص222)
پسرم! اکنون که لحظات پایانی عمرم است، احساس میکنم کوه رضوی بر گردنم، سنگینی میکند و خار درختان خرما، درونم را آزار میدهد، و گویا جانم از سوراخ سوزن میخواهد بیرون آید.(الطبقات الکبری، ج4، ص196)
پینوشت:
تاريخ اليعقوبى، يعقوبى (م بعد 292)، بيروت، دار صادر، بى تا، ج2، ص222
«أجدني كأن على عنقي جبال رضوى. و أجدني كأن في جوفي شوك السلاء. و أجدني كأن نفسي يخرج من ثقب إبرة» الطبقات الکبری، محمد بن سعد (م 230)، تحقيق محمد عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1410/1990،ج4، ص196
افزودن نظر جدید