قرآن در مورد طلحه چه میگوید؟
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ طلحه بن عبیدالله صحابی مشهور پیامبر اکرم ملقب به ابومحمّد و از اولین اسلام آورندگان است که بهدست ابوبکر که با او در یک قبیله بود، مسلمان شد، و طبق ادعای اهل سنت، جزء ۱۰ نفری است که پیامبر به آنان وعده بهشت را داده است![1]
در سنن ترمذی آمده است: «روز احد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) دو زره جنگی بهتن داشت. خواست از صخرهای بالا برود، اما نتوانست. (طلحه وقتی متوجه شد) روی زمين نشست، (تا پيامبر بر پشت او پا بگذارد)، پس پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بالای صخره رفت. شنيدم که پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) میفرمود: طلحه (بهشت را بر خود) واجب کرد.»[2]
این حدیث به دلیل اینکه از عبدالله بن زبیر نقل شده است، که قرطبی در مورد او در کتاب استیعاب آورده است: «ما زال الزبیر رجلاً منّا اهل البیت حتی نشاء ابنه المشؤوم عبدالله.[3] زبیر همواره مردی از ما اهل بیت بود، تا اینکه پسر شوم او، عبدالله بزرگ شد.» و او بود که تأثیر زیادی در انحراف زبیر از حضرت علی (علیه السلام) داشت، مورد قبول نیست.
در بسیاری از کتب اهل سنت، مطلبی در مورد طلحه آمده است، که نارضایتی پیامبر از طلحه و اذیت پیامبر توسط طلحه را اثبات میکند، و طبق آیه «إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً.[احزاب/57] هر آينه كسانى را كه خدا و پيامبرش را آزار مىدهند، خدا در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خواركننده مهيا كرده است.» هر که پیامبر را اذیت نماید، مورد لعن خداوند در دنیا و آخرت قرار میگیرد.
داستان اذیت پیامبر از این قرار است که جویبر از ابن عباس نقل میکند: «در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردی (طلحه) به نزد یکی از زوجات رسول خدا (عائشه) آمده، که پسر عموی او بود و با او گفتگو کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آن مرد چنین فرمود: از این پس چنین کاری را نکن. آن مرد گفت: ای رسول خدا! او دختر عموی من است، و هیچ منکری در میان گفتگوی ما نبود نه من با او منکری داشتم و نه او با من. حضرت فرمودند: میدانم ولی هیچکس غیرتمندتر از خدا نیست و بعد از خدا از من کسی دیگر غیرتمندتر نیست. بعد از مدتی که از آن جریان گذشت. آن مرد گفت: پیامبر مرا با صحبت کردن با دختر عمویم منع میکند. قسم میخورم که بعد از مرگ او (پیامبر) با ایشان (عائشه) ازدواج خواهم کرد. و بههمین خاطر، خداوند آیهی «وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيماً.[احزاب/53] . شما را نرسد كه پيامبر خدا را بيازاريد، و نه آنكه زنهايش را بعد از وى هرگز به زنى گيريد. اين كارها در نزد خدا گناهى بزرگ است.» مبنی بر منع ازدواج با همسران پیامبر را نازل کرد.»[4]
این قضیه در کتابهای اهل سنت ازجمله: «سنن الکبری» بیهقی، «تفسير القرآن العظيم» ابن أبیحاتم، «تفسير مقاتل بن سليمان»، «معانی القرآن الكريم» نحاس، «احکام القرآن» جصاص، «در المنثور فی تفسير المأثور» سیوطی، از قول: ابن أبىحاتم، ابن مردويه، ابن جرير، عبد الرزاق و عبد بن حميد و ابن منذر، ابن سعد و بيهقی و ... آمده است، و به هیجوجه خدشهای در آن نمیتوان نمود.
ابن ابیحاتم در تفسیرش چنین ذکر میکند: «ابن عباس در مورد آیه (و ما کان لکم ان توذوا رسول الله) میگوید: این آیه در شان مردی نازل شد که میخواست با برخی از زنان پیامبر ازدواج نماید. مردی به سفیان گفت: آیا آن زن عایشه بوده است؟ سفیان گفت: این چنین ذکر کردهاند.»[5]
مشابه این مطلب را بیهقی در سنن خویش از قول ابن عباس بیان میکند و اضافه میکند که آن مرد قصد ازدواج با عایشه یا ام سلمه را داشته است.[6]
مقاتل بن سليمان در تفسیرش نام این صحابی را بیان میکند و میگوید: «طلحه بن عبیدالله قرشی از بنی تیم بن مره گفت: محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) ما از ورود و دیدار دختر عموهایمان نهی میکند، یعنی عایشه. زیرا هر دو از قبیلهی تیم بن مره هستند. سپس طلحه با خودش گفته بود: اگر محمد بمیرد و من زنده باشم، با عایشه حتماً ازدواج خواهم کرد. پس خداوند در ذم سخن طلحه بن عبیدالله آیهی (وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللهِ، وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللهِ عَظِيمًا) را نازل کرد، زیرا خداوند، (ازدواج با) زنان پیامبر را بر مؤمنین همانند (ازدواج با) مادرانشان حرام نمود. ...»[7]
نحاس در «معانی القرآن» شأن نزول این آیه را اینچنین بیان میکند: «قتاده میگوید: مردی از اصحاب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: اگر رسول الله بمیرد، با فلانه (یکی از زنان پیامبر) ازدواج خواهم کرد. معمر میگوید: گوینده این جمله همانا طلحه بوده است، در مورد عایشه.»[8]
ابوبکر جصاص نیز پس از ذکر قول قتاده که توسط معمر نقل شده، چنین میگوید: «سخنی که قتاده گفته است، یکی از مصادیقی است که، آیه با آن راست و منتظم میباشد.»[9]
سیوطی در «در المنثور» از عالمان اهل سنت که بر این مطلب اتفاق نظر دارند، گوینده این کلام «طلحه» میباشد، روایاتشان را نقل مینماید.[10]
همچنین در کتب اهل سنت آمده است که عمر بن خطاب در روز تعیین اعضای شورای شش نفره خطاب به طلحه گفت: «تو را از روزی میشناسم، که انگشت تو در جنگ احد مجروح شد و تو از آنچه برایت پیش آمده بود، ناراحت و خشمگین بودی، و پیامبر خدا هم نیز در حالی از دنیا رفت، که به جهت آن سخنی که در روز نزول آیه حجاب بر زبان راندی، بر تو خشمناک بود.»[11] که این هم تأییدی از خلیفهی دوم بر خشم پیامبر اکرم به جهت اذیت طلحه تا آخر عمر شریفشان میباشد.
پینوشت:
[1]. «خداوند عادلتر از آن است که طلحه و زبیر را بهشتی کند»
رک. به مقاله: «تناقضات عقلی در حدیث جعلی ده نفر بهشتی!»
[2].«حدثنا ابو سعيد الاشج، حدثنا يونس بن بکير، عن محمد بن أسحاق عن يحيي بن عباد بن عبدالله بن الزبير عن ابيه عن جده عبدالله بن الزبير، عن الزبير قال: کان علي رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم احد درعان، فنهض الي الصخره فلم يستطع فأقعد تحته طلحه فصعد النبي صلى الله عليه وسلم حتي استوي علي الصخره، قال:فسمعت النبي يقول أوجب طلحه.» سنن الترمذی، ترمذی، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1403ق، ج5، ص307.
[3]. «زبیر صحابی و اوصاف او از زبان اصحاب پیامبر»
[4]. «و أخرج ابن جرير عن ابن عباس رضى الله عنهما ان رجلا أتى بعض أزواج النبي صلى الله عليه و سلم فكلمها و هو ابن عمها فقال النبي صلى الله عليه و سلم لا تقومن هذا المقام بعد يومك هذا فقال يا رسول الله انها ابنة عمى و الله ما قلت لها منكرا و لا قالت لي قال النبي صلى الله عليه و سلم قد عرفت ذلك انه ليس احد أغير من الله و انه ليس أحد أغير منى فمضى ثم قال يمنعني من كلام ابنة عمى لا تزوجنها من بعده فانزل الله هذه الآية.» الدر المنثور في تفسير المأثور،سیوطی، قم: كتابخانه آية الله مرعشى نجفی، 1404ق، ج5، ص215
[5].«عن ابن عباس رضي الله، عنهما في قوله: وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ ... قال: نزلت في رجل هم أن يتزوج بعض نساء النبي صلى الله عليه و سلم بعده، قال سفيان: ذكروا أنها عائشة رضي الله، عنها.
عن عبد الرحمن بن زيد بن أسلم قال: بلغ النبي صلى الله عليه و سلم أن رجلا يقول: إن توفى رسول الله صلى الله عليه و سلم تزوجت فلانة من بعده، فكان ذلك يؤذي النبي صلى الله عليه و سلم فنزل القرآن (وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ ...).
عن السدى رضي الله، عنه قال: بلغنا أن طلحة بن عبيد الله قال: أيحجبنا محمد، عن بنات عمنا، و يتزوج نساءنا من بعدنا لئن حدث به حدث لنتزوجن نساءه من بعده. فنزلت هذه الآية.
حدثنا علي بن الحسين حدثنا محمد بن أبي حماد حدثنا مهران، عن سفيان، عن داود بن أبي هند، عن عكرمة، عن ابن عباس في قوله تعالى: وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ قال: نزلت في رجل هم أن يتزوج بعض نساء النبي صلى الله عليه و سلم، قال رجل لسفيان: أهي عائشة؟ قال: قد ذكروا ذاك.» تفسير القرآن العظيم، ابن أبیحاتم، عربستان: مكتبة نزار مصطفى الباز، 1419ق، ج10، ص3150
[6]. أخبرنا علي بن أحمد بن عبدان أنبأ سليمان بن أحمد اللخمي ثنا الحسن بن العباس الرازي ثنا محمد بن حميد ثنا مهران بن أبي عمر ثنا سفيان الثوري عن داود بن أبي هند عن عكرمة عن ابن عباس رضي الله عنه قال قال رجل من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم لو قد مات رسول الله صلى الله عليه وسلم لتزوجت عائشة أو أم سلمة فأنزل الله عز وجل: (وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللهِ، وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللهِ عَظِيمًا).» سنن الکبری، بیهقی، مکه: مكتبة دار الباز، 1414ق، ج7، ص69.
[7]. «فقال طلحة بن عبيد اللّه القرشي من بنى تيم بن مرة: ينهانا محمد أن ندخل على بنات عمنا يعنى عائشة- رضى اللّه عنها- و هما من بنى تيم ابن مرة، ثم قال فى نفسه: و اللّه، لئن مات محمد و أنا حي لأتزوجن عائشة فأنزل اللّه- تعالى- فى قول طلحة بن عبيد اللّه (وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً) لأن اللّه جعل نساء النبي- صلى اللّه عليه و سلم - على المؤمنين فى الحرمة كأمهاتهم، فمن ثم عظم اللّه تزويجهن على المؤمنين ثم أعلمهم اللّه أنه يعلم سرهم و علانيتهم فقال: إِنْ تُبْدُوا إن تظهروا شَيْئاً من أمركم يعنى طلحة لقوله يمنعنا محمد من الدخول على بنات عمنا، فأعلن هذا القول، ثم قال: أَوْ تُخْفُوهُ يعنى أو تسروه فى قلوبكم يعنى قوله لأتزوجن عائشة بعد موت النبي صلى اللّه عليه و سلم (فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ من السر و العلانية عَلِيماً).» تفسير مقاتل بن سليمان، بیروت: دار إحياء التراث، 1423ق، ج3، ص505
[8]. «قال قتادة: قال رجل من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم: إن مات رسول الله صلى الله عليه وسلم تزوجت فلانة. قال معمر: قال هذا طلحة لعائشة.» معاني القرآن الكريم، نحاس، مکه: جامعة أم القرى، 1409ق، ج5، ص373.
[9]. «وقد روى معمر عن قتادة أن رجلاً قال: لو قبض النبي صلى الله عليه وسلم لتزوجت عائشة، فأنزل الله تعالى: (وما كان لكم أن تؤذوا رسول الله). قال أبو بكر: ما ذكره قتادة هو أحد ما انتظمته الآية.» احکام القرآن، جصاص، بیروت: دار الكتب العلمية، 1415ق، ج3، ص483.
[10].«أخرج ابن أبى حاتم و ابن مردويه عن ابن عباس رضى الله عنهما في قوله وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ الآية قال نزلت في رجل هم أن يتزوج بعض نساء النبي صلى الله عليه و سلم بعده قال سفيان ذكروا أنها عائشة رضى الله عنها
و أخرج ابن مردويه عن ابن عباس رضى الله عنهما قال قال رجل لئن مات محمد صلى الله عليه و سلم لأتزوجن عائشة فانزل الله وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ الآية
و أخرج ابن جرير و ابن أبى حاتم عن عبد الرحمن بن زيد بن أسلم قال بلغ النبي صلى الله عليه و سلم ان رجلا يقول ان توفى رسول الله صلى الله عليه و سلم تزوجت فلانة من بعده فكان ذلك يؤذى النبي صلى الله عليه و سلم فنزل القرآن وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ الآية
و أخرج ابن أبى حاتم عن السدى رضى الله عنه قال بلغنا ان طلحة بن عبيد الله قال أ يحجبنا محمد عن بنات عمنا و يتزوج نساءنا من بعدنا لئن حدث به حدث لنتزوجن نساءه من بعده فنزلت هذه الآية
و أخرج عبد الرزاق و عبد بن حميد و ابن المنذر عن قتادة رضى الله عنه قال قال طلحة بن عبيد الله لو قبض النبي صلى الله عليه و سلم تزوجت عائشة رضى الله عنها فنزلت وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ الآية
و أخرج ابن سعد عن أبى بكر بن محمد بن عمرو بن حزم في قوله وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ قال نزلت في طلحة بن عبيد الله لأنه قال إذا توفى رسول الله صلى الله عليه و سلم تزوجت عائشة رضى الله عنها
و أخرج البيهقي في السنن عن ابن عباس رضى الله عنهما قال قال رجل من أصحاب النبي صلى الله عليه و سلم لو قد مات رسول الله صلى الله عليه و سلم تزوجت عائشة أو أم سلمة فانزل الله وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ الآية.» الدر المنثور في تفسير المأثور، سیوطی، قم: كتابخانه آية الله مرعشى نجفی، 1404ق، ج5، ص215
[11]. «وأما أنت يا طلحة فلقد مات رسول الله صلى الله عليه وسلم وإنه عليك لعاتب.» مسند الشامیین، طبرانی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1417ق، ج3، ص51.
کنز العمال، متقی هندی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1409ق، ج5، ص742.
رک. به مقاله:«جسارت طلحه به پیامبر و خلفا»
دیدگاهها
علیرضا پرتوی
1395/05/28 - 20:31
لینک ثابت
سلام و خسته نباشید. برای طلحه
افزودن نظر جدید