کوئلیو و بهشتی بودن روسپی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از روش ها و ابزارهای مهم و اثرگذار ترویج معنویت ارائه مطالب به صورت کتاب می باشد. در میان انواع سبک نوشتاری کتاب ها، رمان نویسی و داستان سرایی نقش ویژه ای در انتقال مفاهیم معنوی دارد. در قرآن کریم هم انتقال بعضی از مفاهیم با داستان و حکایات بوده است و بعضی از داستان ها را با صفت احسن القصص معرفی می کند؛ احسنالقصص یعنی نیکوترین داستان: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ(یوسف/3) ما نیکوترین قصه (یا قصهسرایی) را به موجب این قرآن که به تو وحی نمودیم، بر تو حکایت میکنیم.»
یکی از افرادی که سعی در ترویج معنویت سکولار و پلورالیسم (کثرت گرائی) دینی دارد، آقای پائولوکوئلیو می باشد. ایشان روش ترویج و تبلیغی خود را متمرکز در نوشتن کتاب با سبک رمان و داستان کرده است. در آثار او داستان راهب و روسپی را می خوانیم: «راهبی در نزدیکی معبدی زندگی می کرد، در خانه ای که روبه روی آنجا قرار داشت یک روسپی اقامت داشت. راهب که هر روز مردانی را می دید که به آن خانه رفت و آمد دارند، زن را سرزنش کرد؛ زن که به شدت شرمنده شده بود از صمیم قلب از خدا طلب بخشش کرد اما او راه دیگری برای امرار معاش نیافت و مجدداً به روسپی گری پرداخت. راهب هم تصمیم گرفت گناهان او را هر روز با ریگ هایی بشمارد. روزی زن را صدا کرد و کوهی از ریگ ها را به او نشان داد، زن روسپی به لرزه افتاد و از خدا خواست او را آزاد کند؛ فرشته ی خداوند روح روسپی و راهب را با هم گرفت و بُرد. اما روح راهب را به دوزخ و روح روسپی را به بهشت برد. راهب از بی عدالتی خدا نالید، ولی فرشته این گونه پاسخ داد: تو فکر می کردی که عشق خدا فقط یعنی فضولی در رفتار دیگران، هنگامی که تو قلبت را سرشار از گناه فضولی می کردی این زن روز و شب دعا می کرد. روح او پس از گریستن، چنان سبک می شد که توانستیم او را تا بهشت بالا ببریم.»(1)
کوئلیو با مثبت جلوه دادن روسپیگری، آن زن را اهل بهشت و راهب که مروج دین داری است را اهل جهنم دانست و به مخاطب القاء می کند که ارزش گذاری های متعارف و دینی درست نیست و بر خلاف انتظار و پندار ما که راهب بهشتی و روسپی جهنمی بود اتفاق افتاد و این امر مناسب کثرت گرائی دینی و همه حق پنداری است.
عقیده کوئلیو این است که روسپیگری هم یک روش زندگی و بلکه امر مقدسی است که حتی باعث رسیدن به کمال و معنویت هم می شود. در آثار دیگرش هم به این موضوع پرداخته است مثلاً در کتاب یازده دقیقه شخصیت اصلی داستان دختری به نام ماریا است که به روسپیگری می پردازد و به نور و کمال می رسد. در حالی که روسپیگری یک امر مذموم در میان همه مردم جهان است و خود روسپیان هم اسیر و گرفتار این زندگی نابهنجار شده اند و اگر توانایی داشته باشند لحظه ای در این شغل نمی ماندند.
کوئلیو در داستان راهب و روسپی، با یک مغالطه دعای روسپی را مستوجب بهشت می داند ولی دعای راهب را مستحق بهشت نمی شمارد.امر به معروف و نهی از منکر را که یک اصل عقلانی و دینی است را با اصطلاح فضولی، امری زشت معرفی می کند که مستوجب جهنم است ولی روسپیگری را مستحق جهنمی شدن نمی داند.
پینوشت:
(1). پائولوکوئلیو، قصّه هایی برای پدران، فرزندان، نوه ها، ترجمه آرش حجازی، تهران، نشر کاروان، چاپ ششم 1384، ص 177.
افزودن نظر جدید