عقیده ابنتیمیه درباره علم امام علی
ابنتیمیه حنبلی در مواضع متعدد به تنقیص حضرت علی (علیه السلام) پرداخته و بسیاری از فتاوای آن حضرت را مخالف نصوص دانسته، وی با تجاهل و تغافل، روایات متعدد نبوی (صلی الله علیه و آله) و دیگران در شأن و مقام علمی حضرت علی (علیه السلام) را نادیده گرفته و به بهانه دفاع از امویان به تنقیص آن حضرت پرداخته است.
ابنتیمیه در مواضع متعدد به تنقیص حضرت علی (علیه السلام) پرداخته و بسیاری از فتاوای آن حضرت را مخالف نصوص دانسته و به دروغ مدعی است محمد بن ادریس شافعی و محمد بن نصر مروزی کتابی درباره مسائلی که مسلمانان قول حضرت علی (علیه السلام) را نپذیرفته و اقوال سایر صحابه را به دلیل موافقت بیشتر با سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پذیرفتهاند، نوشتهاند. ابنتیمیه با تجاهل و تغافل، روایات متعدد نبوی و دیگران در شأن و مقام علمی حضرت علی را نادیده گرفته و به بهانه دفاع از امویان به تنقیص آن حضرت پرداخته است.
از باب نمونه: پیامبراکرم حضرت علی را دروازه دانش خود و تبیین کننده احکام دانسته و میفرمایند: «من شهر علم و علی درب آن، پس کسیکه اراده کرد علم را، باید از درب آن وارد شود.»(الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابنعبدالبر، ج 3، ص 205) همچنین عایشه میگوید:«اعلم از علی در میان مردم، به سنت پیامبر نمیشناسم.» (تاریخ الکبیر، بخاری، ج 2، ص 235)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن تیمیّه در راستای دفاع از سلف خود و اثبات دشمنی خود با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، در موارد مختلف و متعدد به نفع امویان موضع گرفته و به اعمال و رفتار امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) انتقاد داشته و به زعم خود آن را مخالف سنت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) معرفی میکند. جهت آشنایی با مواضع خصمانه ابنتیمیّه، به عقیده ابنتیمیه درباره فقه و علم امام علی (علیه السّلام) اشاره مینماییم:
ابنتیمیه حنبلی در مواضع متعدد به تنقیص حضرت علی (علیه السلام) پرداخته و بسیاری از فتاوای آن حضرت را مخالف نصوص دانسته و به دروغ مدعی است محمد بن ادریس شافعی و محمد بن نصر مروزی کتابی در باره مسائلی که مسلمانان قول حضرت علی (علیه السلام) را نپذیرفته و اقوال سایر صحابه را به دلیل موافقت بیشتر با سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پذیرفتهاند، نوشتهاند.[1] ابنتیمیه با تجاهل و تغافل، روایات متعدد نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگران در شأن و مقام علمی حضرت علی (علیه السلام) را نادیده گرفته و به بهانه دفاع از امویان به تنقیص آن حضرت پرداخته است. که در این مقاله به چند نمونه از این روایات اشاره میشود.
الف) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی (علیه السلام) را داناترین فرد امت اسلام معرفی کرده و خطاب به فاطمه زهرا (علیها السلام) میفرمایند: «أما ترضین إنّی زوّجتک أوّل المسلمین إسلاما و أعلمهم علما؛ آیا راضی نمیشوی به اینکه شوهر تو اولین مسلمانی است که اسلام آورده و داناترین آنها ـ از مسلمین ـ از نظر علم است.»[2]
ب) پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی (علیه السلام) را دروازه دانش خود و تبین کننده احکام دانسته و میفرمایند: « أنا مدینه العلم وعلی بابها، فمن أراد العلم فلیأته من بابهم؛ من شهر علم و علی درب آن، پس کسی که اراده کرد علم را باید از درب آن وارد شود.»[3]
ج) عمر بن خطاب با آگاهی از مقام علمی حضرت علی (علیه السلام) میگوید: «أللهم لا تبقنی لمعظله لیس لها إبن أبی طالب؛ خدایا باقی نگذار مرا بر مشکل و معضلی که علی در آن نباشد.»[4] عایشه میگوید:« أما أنّه لاعلم الناس بالسنّه؛ اعلمتر از علی در میان مردم به سنت پیامبر را نمیشناسم.»[5]
د) امام حسن (علیه السلام) بعد از شهادت امیر المونین علی (علیه السلام) در مورد آن حضرت فرمودند:« لقد فراقکم رجل بالامس لم یسبقه ألاولون بعلم و لا یدرکه الآخرون بعلم؛ به خدا قسم! دیروز مردی از میان شما کوچ کرد که تاکنون کسی به پایه علمش نرسیده است و آیندگان نیز علم وی را درک نخواهند کرد.»[6]
ه) عبدالله بن عباس درباره مقام علمی حضرت علی (علیه السلام) میگوید:« لقد أعطی علی بن أبی طالب تسعه أعشار العلم و أیم الله، لقد شارککم فی العشر العاشر؛ نه دهم علم به حضرت علی (علیه السّلام) عطا شده است. قسم به خدا! در برابر یک دهم ما بقی نیز با مردم شریک است.»[7] ابن عباس در روایت دیگری درباره آن حضرت میگوید:« ما علمی و علم أصحاب محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فی علم علی إلا کقطره فی سبعه أبحر؛ علم من و تمامی اصحاب محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقایسه با علم حضرت علی (علیه السّلام)، قطرهای است در برابر هفت دریا.»[8]
و) عبدالله بن مسعود یکی دیگر از صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، درباره امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) میفرمایند: «إنّ القرآن أنزل علی سبعه أحرف، ما منها حرف إلّا له ظهر و بطن و إنّ علیّا بن أبی طالب عنده علم الظاهر و الباطن؛ قرآن بر اساس هفت حرف نازل شده است. هر حرفی دارای ظاهر و باطنی است و تمامی ظاهر و باطن آن حروف نزد حضرت علی (علیه السّلام) است.» [9]
پینوشت:
[1]. منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسة الریان، بیروت، ج 4، ص 543.
[2]. المعحم الکبیر، طبرانی، دارإحیاء التراث العربی، بیروت، ج 22، ص 415 ـ 416.
[3]. الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابنعبدالبر، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 205.
[4]. تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، سبط بن جوزی، مرکز الطباعة و النشر للمجمع العالمی لأهل البیت، قم، ج 1، ص 562.
[5]. تاریخ الکبیر، بخاری، دارالفکر، بیروت، ج 2، ص 235.
[6]. المسند، احمد بن حنبل، دار صادر، بیروت، ج 1، ص 199.
[7]. الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابنعبدالبر، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 207.
[8]. ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی، دار الأسوة، قم، ج 1، ص 215.
[9]. حیلة الأولیاء و طبقة الأصفیاء، ابونعیم اصفهانی، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 65.
دیدگاهها
مصطفی
1396/02/11 - 15:10
لینک ثابت
چند روزیه خبری از تغییر مطالب
افزودن نظر جدید