دزدیده شدن و به آب ریختن وحی بابی بهائی

  • 1403/01/06 - 12:10

بهائیان می‌نویسند که در ماجرای سفر علی‌محمد باب به مکه، دزد به خورجین شترش زد و آیات الهی‌اش را با خود برد. پیامبرنمای بهائی هم بخشی از شِبه وحی یا چک‌نویس‌های خود را به آب ریخت و محو شد. اما وقتی کلامی الهی نباشد و بر قلب مدعی پیامبری هم نازل نشده باشد، با دزدیدن خورجین شتر، ریختن به آب و گذر زمان هم از بین خواهد رفت.

کتاب بهائیت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای آنکه بهائیان علی‌محمد باب را امام دوازدهم شیعه و موعود اسلام جلوه دهند، سعی دارند تا کعبه را اولین مکان اعلام ظهور او معرفی کنند؛ تا باب را مهدی موعود اسلامی معرفی کنند که از کنار کعبه ظهور خواهد کرد. اما به ادعای بهائیان، زمانی که علی‌محمد از شیراز عازم کعبه شد تا ظهور خود را اعلام کند، حادثه‌ای برای او رُخ داد که موضوع این نوشتار است.

بهائیان ادعا دارند از حوادثی که برای علی‌محمد شیرازی در سفر به مکه رُخ داد، سرقت الواح و آیات الهی او توسط یک مرد عرب بدوی و بیابانی بود. عبدالحمید اشراق خاوری از مورخین و مبلّغین بهائیت، سرقت الواح علی‌محمد باب را قبل از ورود وی به مکه دانسته و در این مورد می‌نویسد:

«چون حضرت باب به جده رسيدند احرام پوشيدند و بر شتر سوار شده به جانب مکه توجه فرمودند... يک روز در کنار چاه آبی به نماز ايستاد، ناگهان عربی بيابانی پيش آمد و خورجينی را که روی زمين قرار داشت و محتوای آيات و الواح مبارکه بود برداشته و مانند برق راه بيابان را در پيش گرفت».[1]

یعنی بخشی از متونی که پیشوای بابیت به عنوان وحی به خورد پیروانش می‌داد، توسط دزدی به سرقت رفت! در واقع وحی الهی که می‌بایست در قلب پیشوای الهی باشد، لابلای کاغذها یا بهتر بگوییم چک‌نویس‌هایی بود که علی‌محمد باب در خورجین شترش به همراه داشت.

اما این تنها باری نبود که کلام مثلاً  الهی، با بی‌احتیاطی پیشوایان بابی از بین می‌رفت؛ پیشوای بهائیت حسینعلی نوری هم صدها هزار شِبه آیات خود را به آب ریخت و از بین برد: «صدها هزار بیت که از سماء (آسمان) مشیت ربّ البینات (اراده‌ی پروردگار) نازل و اغلب به خطّ مبارک (حسینعلی نوری) تحریر یافته بود، حسب الأمر در شطّ زوراء (رودخانه دجله) ریخته شد و محو گردید...».[2]

جالب آنجاست که متون مثلاً الهی پیشوایان بابی بهائی وقتی توسط دزد به سرقت می‌رفت یا توسط خود آن‌ها به رودخانه ریخته می‌شد، دیگر اثری از آن‌ها در ذهن به اصطلاح پیامبران بابی بهائی باقی نمی‌ماند. چنانکه شوقی افندی از عبارت «محو» شدن برای آثار به رودخانه ریخته شده پیامبرنمای یاد کرده و یا آنجا که علی‌محمد باب بخش مکتوب نشده شِبه وحی خود را از یاد برد: «بالجمله شاهزاده برهان طلبید و مانند مجلس ولی‌عهد، ایشان مستدل به وحی و الهام شد... حمزه میرزا چون شنیده بود که ایشان (علی‌محمد) بدون فکر و تأمل در هر موضوع، کلماتی به فارسی و عربی می‌سرایند... برای این‌که بتواند یقین کند که آیا کلمات ایشان را فطریه و الهامیه توان شناخت یا نه، به این تدبیر پرداخت که، آقا برای اطمینان قلب بنده خوب است خطبه‌ای... القا گردد... . بالجمله ایشان (علی‌محمد)، بدون تأمل به سرودن آیات مشغول... . امتحان دیگر به نظر (حمزه میرزا) رسید که خوب است خواهش شود دوباره بخوانند تا ببینیم چه حالتی پیدا می‌کنند... این دفعه رو را به آقا سیدحسین، کاتب خویش نموده و فرمودند: بنویس. چون تمام شد و مقابله کردیم، معنی و مقصود را یکی دیدیم؛ اما در الفاظ و عبارات در دو آیه‌ی آن اختلاف دیده شده بود... . گفتم آقا عین آن را استدعا کردم و اینک در عبارات، تفاوتی ملحوظ است. فرمود: این دفعه این‌طور نازل شد و وجهه‌ی مبارکش تغییر کرده، سر را به زیر افکند و دیگر با ما تکلم نفرمود...».[3]

آری؛ وقتی کلام منشأ الهی ندارد و بر قلب پیامبری نازل نشده باشد و صرفاً بافته‌های ذهن مدعی دروغین باشد، با دزدیدن، به آب افتادن یا گذر زمان، از یاد مدعی دروغین هم خواهد رفت.

پی‌نوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، نسخه الکترونیکی، ص 112.
[2]. شوقی افندی، قرن بدیع (1892-1853)، بی‌جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج 2، ص 146.
[3]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریه فی مأثر البهائیه، نسخه پی‌دی اف، ج 1، صص 237-235.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.