قرآنیون
«سید ابوالفضل برقعی»، کسی است که رسانههای وهابیت با بزرگنمایی در مورد شخصیتش، از وی با عناوینی همچون علامه یاد میکنند؛ این اقدام رسانههای فارسیزبان وهابیت، صرفاً اقدامی است از سر ناچاری. این رسانهها برای پیشبرد برنامههای خود، دست به دامن هر شخصی که اندک اختلافی با اعتقادات شیعه داشته باشد، میشوند.
«سید مصطفی طباطبایی» یکی از چهرههای شاخص جریان انحرافی و افراطی قرآنیون است که ادعا میکند کوچکترین اثری از روضه خوانی و دو ماه دیوارها را سیاهپوش کردن و بر سر و سینه کوبیدن در قرآن نیست. این در حالی است که بحث عزاداری و گریه کردن در قرآن مطرح شده است.
«مصطفی طباطبایی» در مناظره با «آيتالله حسینی قزوینی» تصريح كرد كه شيعيان را به خاطر نذر و قربانی كه برای امامان میكنند، مشرک نمیداند. اين سخنان را هم از روی «تقيه» و يا «شيرين زبانی» به زبان نرانده است…اما همین شخص، در ديگر سخنرانیها و آثار خود، به صراحت شيعيان را به همين دلیل مشرک دانسته است.
یکی از مسائلی که سید مصطفی طباطبایی در آن دارای آرای غیرهمسو با علمای شیعه و سنی است، بحث عزاداری و گریه بر مصائب اهل بیت عصمت و طهارت بوده و عزاداری برای سیدالشهدا علیهالسلام است؛ زیرا وی عزاداری را از مصادیق شرک و بت پرستی میداند. این در حالی است که در روایات معتبر شیعه و اهلسنت بر گریه بر اهل بیت علیهمالسلام تأکید شده است.
«سید ابوالفضل برقعی قمی» یکی از چهرههای شاخص جریان انحرافی، افراطی «قرآنیون» است که متأسفانه در رسانههای وهابیت با بزرگنمایی، در مورد شخصیت وی، او را فردی علامه و مورد تأیید مجتهدین شیعه اعلام میکنند، این درحالی است که خود برقعی دیدگاه برخی از علمای معاصر نسبت به خودش را ذکر و عدم تأییدش توسط برخی از علما را تأیید کرده و آن را خارج از انصاف دانسته است.
«برقعی»، از چهرههای «قرآنیون» وجوب خمس را انکار کرده و به طور قاطع بیان میکند که خمس در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فقط در غنایم جنگی بوده و در غیر آن وجود نداشته و در سوره انفال، مختص به غنائم جنگی آمده است؛ در نقد این ادعا باید گفت که موضوع خمس، «مغانم» است و مغانم، هر سودی است که انسان به دست میآورد و فرقی نمیکند گنج باشد یا سود تجارت یا مال الاجاره یا درآمد کارگری.
یکی از استدلالهای جریان «قرآنیون» برای اثبات مدعای خود، یعنی «قرآنبسندگی و نفی حجیت سنت» این است که قرآن کامل است؛ آنان با استدلال به این بخش از آیه «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء» میگویند که قرآن، همه شریعت را بیان کرده است و مردم با عمل به قرآن، به کمال دین میرسند. این در حالی است که مراد و مقصود از عبارت «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء» این است که هر چیزی كه بیان آن ضرورت داشته، بیان شده است.
«احمد صبحی منصور» از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» با استدلال به بخشی از آیه سوم سوره مبارکه «مائده» مینویسد: «خداوند نعمت را بر ما، به واسطه ارزانی داشتن دین اسلام، تمام کرد و این نعمت بزرگ، به واسطه کامل بودن وحی و قرآن است». «صبحی منصور» با مغالطه، به بخشی از آیه استدلال میکند که هیچ ارتباطی با مسئله کمال قرآن ندارد و آیه مربوط به اکمال دین است.
قرآنیون معتقدند که اطاعت از پیامبر (ص) منحصر در دوران خودش است که در نقد این ادعا باید گفت که اگر آیات اطاعت، اتباع، اسوه بودن، ولایت، تبیین و ... را فقط مختص زمان رسول خدا (ص) بدانیم، در این صورت، بخشی از آیات قرآن، از مرجعیت قرآن حذف شده و چنین امری محال است.
دکتر«احمد صبحی منصور» یکی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون در زمینه عدم نیاز قرآن به تفسیر مینویسد: «قرآن کتاب آسمانی تام و کاملی است و آنچه که کامل است نیازی به چیز دیگری ندارد». این استدلال صبحی منصور مشتمل بر چند مغالطه است؛ زیرا صبحی منصور در این استدلال «کمال» را با مسئله نیاز قرآن به تفسیر متضاد دانسته؛ در حالی که کامل بودن، یک مسئله جدا است و به معنای این نیست که نیازمند تفسیر نباشد؛ زیرا تفسیر توضیح است، نه تکمیل.
دکتر «احمد صبحی منصور» یکی از چهرههای شاخص جریان افراطی «قرآنیون» برای اثبات مدعای قرآنبسندگی خود استدلال میکند که:«قرآن شریعت خدا است و سنت (روایات)، تفسیر و شریعت بشر و بر ضد شریعت خدا (قرآن)است؛ زیرا وظیفه پیامبر (ص) فقط ابلاغ «ما انزل الله» (قرآن) بوده». اما این برداشت، خلاف خود آیات قرآن است؛ زیرا خداوند در قرآن، وظیفه تعلیم، تزکیه، تبیین، را برعهده پیامبر (ص) قرار داده است.
دکتر «احمد صبحی منصور» از چهرههای «قرآنیون»، با استدلال به بخشی از آیه 38 سوره انعام، ادعا میکند که قرآن همه نیازهای دینی را بیان کرده و دیگر به سنّت و حدیث نیازی نیست. این مطلب در صورتی کامل است که مقصود از «الْكِتَابِ» در آیه، قرآن باشد؛ لکن این مطلب ثابت نیست و صدر و ذیل آیه نشان میدهد که مقصود، کتاب خلقت یا همان لوح محفوظ است، نه قرآن.
یکی از شبهاتی که «برقعی» از بزرگان قرآنبسندگی مطرح کرده، این است که: «شیعیان ادعا میکنند ائمه (ع) كه در دعاهای خود اقرار به گناه کردهاند، فقط برای آموزش دعا به ديگران بوده و خودشان معصوم بودهاند!! این ادعا درست نیست»؛ اما آیاتی از قرآن کریم وجود دارد که به صراحت، بر عصمت و معصوم بودن ائمه (ع) دلالت میکند و مسلمانان را به پیروی بیچون و چرا از امامان دعوت میکند.
بسیاری از مفسرین، ذیل تفسیر آیه 33 سوره توبه مینویسند که مصداق کامل برای این آیه، حکومت جهانی امام عصر (عج) است. «سید ابوالفضل برقعی»، با فهم ناصحیح از این آیه، فکر میکند که مراد از غلبه بر سایر ادیان، محو و نابودی آنها است؛ در حالی که مطابق آنچه که مفسرین ذکر کردهاند، مراد از واژه «اظهار» در این آیه، محو ادیان نیست، بلکه غلبه اسلام است.