اعتقادات
از بن باز عالم بزرگ وهابیت سوال شده است، کسی که به نزد اموات و اولیاء برود و به آنان استغاثه جوید، حکمش چیست؟ آیا کسی که مثلا به مسجد النبی برود و کنار قبر پیامبر بایستد و بگوید یا رسول الله، تو بین خدا و من واسطه شو و شفای فرزندم را از خداوند بخواه. حکمش چیست؟ بن باز در پاسخ میگوید: چنین فردی مشرک به شرک اکبر است.
از بن باز عالم برجسته وهابی سوال شده نظرتان در رابطه با کسی که به زیارت قبور میرود و اهل قبور را میخواند چیست؟ وی در پاسخ میگوید: چنین فردی که اهل قبور را میخواند، مشرک است. درخواست از مردگان جایز نیست. اگر کسی به قبر شخصی متوسل شود و درخواست شفای فرزندش را داشته باشد، مشرک به شرک اکبر است زیرا از غیر خدا طلب کرده است.
وهابیت میگوید: عبادت یعنی خضوع و تذلل، و هر فعلی که با خضوع و تذلل برای غیر خدا صورت گیرد، عبادت غیر خدا، محسوب شده و شرک است. آیت الله سبحانی میگوید: اگر تعریفی که شما از عبادت ارائه کردهاید صحیح باشد و هر خضوع و تذللی برای غیر الله، شرک محسوب شود، باید خضوع و تذلل عاشق نسبت به معشوقش شرک باشد در حالیکه چنین نیست.
در روایات اسلامی، سه اصل «توحید، نبوت و معاد» از اصول مسلمانی است. اما دیگر فروعات دین مثل «نماز، روزه، حج، زکات و...» از اصولی مسلمانی نیست. این درحالی است که وهابیت و گروههای سلفی، مسلمانان را به خاطر نماز و روزه اعدام میکنند. آنان هر کس که نماز را بلد نباشد یا نماز نخواند، کافر دانسته و محکوم به اعدام میکنند.
همه مسلمانان بر این باورند اگر کسی به وحدانیت خداوند، رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و جهان آخرت ایمان داشته باشد، مسلمان است و نمیتوان چنین کسی را تکفیر کرد. این در حالی است که بزرگان فرقه وهابیت همه مسلمانان را تکفیر میکنند و توجهی به این احادیث ندارند، بلکه با تأویل این روایات به تفرقه دامن میزنند.
یکی از ملاکهای وهابیت در موضوع شرک، «قدرت و عجز» است. آنان میگویند: توسل به مردگان جایز نیست چون اموات و مردگان، قدرت بر انجام کاری ندارند. آیت الله سبحانی در پاسخ وهابیت میگوید: اگر قدرت و عجز ملاک توحید و شرک است، باید درخواست حاجت از شخص زنده غیر قادر نیز شرک باشد، در حالیکه هیچ کس چنین سخنی نگفته است.
وهابیت در توسل و درخواست حاجت، «حیات و ممات» را شرط میدانند. آنان میگویند: درخواست حاجت از شخص زنده جایز است، ولی درخواست حاجت از اموات جایز نیست. آیت الله سبحانی در پاسخ میگوید: در هیچ کجا «حیات و ممات» از شرایط توحید و شرک شمرده نشده است. بلکه در اسلام، آنچه موجب شرک میشود، نگاه استقلالی به شخص است.
بن عثیمین از علمای طراز اول وهابیت است. وی میگوید: اگر مشرکین زمان ما بگویند که مشرکین بت میپرستیدند و ما بندگان صالح خدا را واسطه قرار دادهایم و این بندگان صالح، بت نیستند. به آنان جواب میدهیم هر کسی غیر خدا را عبادت کند، او را معبود خود ساخته است و فرقی بین عبادت بت و عبادت انبیاء و اولیاء وجود ندارد.
وهابیها به نام اسلام و شریعت، مسلمانان را تکفیر میکنند. این در حالی است که احادیث فراوانی از پیامبر وجود دارد که به شدت از تکفیر نهی کرده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «هر کس به مومنی نسبت کفر دهد، مانند آن است که او را کشته است.» یا «هر کس نسبت کفر به شخص مسلمان بدهد، خودش کافر است.»
آيين اسلام، آيين فطرى است و دستورهاى آن، با آفرينش انسان، هماهنگ و همسوست؛ اين آيين، از هر نوع تشريع خلاف فطرت، پيراسته است. قرآن مجيد مىفرمايد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها.[روم/30] پس رو به آيين حقگرا و توحيد خالص كن، كه خداوند در نهاد انسانها جاى داده است.»
وهابیت اتهام میزند که شیعیان به سند اهمیت نمیدهند؛ اگر آنان خود را جزء اهل سنت میدانند، بدانند که عالمان اهل سنت نیز عمل علما موافق یک حدیث را، سبب صحیح دانستن آن حدیث میدانند؛ از مالک بن انس نقل میکنند که اگر حدیثی نزد عالمان مدینه مشهور باشد، برای عمل کردن به آن لازم نیست سند صحیحی داشته باشد.
روزی ام سلمه به عبدالله جدلی گفت: شنیدهام که تو در منابر به رسول الله ناسزا میگویی! عبدالله جدلی گفت: پناه میبرم به خدا از اینکه به رسول الله ناسزا بگویم. ام سلمه گفت: مگر شما به علی بن ابیطالب در منابر ناسزا نمیگویید! به خدا قسم که رسول خدا، علی را دوست میداشت و ناسزا گفتن به علی یعنی ناسزا گفتن به پیامبر.
گروههای تکفیری و وهابیت خود را پیرو سلف صالح میدانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود، ادعای تابعیت از پیامبر اسلام (ص)، صحابه و تابعین دارند. در واقع ریشههای تاریخی و نظری جریان سلفی- تکفیری عمدتاً به گونهی خاصی در قالب اهل حدیث و مذهب حنبلی بازمیگردد. اما آیا امام احمد بن حنبل همه را تکفیر میکند؟ قطعاً اینطور نیست.
وهابیون قسم خوردن به غیر خدا را شرک میدانند، ولی در صحيح مسلم آمده که پيامبر در مورد شخصی فرمود: «سوگند به پدرش که رستگار شد، اگر راست بگويد.» از اين روايت مشخص میشود که پيامبر به غير خدا قسم خورده است، پس نمیتوان ادعا کرد که قسم خوردن به غير خدا شرک است، و اگر شرک بدانند به پيامبر اتهام شرک زدهاند.