مهم‌ترین انحرافات محمد بن عبدالوهاب

  • 1396/01/11 - 21:55

افکار و پندارهای ابن‌تیمیه با مرگ او و شاگردش ابن‌قیّم، به بوته فراموشی سپرده شده بود، تا این‌که آرای وی توسط فردی به نام محمد بن عبدالوهاب نجدی حنبلی در قرن دوازدهم هجری قمری در منطقه نجد جزیرة العرب از زاویه انزوا و گمنامی بیرون آمد که جلوگیری از زیارت قبر پیامبر و توسل به ایشان از جمله مهم‌ترین انحرافات او است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ افکار و پندارهای ابن‌تیمیه حرانی حنبلی با مرگ او و شاگردش ابن‌قیّم جوزیه حنبلی، به بوته فراموشی سپرده شده بود، تا این‌که آرای وی توسط فردی به نام محمد بن عبدالوهاب نجدی حنبلی در قرن دوازدهم هجری قمری در منطقه نجد جزیرة العرب از زاویه انزوا و گمنامی بیرون آمده و با شکل جدیدی خودنمایی کرد. مهم‌ترین انحرافات محمد بن عبدالوهاب را در نمونه‌های ذیل می‌توان جست:

کراهت داشتن از صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

محمد بن عبدالوهاب به پیروی از معاویه و با کراهت داشتن از  شنیدن ذکر صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و زشت شمردن آن، از گفتن صلوات بعد از اذان و پخش آن از مناره‌ها توسط مؤذنین به ویژه در شب‌های جمعه جلوگیری می‌کرد و در صورت سرپیچی از دستور، شخص متخلف را شدیداً مؤاخذه و تنبیه می‌کرد، به گونه‌ای که مؤذن نابینایی را به جرم فرستادن صلوات بر پیامبر بعد از اذان، اعدام کرد.[1] وی با بی‌شرمی در این‌باره می‌گوید: «إنّ الربابة فی بیت الخاطئة (الزانیة) أقل أثما ممّن ینادی بالصلاة علی النبیّ فی المنائر.» (گناه زنانی که در حال زنا دادن هستند، از کسانی‌که بر بالای مناره‌ها بر پیامبر صلوات می‌فرستند، کمتر است.) وی در اقدامی دیگر، تمامی کتاب‌هایی را که در فضیلت صلوات بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نوشته شده بود، به بهانه دفاع از توحید به آتش کشید.[2]

جلوگیری از زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

محمد بن عبدالوهاب به پیروی از مروان، حجاج و ابن تیمیّه، با مشرک خواندن زائرین قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، مسلمانان را از زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منع می‌کرد؛ اما گروهی از مسلمانان منطقه احساء فتوای محمد بن عبدالوهاب را تحمّل نکرده، برای زیارت قبر آن حضرت، به‌سوی مدینه منوره حرکت کردند. هنگام بازگشت از زیارت و عبور از درعیه، مورد تعرض و هجوم پیروان محمد بن عبدالوهاب قرار گرفتند. وهابی‌ها با تراشیدن محاسن زائرین قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آنان را به‌عنوان تشهیر و توهین و ریختن آبرو، وارونه بر مرکبشان سوار نمودند و با همین حالت روانه احساء کردند.[3]

جلوگیری از توسل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

محمد بن عبدالوهاب، با تأکید بر حرمت توسل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و کافر دانستن متوسلین به آن حضرت، در تمامی خطبه‌های نماز جمعه خود در مسجد درعیّه، این جمله را تکرار می‌کرد: «من توسّل بالنّبی (صلی الله علیه و اله وسلم) فقد کفر.[4] کسی‌که توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داشته باشد، به تحقیق کافر است.»

نامه‌رسان و پستچی دانستن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

محمد بن عبدالوهاب بارها از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طارش و پیغام‌رسان تعبیر کرده است. وی معتقد است پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیام‌رسانی بیش نبود و پس از رحلت، هیچ فایده و اثری ندارد؛ لذا از زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و توسل به آن حضرت جلوگیری می‌کرد. این تفکر باطل محمد بن عبدالوهاب درباره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باعث شده بود، پیروان وی در حضورش، پیامبر را تنقیص کرده و می‌گفتند: عصایی که در دست می‌گیریم از محمد بهتر است و فایده بیشتری دارد؛ زیرا به‌وسیله این عصا می‌توانیم حیوانات موزی هم‌چون مار را بکشیم؛ اما محمد مرده است و هیچ فایده‌ای ندارد و هیچ کاری از او ساخته نیست. او تنها یک نامه‌رسان بود.[5]

تکفیر و کشتار مسلمانان

وهابیت با جسارت و گستاخی، به تکفیر امت اسلامی از گذشته تا حال پرداخته، هر کس را که از آنان پیروی نمی‌کرد هر چند از پرهیزگارترین مسلمانان بود، تکفیر می‌نمودند. همه مسلمانان را مشرک نامیده، جان و مال آنان را مباح و ایمان را در پیروان خود منحصر دانسته و بسیاری از علما و مسلمین را به بهانه مشرک بودن به قتل رساندند.[6] برای نمونه به یک مورد از این تفکرات تکفیری اشاره می‌شود: ابن عابدین حنفی به مناسبت بیان اوصاف و ویژگی‌های خوارج می‌نویسد: یکی از ویژگی‌های خوارج این است که تنها خودشان را مسلمان می‌دانند و تمامی مخالفانشان را تکفیر می‌کنند. پیروان محمد بن عبدالوهاب نیز همین ویژگی را دارند. آنان که از نجد ظهور کردند و بر حرمین شریفین (مکه و مدینه) تسلط پیدا کردند، خودشان را منتسب به مذهب حنابله می‌کنند و معتقدند تنها خودشان مسلمان هستند و کسانی‌که با عقاید و افکارشان مخالف باشند، مشرک هستند. آنان خون اهل سنت را مباح دانستند و علمای آنان را کشتند، تا این‌که به خواست خداوند در سال 1233 هجری قمری توسط لشکر مسلمانان شکست خوردند و شهرهایشان ویران گردید.[7]

پی‌نوشت:

[1]. الدرّر السنیّة فی الردّ علی الوهابیة، زینی دحلان شافعی، ص 28.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. همان، ص 27.
[5]. همان، ص 29.
[6]. همان، ص 31.
[7]. حاشیة رد المختار علی الدر المختار شرح تنویر الأبصار فی فقه مذهب الإمام أبی حنیفة النعمان، این عابدین حنفی، ج 4، ص 449.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.