شبه معنویت های غربی
پائولوکوئلیو مروج معنویت سکولار و پلورالیسم (کثرت گرائی) دینی است. در داستان راهب و روسپی کوئلیو می بینیم که یک روسپی را بخاطر دعا مستحق بهشت؛ و راهبی که او را موعظه می کند بخاطر موعظه مستحق جهنم می داند.
عرفان سرخپوستی مدعی است جهان پیرامون ما دارای دو واقعیت است. درخت، گل، انسان های دیگر، گفت وشنود و موسیقی و ... هر کدام بخشی از واقعیت آشکار ما هستند ولی یک واقعیت پنهان دیگر داریم که با مصرف گیاهان روان گردان با آن مرتبط می شویم؛ و این گیاهان معرفت ساز هستند!
شبه معنویت ها مدعی هستند عشق، بخشش و مهربانی در اخلاق فمنیستی، قابلیت تحقق جهانی عاری از خشونت را دارد. همچنین با توجه به اینکه در بعضی ادیان کهن الهه های زن تقدیس و پرستیده می شدند، سعی می کنند این بت های مؤنث را دوباره در سطح بین المللی مطرح کرده و مورد پرستش قرار دهند.
در فرهنگ غرب ارزش انسان ها به میزان ثروت و دارائی آن ها می باشد.اما در فرهنگ اصیل ما خلاف این بحث حاکم است. قران کریم ملاک ارزش انسان ها را صفات روحی پسندیده معرفی می کند «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (حجرات/13)همانا گرامی ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست.»
بعضی صاحب نظران در حیطه فرقه شناسی معتقدند ایلومیناتی بخشی از فراماسون ها هستند. یا بعضی دیگر معتقدند ایلومیناتی وجود خارجی ندارد بلکه برای کنترل ذهن و گمراه کردن حواس مردم از فراماسون ها، این گروه خیالی معرفی و برجسته می شود. در هر صورت مبنای گروه ایلومیناتی و فراموسون ها بر امری غیر الهی و اهداف شرورانه است.
کوئلیو شبه معنویت سکولار(بی دین) ارایه می دهد. در رمان «ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد» سرگذشت دختر جوانی را به تصویر می کشد که تصمیم به خودکشی می گیرد و از زبان قهرمان داستان می گوید: دو دلیل کاملا ساده او را در اقدام به خودکشی مصمم می کرد و او اطمینان داشت اگر در یادداشتی همه چیز را توضیح می داد، عده زیادی اقدام او را تأیید می کردند.
افرادی سعی کرده اند با حفظ مکتب اومانیسم معنایی برای زندگی خود ایجاد کنند. یکی از افرادی که معنای زندگی جدیدی را ایجاد و در حال ترویج آن می باشد نویسنده ای به نام «پائولو کوئلیو» می باشد. معنای زندگی که کوئلیو بیان می کند با عنوان«افسانه شخصی» مطرح می شود. افسانه شخصی در پی آن است که به زندگی معنا ببخشد و بر محور تبعیت از هوا و هوس قلبی می باشد.
پائولو کوئلیو سبک و روش زندگی را تبلیغ می کند که در آن سکس و روابط جنسی کاملا آزاد است. در کتب وی مصرف انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی، روسپی گری، آزادی بدون قید و شرط (حتی ظلم کردن) نه تنها عیب نیست بلکه متعالی است و روشی است که فرد با انجام آن، به آرزوها و افسانه شخصی خود می رسد.
جوئل اوستین کشیش مسیحی است که با عنوان «کشیش خندان» شهرت دارد. وی رستگاری را در موفقیت و ثروت می داند. از دیدگاه این گونه افراد، فردی صاحب بهشت، رستگاری و قرب به خداست که پولدار بوده و بیمار نباشند.
از جمله فرقههای فعال در ایران، اکنکار است. یکی از انحرافات فرقه اکنکار چندخدایی است. آنها برای هستی نظامهای متعددی قائلند و برای هر کدام از این نظامها وجود خدایی متفاوت معتقد هستند. آنها هستی را متشکل از 12 نظام میدانند و 12 خدا بر هر یک از این نظامها خدایی میکند. تمام این خدایان تحت سیطرهی سوگماد است. سوگماد خدای دوازدهم و دارای اهمیت ویژهای است.
اکنکار، به ظاهر از بینش سکولاریسم دوری جسته و معتقد به وجود خدای آفریننده و گردانندهی امور است؛ اما پال توئیچل از مسیر یکتاپرستی خارج شده و معتقد است که در جهان هستی دوازده خدا وجود دارد.
آثار سینمایی بسیاری در رابطه با شیطانگرایی ساخته شده است که به ترویج شیطان قدرتمند و خدای ضعیف میپردازد. از دیگر ویژگیهای این سینما عبارتند از: وثنیت (بتگرایی)، ثنویت، تثلیث، چند خداگرایی و استقلال دادن به فرشتگان، دیوها و انسانها، سیطره مطلق تاریکی، شیطان و نیروهای اهریمنی، حلولگرایی، جبرگرایی، اومانیسیم، انواع سکس غیرمشروع و...
یکی از توصیههایی که وین دایر برای عبادت به مخاطبین خود میدهد، یوگا و مدیتیشن است. وقتی جامعهی غربی با خلاء معنوی مواجه شد، سردمداران غربی یوگا و مدیتیشن را در قالب عرفان به خورد مردم خود دادند. این درحالی است که غایت چنین مراقبهای تعالی معنوی و رشد ابعاد مختلف روح نیست و ارتباطی با معنویت ندارد.
خدای درون یا ندای درون مبحثی است که در شبه معنویتهای جدیدی مانند قانون راز مطرح میشود. که این خود یکی از انحرافات خداشناسی و متزلزل کننده عقاید مخاطبین است. با این نگاه خداوند از یک جایگاه متعالی و بیرونی به یک جایگاه نازل و درونی منتقل میشود و خدای درون دیگر خدای متعال و قاهری نیست که ادیان الهی معرفی میکنند.