اعتقادات
وهابیون با کسانی که در جهت افکار و سلیقه شخصی آنها نباشند، مخالفت کرده و با تعبیرهای تندی آن ها را مورد خطاب قرار می دهند. به عنوان نمونه حنفیها را با اینکه فرقه مستقل فقهی کلامی هستند و اکثریت نسبی دارند، ولی در هجمه وهابیها به طرز شدیدتری تکفیر میشوند. و گاهی با عداوت شدید آنها را در زمره یهود قرار دادهاند.
تبرک جستن به صالحان و اولیاء الهی، از سیره مسلمین در طول تاریخ بوده است و علمای بسیاری چه از شیعه و چه از اهل سنت، به جواز و مشروعیت تبرک تصریح کردند. ابن حجر عسقلانی از عالمان طراز اول اهل سنت از جمله کسانی است که چندین اثر خویش به جواز تبرک به صالحان و آثارشان تصریح نموده ولیکن محققان وهابی کتاب سخن وی را باطل شمردهاند.
بر خلاف همه مسلمانان که یزید را مسئول شهادت امام حسین (علیه السلام) میدانند، و حتی او را لعن میکنند، وهابیت برای دفاع از یزید و تبرئه وی، وقایع عاشورا را تحریف میکند. ابنتیمیه يکي از تئوريسينهاي اصلي وهابيت، بر خلاف نظر همه علماء اهلسنت، میگوید: «یزید امر به کشتن حسین و حمل سر او در مقابلش نکرد»
بر خلاف همه مسلمانان که یزید را مسئول شهادت امام حسین (علیه السلام) میدانند، و حتی او را لعن میکنند، وهابیت برای دفاع از یزید و تبرئه وی، وقایع عاشورا را تحریف میکند. ابنتیمیه يکی از تئوريسينهای اصلی وهابيت، بر خلاف نظر همه علماء اهلسنت، میگوید: «يزيد به هيچ وجه دستور به قتل امام حسين (علیه السّلام) نداد.»
ابن تیمیه، خود را پیرو مذهب حنبلی و امام احمد بن حنبل میدانست و این در حالی است که وی در مواردی مانند جواز و مشروعیت تبرک به آثار صالحین و پیامبر با احمد بن حنبل به مخالفت پرداخته و بر خلاف نظر احمد، تبرک را شرک دانسته که در این صورت احمد بن حنبل نیز باید طبق نظر او مشرک باشد، چراکه بارها به آثار پیامبر تبرک جسته است.
یکی از دلایل وهابیت در تکفیر شیعه، توسلی است که شیعیان به پیامبر و ائمه معصومین و صالحین انجام میدهند؛ چراکه وهابیت توسل را شرک اکبر میدانند اما جالب آنکه ابن تیمیه بزرگترین رهبر معنوی وهابیت، خود اعتراف میکند توسل امر مشروعی است و تنها استغاثهای حرام است که به معنای پرستش و عبادت غیر خدا باشد. حال، مگر شیعه جز این میگوید؟!
ابن تیمیه تئوریسن بزرگ وهابیت، تبرک به آثار صالحین را حرام و شرک دانسته، ولیکن پیروان او پس از مرگش به بدن او و حتی به شپشهای بدنش تبرک جسته و آب غسلش را نوشیدند و زنان جنازه او را بوسیدند و مردان عمامههای خود را بر بدن او میکشیده و کلاه و ریسمان گردنش را به نیت تبرک با قیمت زیادی خریدند! که نمونهای است از تناقضات وهابیت!
.تبرک از موضوعاتی است که وهابیت بر خلاف سیره مسلمین، آنرا حرام و بدعت و شرک دانستهاند ولیکن این سخنشان هیچ ملاک شرعی و عقلی نداشته چراکه آیاتی از قرآن و نیز احادیثی در منابع دست اول اهل سنت مشروعیت تبرک را اثبات میکنند که از جملهی آن احادیث، روایاتی است که تبرک صحابه به موهای پیامبر را بیان میکند.
بسیاری از وهابیون و سرکردگان مذهبی و کوتولههای سیاسی این جریان در صدد مبارزه در عرصهی بین المللی برآمده و قد کشیدن و قدرتمند شدن انقلاب خمینی کبیر بر آنها گران آمده، این در حالی است که این کوته فکران از لحاظ کلامی نیز کوتوله فکری و معتقد به جبر هستند، عقیدهای که خود مبارزه با حکومت و حاکم ولو فاسق را نفی میکند.
«شعیب ارنؤوط» و «عبدالله بن محسن ترکی» دو عالم متعصب وهابی وقتی در تعلیقات بر شرح طحاویة ابن ابی العز، به تولد محمد بن حسن عسکری اذعان میکنند، «ناصر العقل» عالم دیگر وهابی به شدت به آنها اعتراض میکند و به انکار وجود شخصیت محمد بن حسن میپردازد و با تعصب کورکورانه از ابن حزم اندلسی و ابن ابی العز تقلید میکند.
ابنتیمیه حرّانی با پیروی از امویان در تنقیص حضرت علی با نادیده گرفتن روایات مختلف درباره شان نزول آیه ولایت و دروغگو دانستن راویان این احادیث و با بیتوجهی به اقوال مفسرین شیعه و سنی، فضائل امیرالمومنین علی (علیه السّلام) را انکار کرده و دشمنی خود با اهلبیت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به اثبات رسانده است.
ابنتیمیه حنبلی در مواضع متعدد به تنقیص حضرت علی (علیه السلام) پرداخته و بسیاری از فتاوای آن حضرت را مخالف نصوص دانسته، وی با تجاهل و تغافل، روایات متعدد نبوی (صلی الله علیه و آله) و دیگران در شأن و مقام علمی حضرت علی (علیه السلام) را نادیده گرفته و به بهانه دفاع از امویان به تنقیص آن حضرت پرداخته است.
مخالفت آشکار و صریح با سنتهای ثابت پیامبر اکرم را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. از باب نمونه: احمد بن حنبل با همراهی کردن و دفاع از متوکل عباسی ناصبی، مواضع دوگانه نسبت به حضرت علی، دفاع از معاویه و یزید و توثیق و تأیید نواصب و نقل روایت از آنان، دشمنی خودش با پیامبر اکرم و اهلبیت آن حضرت را بر همگان ثابت کرد.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: تا زمانی با مردم بجنگید که «لا اله الا الله» را بر زبان جاری کنند و زمانی که شهادتین را گفتند، دیگر خون و اموالشان محترم است و تعدی بر آن حرام است. اما وهابیت بر خلاف سخنان پیامبر (ص) معتقدند در صورتی اسلام کسی پذیرفته میشود که علاوه بر اقرار لسانی، قلبا نیز به توحید معتقد باشد.