برخی از ادعاهای غیر قابل اثبات برقعی

  • 1403/03/01 - 09:26

«سید ابوالفضل برقعی»، کسی است که رسانه‌های وهابیت با بزرگ‌نمایی در مورد شخصیتش، از وی با عناوینی همچون علامه یاد می‌کنند؛ این اقدام رسانه‌های فارسی‌زبان وهابیت، صرفاً اقدامی است از سر ناچاری. این رسانه‌ها برای پیشبرد برنامه‌های خود، دست به دامن هر شخصی که اندک اختلافی با اعتقادات شیعه داشته باشد، می‌شوند.

قرآنیون

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_  رسانه‌های وهابی فارسی‌زبان، با اغراق بیش از حد در مورد برخی از شخصیت‌های منحرف و مخالف اعتقادات شیعه  و همچنین ترویج، تبلیغ و نشر آثار آنها سعی دارند که به مخاطبین خود بفهمانند که این افراد از علمای بزرگ شیعه بودند که حتی برخی از آنها مورد تأیید مراجع شیعه بوده‌اند و با عناوین مختلفی همچون علامه از این افراد یاد می‌کنند.[1]

 به‌ عنوان مثال این رسانه‌ها با پرداختن به شخصیت منحرف «سید ابوالفضل برقعی» یکی از روحانیون معاصر که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن‌بسندگی و نفی عقاید شیعی است، تلاش می‌کنند وی را  از علما و بزرگان شیعه و از افرادی بدانند که به مذهب اهل‌سنت روی آورده است.

این در حالی است که خود برقعی در کتب خود به‌ صراحت بر عدم تأیید خود توسط برخی از علما و بزرگان شیعه از جمله حضرت آیت‌الله شاهرودی و امام خمینی رحمت‌الله‌علیه تأکید دارد.

برقعی می‌نویسد: «آقای شاهرودی نیز بسیار مرا تشویق و تمجید می‌کرد و حتی زمانی در نجف شعب باطله‌ای از فلسفه به وجود آمده و عده‌ای از طلاب به فراگیری کتب و افکار فلاسفه حریص شده بودند و مراجع نجف از من خواستند برای طلاب آنجا که بیشتر در اثر بی‌اطلاعی از قرآن و سنت، تضاد آنها را با افکار فلاسفه نمی‌دانند، سخنرانی کنم، ولی در این اواخر همه کسانی که مرا می‌شناختند و سوابق مرا می‌دانستند، مرا تنها گذاشتند و سکوت اختیار کردند و بعضی از ایشان نیز به مخالفت برخاستند.» [2]

برقعی همچنین درمورد عدم تأیید خودش توسط حضرت امام خمینی رحمت‌الله‌علیه  و پاسخ ندادن امام به نامه وی می‌نویسد: « پس از اینکه حکومت شاه سرنگون شد و آقای خمینی به ریاست رسید، خواستم با ایشان تماس بگیرم نامه‌ای را توسط دخترم برای خمینی فرستادم  اما بعد از مدتی خبری از پاسخ نامه نشد و خمینی پاسخ نامه ما را نداد اما  پس از مدتی خانم ثقفی(همسر امام) به تهران آمد و میهمان دخترم شد؛ ولی پاسخی همراهش نبود. اما در مقابل سوال دخترم درباره جواب نامه، همسر امام، به دخترم گفته بود که: خمینی گفته است که آقای برقعی مجتهد و صاحب‌نظرند، ولی ایشان مردم‌دار نیستند.»[3] ذکر این ادعا در کتاب برقعی، یک ادعای بدون دلیل است و مرسوم این است که تأیید اجتهاد یک شخص، توسط سایر علما و مجتهدین، به صورت مکتوب می‌باشد نه شفاهی، آن هم توسط شخص دیگری غیر از آن عالم و از طرفی خود حضرت امام خمینی رحمت‌الله‌علیه فرمودند: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»[4]

برقعی همچنین درمورد نظر خو آیت‌الله خویی نسبت به خود می‌نویسد: «آیت‌الله خویی مرا خوب می‌شناخت و به یاد دارم زمانی که در نجف سخنرانی می‌کردم و در آن زمان به خرافات حوزوی مبتلا بودم، ایشان سخنان مرا می‌پسندید» [5] این سخنان برقعی (که هیچ مستندی ندارد) بر فرض صحت ، زمانی اتفاق افتاده که وی دچار انحراف نشده بود؛ اما بعد از روشن شدن انحرافات ایشان، بسیاری از بزرگان در مقابل انحرافات وی موضع گرفتند. [6]

این تنها سخن چند تن از علما و بزرگان شیعه است که خود برقعی در تمامی آثارش مرتباً آن را تکرار کرده است بدون اینکه سندی برای آن ارائه کرده باشد؛ اما از آنجایی‌ که رویکرد رسانه‌های وهابیت دشمنی با شیعه و نظام جمهوری اسلامی است؛ لذا سعی دارند، دست به دامن این افراد منحرف شوند و از این افراد برای پسش برد اهداف خود استفاده ابزاری کنند.

پی‌نوشت:

[1]. صفحات مجازی شبکه وهابی فارسی‌زبان«کلمه».
[2]. برقعی‌، سید ابوالفضل، خرافات وفور در زیارات قبور، ص15.
[3]. همان، ص20.
[4]. همان، ص19.
[5]. خمینی، روح‌الله، صحیفه نور، ج21، ص451.
[6]. آیا سید ابوالفضل برقعی مورد تأیید علمای شیعه بود؟

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.