اعتقادات
علیمحمد شیرازی که اعتراف میکرد فصاحت، معجزهی قرآن کریم است، در مواجهه با انتقادها به غلطگویی خود، قرآن کریم را نیز دارای غلطهای ادبی میدانست. پیشوای بابیت بعدها مدعی شد نوشتههای من غلط نیست و این ادبیات است که باید از نوشتههای من برگرفته شود.
تارنمای بهائی آسو مقالهای با عنوان «حکمرانی بر کره زمین» منتشر کرده که یادآور تئوری بهائیت برای تشکیل حکومت دینی جهانی بهائیت است. آری، بهائیتی که خود را بیارتباط با حکومت معرفی میکند، به دنبال تشکیل حکومت جهانی است و حکومت تمامیت خواهِ آن تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها را شامل میشود.
عسکری یحیی زاده خطیر، روحانینمای حامی فرقه بهائیت، مدعی شد که «الله» وجود ندارد و قرآن کریم، سخنان حضرت محمّد(ص) است. این درحالیست که حضرت محمّد(ص) خود را پیامبر «الله» معرفی کرده و خطابِ برخی آیات، از طرف خدا به اوست. اما انکار انتساب قرآن به پیامبر توسط یحییزاده، شاید برای توجیه غلطنویسی پیامبرنماهای بابی_بهائی است.
سایت بهائی آسو، مقاله «پرستو فروهر» با عنوان «رد فتوا و چاقو» را منتشر کرد و در آن، به حمایت از توهین سلمان رشدی به قرآن و محکومیت فتوای قتل او توسط امام خمینی (ره) اشاره کرد. اما اقدام سایت آسو در حمایت از سلمان رشدی و اسلامستیزی، نشان میدهد که تشکیلات بهائی بر خلاف ادعای خود، با هر جریان ضداسلامی متحد میشود.
بهائیان یکی از دلایل مخالفت علمای اسلام با مسلک بابیت و بهائیت را تلاش باب و بهاء برای برچیدن طبقه روحانی و علمای دین از جامعه معرفی میکنند. اما درحالی باب و بهاء مخالف وجود علمای دینی معرفی میشوند که در متون این فرقهها، به وجود علمای دینی بابی و بهائی اعتراف شده و آنها را بسیار ستودهاند.
عرفان ثابتی تئوریسین بهائیت، فقه شیعه را سرشار از خشونت خواند و روایت جمهوری اسلامی از اسلام را خشونت و فقه شیعه را به دلیل گره خوردن با قدرت، به باتلاق و لجنزار تشبیه کرد. با بررسی تاریخ، عقاید و احکام بهائیت درمییابیم که این فرقه سرشار از خشونت و توحش است و به دنبال برپایی حکومت تمامیتخواه خود در دنیا است.
رهبران و تشکیلات بهائیت، انتشار تصویر، صوت و فیلم از پیشوایان بهائیت را به صورت عمومی ممنوع اعلام کردند و آن را مختص مناسبتها و مراسمهای خاص بهائی دانستند. اما بیشک انتشار تصویر، صوت و فیلم بهاء و عبدالبهاء، منجر به تقدس بخشی به آنها میشود و گوشهای از اشتباهاتشان را برای عموم به رخ میکشد.
پیامبرنمای بهائیت دشمنی با پیامبران را سیرهای تکراری در بین پیامبران گذشته دانسته و دشمنی با خود و جناب باب هم از همین قِسم معرفی کرده است. این درحالیست که بر خلاف پیامبران گذشته که حقانیت خود را با منطق و معجزه ثابت کردند، مدعیان پیامبری بابی و بهائی به جای معجزه، سیاست رُعب و وحشت را پیش گرفتند.
مترجم عبدالبهاء در سفر به غرب که تمدن الملک نام داشت، بخاطر دختربازی و دیر آمدن به محل اقامت توسط عبدالبهاء، با لگام اسب ادب شد. او سرانجام بخاطر تشکیل محفل اتحاد میان بهائیانی که ناقضین نامیده میشدند از بهائیت طرد شد. اما آیا احکام و اخلاقیاتی که در بهائیت ترویج میشود، نوع برخورد با تمدن الملک را تأیید میکند؟
بهائیان مینویسند که در ماجرای سفر علیمحمد باب به مکه، دزد به خورجین شترش زد و آیات الهیاش را با خود برد. پیامبرنمای بهائی هم بخشی از شِبه وحی یا چکنویسهای خود را به آب ریخت و محو شد. اما وقتی کلامی الهی نباشد و بر قلب مدعی پیامبری هم نازل نشده باشد، با دزدیدن خورجین شتر، ریختن به آب و گذر زمان هم از بین خواهد رفت.
عبدالبهاء خاطره خود از دیدار با یک خاخام یهودی را اینگونه نقل میکند که بسیار کثیف بود و بخاطر مسئله نجاست و حرمت، از ناهار ما که مرغ بود نخورد. اما چرا عبدالبهاء که در کثیفی سرآمد بود، به کثیفی خاخام اعتراض داشت؟ چرا بهائیها به حکم یهود، بر حرمت و نجاست خود اعتراض نمیکنند؟ و چرا به اسم عبدالبهاء تبلیغ گیاهخواری میشود درحالی که غذای حیوانی، پای ثابت میهمانیهای او بود؟
وقتی لقب «بهائیت» را برای این فرقه به کار میبریم، برخی بهائیان، آن را توهین و نفرت پراکنی نسبت به فرقه خود میدانند؛ اما علاوه بر شیعیان، رهبران بهائی هم، مسلک خود را «بهائیت» خواندهاند. از طرفی، بهائیانی که نسبت به «بهائیت» گفتن شیعیان حساسند، خود، شیعه را فرقه ضالّه خطاب میکنند!
بهائیان مدعی هستند که رجعت به عنوان یکی از وقایع پس از ظهور، در زمان مدعی مهدویت، علیمحمد شیرازی اتفاق افتاده و حسینعلی نوری پیامبرنمای آنان، رجعت حضرت علی و امام حسین (ع) است؛ اما رجعت به معنای زنده شدن دوباره است و معنایی که بهائیان از رجعت ارائه میدهند، مساوی با تناسخ است که با رستاخیز موعود منافات دارد.
بهائیان سخن امام کاظم (ع) بر اتمام نعمت به واسطه امام غایب را از جمله دلایل خود بر مهدویت علیمحمد شیرازی و نسخ اسلام معرفی میکنند. این در حالی است که اتمام نعمت، مساوی با اتمام دوره و نسخ دین نیست؛ زیرا دین ساختگی بابیت هم هرچند کامل نشد، اما در مدت کوتاهی توسط بهاء نسخ شد و بهائیتی هم که مثلاً کامل شد، نسخ نشد.