مباحث تاریخی
بنابر وصیت ابوبکر، عمر بن خطاب بهعنوان جانشین وی انتخاب شد. بعد از فوت ابوبکر، بهنظر میرسد عمر که جانشین او بود، باید بر جنازه ابوبکر نماز بگزارد، ولی چنین کاری نکرد! ابن سعد میگوید: «عمرو بن عاص بر ابوبکر نماز خواند و 4 تکبیر بر وی گفت.» اگر عمر در نماز ابوبکر شرکت داشت، جایی برای امامت عمروعاص باقی نمیماند.
با توجه به اینکه در سالهای اخیر، مشکلات جامعه بشری رو به افزایش گذاشته، برخی از فقهای روشنفکر اهلسنت دریافتهاند که احادیث صحیح در میان کتبشان کم هستند، بنابراین چنین فقهی نمیتواند پاسخگوی مشکلات جامعه کنونی باشد، و از آنجا که فرهنگ شیعه، برگرفته از اقیانوس بیکران علوم اهلبیت میباشد، بنابراین پاسخگوی تمام مشکلات بشر است.
احمد بن حنبل چون با فضای عمومی مسلمانان که در آن دوران اکثرا عثمانی بودند، آشنا بود، عقیده به «تربیع» را یکباره مطرح نکرد، از اینرو در ابتدا اعتقاد به سه خلیفه را کافی میدانست، اما به تدریج و با ذکر فضایل امام علی (علیه السلام) گفت: اگر کسی امام علی را بهعنوان چهارمین خلیفه نداند، از الاغ هم گمراهتر است.
وجود منافقین در میان صحابه یکی از مسائل قطعی میان مسلمین است که اسناد زیادی در قرآن و سنت دارد. همچنین یکی از صحابه پیامبر اکرم (ص) که در یک واقعه صاحب سرّ پیامبر شد و نام منافقین را میدانست، حذیفه بن یمان بود. او بر جنازههای منافقین نماز نمیخواند. لذا نماز نخواندنش بر جنازه کسی، به این معنی بود که آن شخص از منافقان بوده است.
احمد بن حنبل پیشوای حنابله و رئیس اهل حدیث است. وی اولین فردی است که عقیده به «تربیع» (چهار خلیفه)، را به عقاید اهل سنت بازگرداند، زیرا تا قبل از آن، اکثریت جهان اسلام، تفکر عثمانی داشتند و معتقد به خلفای ثلاثه (ابوبکر، عمر، عثمان) بودند، و از دوران خلافت حضرت علی (علیه السلام) با نام «دوران فتنه» یاد میکردند.
سنت شریف نبوی در دوران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با ممانعت شدید در عرصه نقل و نوشتار مواجه گردید، به طوریکه برخی از صحابه بهجای فراگیری احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دنبال اهداف دنیوی خود بودند و برخی هم مانند ابوهریره دنبال پر کردن شکم خود بودند و برخی هم مانند عایشه به دنبال عشوهگری بودند.
سنّت شریف نبوی پس از شهادت جانگداز پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با ممانعت شدید در عرصه نقل و نوشتار مواجه گردید و تا حدود یک قرن که بسیاری از حاملان و ناقلان حدیث از دنیا رفته بودند، ادامه یافت. شعار اصلی پایهگذاران منع نقل و تدوین احادیث، در همان روزهای اول رحلت پیامبر اکرم «حسبنا کتاب الله» بود.
طلحه بن عبیدالله صحابی مشهور پیامبر اکرم از اولین اسلام آورندگان است که بهدست ابوبکر که با او در یک قبیله بود، مسلمان شد، و طبق ادعای اهل سنت، جزء ۱۰ تنی است که پیامبر به آنان وعده بهشت را داده است! در بسیاری از کتب اهل سنت، مطلبی در مورد طلحه آمده است، که نارضایتی پیامبر از طلحه و اذیت پیامبر توسط طلحه را اثبات میکند.
معاویه در جنگ صفین میخواست نامهای برای امیرالمومنین بنویسد واو را بفریبد، عمروعاص او را نهی کرد.اما معاویه نامه را نوشت وجواب دندانشکنی از حضرت دریافت کرد. وقتی نامه را به عمروعاص نشان داد، او را سرزنش کرد و شعری در تعظیم از علی و خوار شدن رأی معاویه سرود، معاویه به اوگفت: تو خود نزد او بیشتر مفتضح شدی.
آلوسی در مورد غدير مىگويد: طبرى، از مورّخان معروف اهل سنّت، دو جلد كتاب پيرامون احاديث غدير نوشته است، سپس مىگويد:اين دو كتاب احاديث صحيح و ضعيف را با هم مخلوط كرده است! سپس از ابن عساكر نقل مىكند كه وى احاديث فراوانى در مورد خطبه و حادثه غدير نقل كرده است، ولى ما تنها احاديثى را از او مىپذيريم كه از خلافت سخن نگويد.
امالمومنین عایشه، بعد هر نماز، معاویه را نفرین میکرد. کتب اهل سنت نقل میکنند: «وقتی خبر کشته شدن محمد بن ابی بکر به عایشه رسید، بسیار ناراحت شد و بعد از هر نماز معاویه را نفرین میکرد.» حال تکلیف چیست؟ آیا دربدگویی و نفرین از عایشه پیروی کنیم یا نه؟ اگر نفرین صحابه، گناه بزرگ است. آیا میتوان این حکم را به عایشه نیز نسبت داد؟
ممکن است سؤال شود كه چگونه باور كنیم كه باوجود تصريحات و تأكيدات پيامبر (صلی الله علیه و آله) بر جانشينى على (عليه السلام) در غدير، صحابه آن حضرت، آن را زير پا نهادند؟ بهویژه آنکه ياران پيامبر، افراد باعظمتی و کمالاتی بودند كه درراه خدا بسیاری سختیها را تحمل كردند. از طرف ديگر، اینهمه تغییر در این فاصله زمانی کم ناممکن است
برخی از اهلسنت با توجیه مقدس بودن همه صحابه، چشم خود را بر روی اشتباهات آنان میبندند. مثلا اگر کسی بخواهد خروج طلحه و زبیر را بر علی (علیه السلام) مورد نقد قرار دهد و از آن واقعه عبرت تاریخی برداشت کند او را توهین کننده به مقدسات اهلسنت معرفی میکنند. یا نقد اشتباهات خلیفه سوم که بهوسیله دیگر صحابه کشته شد را ممنوع میدانند.
در پس رحلت پیامبر (ص) دو نظریه درباره تعیین خلیفه بهوجود آمد که مشهور است. یکی از این نظرات که براداران اهل سنت به آن گرایش دارند، تعین خلیفه توسط مردم و امت است. این تعیین خلیفه توسط خود امت امری بود که هیچ وقت اتفاق نیافتاد و دست آخر آنقدر نظرات مختلف شد که هیچوقت نمیتوان به یک دستهبندی واحد و متفقعلیهی در این زمینه رسید.