اعتقادات
باورهای وهابیان است ریشه در قرون اولیه و امویان دارد. سیاست اصلی بنی امیه و در رأس آنان معاویه، محو و نابودی اسلام محمدی از جامعه اسلامی و دفن نام و آثار پیامبر اکرم بود. پس از معاویه در راستای همین سیاست، حجاج بن یوسف سقفی، از تبرک و توسل و زیارت قبر پیامبر اکرم با عبارات توهینآمیز، جلوگیری میکردند.
سیاست اصلی بنی امیه محو و نابودی اسلام محمدی و دفن نام و آثار پیامبر اکرم بود که متاسفانه همین تفکر امویان در اسلام ستیزی و دشمنی با پیامبر در آثار و عملکرد ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب کاملا مشهود است. ابنتیمیهای که به تحریم زیارت قبر پیامبر و فتوی دادن به قتل کسانی که به قبور پیامبران و صالحان متوسل میشوند دستور داده است.
ابن تیمیه با مسلمین و غیر مسلمین درگیر بود. در میان مسلمین با فرق مختلف اهل سنت و شیعیان در گیری شدیدی داشت. وی با فتاوای خود علیه عقاید اشاعره، معتزله، شافعیها، حنفیها، مالکیها، صوفیه و توهین به سران صوفیه مثل ابن عربی، غزالی، قشیری، ابن عریف و شاذلی، جامعه اهل سنت آن دوران را به فتنه و درگیریهای شدید مذهبی مبتلا کرد.
با وجود گوناگونی و تعدد فرق و مذاهب اسلامی، ایجاد وحدت در میان صفوف امّت اسلام و مراقبت آن از مهمترین اولویّتی است که در دستور کار دین مبین اسلام قرار داشته که قرآن کریم و روایات شیعه و اهلسنت بر این امر مهم صحه گذاشتهاند اما در مقابل برخی مانند «ابن جبرین» که از مفتیان بزرگ سعودی است با این مهم مخالفت کردهاند.
افکار و پندارهای ابنتیمیه با مرگ او و شاگردش ابنقیّم، به بوته فراموشی سپرده شده بود، تا اینکه آرای وی توسط فردی به نام محمد بن عبدالوهاب نجدی حنبلی در قرن دوازدهم هجری قمری در منطقه نجد جزیرة العرب از زاویه انزوا و گمنامی بیرون آمد که جلوگیری از زیارت قبر پیامبر و توسل به ایشان از جمله مهمترین انحرافات او است.
از جمله راهکارهای ضد شیعی در خدشه و شبههسازی برای عزاداران حسینی (علیه السّلام) رفع اتهام از جنایتکار پلیدی همچون یزید بن معاویه و وجهه بخشیدن به اوست؛ به همین منظور از دیرباز برخی کوشیدهاند تا با وجود روشنی و آشکاری جنایات وی، قدری از لکهی ننگ ابدی وی بکاهند؛ در همین راستا با شبههافکنیهای گوناگون به تبرئه یزید پرداختند.
مستشرقان که داعیه اسلام شناسی سر میدهند، بدون اینکه تحقیق و بررسی کنند، با تکیه بر کتب برخی از علمای مذاهب اسلامی که نسبت به مذهب تشیع حقد و کینه دارند شروع کردند به مطالبی که با عقائد و افکار مذهب تشیع فاصله زیادی دارد. لذا در مقابل این مذهب مستدل و قوی شروع به جبههگیری کردند و سخنان نامربوط را نسبت به این مذهب بیان داشتند.
پیروان وهابیت به سبب عدم آگاهی از حدیث و تاریخ، در واقعیات تلخ پس از رحلت پیامبر اکرم تردید کرده و بر طبل انکار کوبیدهاند، اما از آنجا که بنا نیست چراغی را که ایزد برفروزد، با پفهای شبههافکنان، خاموش گردد، مجموعهای از اعترافات علمای اهلسنت بر این وقایع که باعث اثبات آن میگردد، در این مقاله بیان شده است.
یکی از مهمترین جلوههای دینداری در اندیشه اسلامی، احترام به اولیاء الهی است که از صدر اسلام در بین بزرگان بوده است و تا امروز ادامه دارد؛ این برخلاف اندیشه سلفیان و وهابیت است که این احترام به اولیاء که ضامن بقای تعالیم انبیاء است را به دلایل واهی مورد خدشه قرار دهد و سعی در به فراموشی سپردن بزرگان دین دارد.
وهابیت با دستاویز قرار دادن عقاید باطل و پوچ غلات و افراد و گروههای غالی در دوران اولیه اسلام و همچنین نسبت دادن آنها به مذهب تشیع، سعی زیادی کردهاند تا شیعه را متهم به غلوّ و عقاید کفرآمیز کنند. لذا با هجمههای وسیع و حملات ناجوانمردانه خود اتهاماتی را به این مذهب وارد کنند، مذهبی که پیرو اهل بیت پیامبرند.
جوینی که مقام استادی شخصی همچون «ذهبی» را دارد از پیامبر اینگونه روایت میکند: «هرگاه فاطمه را میبینم به یاد حوادثی میافتم که پس از من برای او رخ میدهد. گویا با چشم خود میبینم که ذلّت در خانه وی داخل شده، حرمتش شکسته، حقّش غصب گردیده، از ارث محروم داشته، پهلویش بشکسته و فرزندش در رحم سقط گردیده... .»
از آنجا که بنا نیست چراغی را که ایزد برفروزد با پفهای شبههافکنان وهابی، خاموش گردد، برخی از علمای اهلسنت به ماجرای هجوم به خانه وحی اعتراف کردهاند. از باب نمونه طبرانی میگوید: «از ابوبکر روایت شده که هنگام فرا رسیدن مرگش گفت: ای کاش! خانه فاطمه را نگشوده، آن را رها کرده و درب جنگ را بر خود میبستم.»
در بین مذاهباسلامی این امری جا افتاده و پذیرفته شده است که بعد از حج هر کسی برای زیارت قبر نبوی به سمت مدینه برود. این البته فقط یک توصیه نیست و بزرگان اهل سنت نیز به استحباب موکد این موضوع تصریح کردهاند. اما باید این نکته را بدانیم که وهابیت در مقابل این اجماع قرارگرفتهاست و بلکه این را امری نادرست میدانند.
ساختن بنا بر قبور یکی از امور مشترک بین تمام مسلمانان است و در فقه اسلامی مذاهب برای ساختن بنا بر روی قبور اجازه وارد نشده است. در فقه شیعه نیز بنا و بلندی قبر محکوم و غیر اسلامی است. تنها و تنها بنا بر روی قبور ائمه و بزرگان اهل بیت که باعث توجه و اهتمام مسلمانان به ایشان و هدایت ایشان میشود، اجازه داده شده است.